از مدتی به این سو، مذاکرات صلح روند امیدوارکنندهتری به خود گرفته و مقامات عالیرتبه از نتیجهبخش بودن مذاکره با مخالفان مسلح سخن میگویند. عبدالله عبدالله، رییس اجرایی دولت، میگوید که مذاکرات با نمایندگا طالبان میتواند ظرف چند روز آینده شروع شود. بر اساس گزارش “جاناتان بیل”، خبرنگار امور دفاعی”BBC”، عبدالله عبدالله در اظهاراتی در جمع وزرای دولت وحدت ملی کشور گفته است که این مذاکرات به سود و منافع افغانستان است.
رهبران دولت وحدت ملی به طور روزافزونی با اطمینان از احتمال گفتگو در آینده بسیار نزدیک با نمایندگان طالبان سخن میگویند. در اوایل هفته گذشته، محمد اشرفغنی، رییسجمهور کشور، در سخنانی گفت که شرایط برای صلح در کشور در طی ۳۶ سال گذشته تا این اندازه آماده نبوده است. پس از آن، رییس اجرایی نیز اظهار داشت که مذاکره با طالبان میتواند ظرف چند روز آینده آغاز شود. عبدالله عبدالله تأکید کرده است در صورت آغاز این مذاکرات، مردم از روند مذاکره و از تحولات مربوط به آن آگاه خواهند شد. شاید یکی از دلایل اصلی این اعتماد به انجام مذاکرات، روابط گرمتر با پاکستان باشد.
همزمان گزارشهایی منتشر شده است که مقامات پاکستانی مذاکرات مقدماتی را با مقامات طالبان انجام دادهاند. اما هنوز در مورد موفقیت روند صلح، شک و تردیدهایی وجود دارد. چندین تلاش برای مذاکرات صلح در گذشته با موفقیت همراه نبوده است و از سوی دیگر نیز طالبان هنوز به تلاشهای مسلحانه خود در افغانستان ادامه میدهند. همزمان در واکنش به این سخنان عبدالله عبدالله، سخنگوی طالبان گفته است که اشارات مربوط به احتمال قریبالوقوع بودن مذاکرات، درست نیست.
طالبان، کلید صلح یا مهرههای سوخته
سخن از تحقق صلح و مذاکرات امیدوارکننده در حالی به گفتمان غالب در فضای سیاسی کشور مبدل شده است که سر نخ اصلی آن به دست پاکستان است و این مسأله امیدواریهای موجود را با تردیدهایی همراه ساخته است. مولوی فرید، عضو ولسی جرگه، میگوید که پاکستان در صدد است تا بار دیگر با راهاندازی بازی سیاسی، مقامات کابل را فریب دهد. به باور وی، سناریوسازی پاکستان و استفاده از طالبان به عنوان عناصر اصلی آن، بازی با مهرههای سوخته است. زیرا در حال حاضر طالبان به اندازه کافی تضعیف شده و برخی از آنها نیز همزمان با تحولات جهانی، رنگ و بوی دیگری گرفته و با هویت سیاسی متفاوتی ظاهر خواهند شد. بعضی از اعضای گروه طالبان با داعش پیوسته و برخی دیگر نیز خواهان سهم گرفتن در ساختارهای سیاسی افغانستان هستند. در این میان، سود اصلی نصیب پاکستان شده و یگانه برنده میدان مذاکرات صلح، دولت اسلامآباد خواهد بود.
به همین دلیل است که برخی از آگاهان، وارد شدن مستقیم طالبان به جرگه صلح و مذاکرات بدون واسطه را ترجیح میدهند. جنرال عتیقالله بریالی، کارشناس مسایل استراتیژیک، میگوید:”اگر طالبان بدون وساطت پاکستان یا چین به گفتگوهای دوجانبه با دولت افغانستان روی بیاورند، این یک پیشرفت چشمگیر خواهد بود که نشان میدهد مخالفان مسلح، دولت ما را به رسمیت شناختهاند.”
بریالی معتقد است که حضور دستههای داعش، طالبان را در موقعیت بدی قرار داده و آنها را مایل به گفتوگو کرده است. او میگوید:” اما گفتگوهای صلح به معنی تغییر معادله نظامی نخواهد بود. من باور دارم که جنگ و مذاکره همزمان صورت خواهد گرفت. چیزی را که طالبان در جریان مذاکرات میخواهند، گمان نمیکنم مورد تأیید دولت افغانستان باشد.”
شک و تردیدهای موجود باعث شده است تا نقش پاکستان در روند صلح به مثابه حاشیه پر رنگتر از متن تبدیل شده و بیش از آنکه به اصل مصالحه پرداخته و تمرکز شود، به نقش پاکستان و بازیهای این کشور با برگ طالبان توجه میشود. سوال اصلی این است که آیا پاکستان پهلوی راستی را در سیاستهای خویش اختیار خواهد کرد یا کماکان به منزله مارd در درون آستین دولتمردان کابل جا گرفته و هر زمانی که لازم بداند زهر خویش را خالی میکند؟ محمد قرهباغی، نویسنده و روزنامهنگار، میگوید که سوابق سیاه روابط پاکستان با افغانستان باعث میشود تا به نقش این کشور به دیده تردید نگریست. به گفته وی:” همین امر نیز موجب شد طی سیزده سال گذشته و با روی کار آمدن دولت مشروع و مستقل در کابل، روابط افغانستان و پاکستان رنگ و رونق چندانی پیدا نکند و دشمنیهای گذشته بیشتر از پیش تعمیق شود. اکنون اما دولت وحدت ملی و شخص رییسجمهور اشرفغنی در صدد است تا یخهای گذشته را شکسته و به هر قیمتی که شود، رابطه دوستانهای با پاکستان برقرار نموده و صداقت این کشور را در قبال افغانستان توقع دارد.”
اما هرگاه پاکستان به دشمنیهای پیدا و پنهان خود با افغانستان خاتمه بخشد، قیمت آن چه خواهد بود؟ به باور آگاهان، اولین گزینه از تقاضای سیاسی پاکستان نمایان شد و آن کمرنگ شدن نقش هند در افغانستان است. تعلیق دریافت اسلحه از هندوستان و فرستادن سربازان افغانستان به پاکستان برای آموزشهای نظامی بدین معنی است که دولت اسلامآباد میخواهد در فرازهای همکاری نظامی به جای دهلی نو قرار گیرد و پس از این اجازه ندهد که هند به عنوان دشمن دیرینه و استراتیژیک این کشور، راه میانبری برای رسیدن به افغانستان پیدا نماید. در این میان، نگرانی اصلی این است که آیا از دست دادن هندوستان برای دولت کابل ارزش کسب اعتماد پاکستان را دارد؟ نوید الهام، تحلیلگر مسایل سیاسی، معتقد است که “شکی نیست که اهمیت پاکستان و صداقت دولت این کشور در قبال افغانستان بسی مهم، حیاتی و اساسی بوده و در صورت تحقق آن، به قبول ریسک از دست دادن هند یا کمرنگ ساختن نقش آن میارزد، ولی نگرانی از این است که خواستهای پاکستان تنها در این امر خلاصه نخواهد شد و زیادهخواهی آن تا سپردن حوزه خط دیورند، متکی بودن محض به مرزهای پاکستان و… نیز سرایت نموده و منجر به وابستگی تمام عیار دولت کابل به اسلامآباد خواهد شد. از سوی دیگر، تمایل پاکستان به چین و دنبال نمودن پروسه صلح با وساطت این کشور، نگرانیهایی را دامن زده است که دولت پاکستان این بار میخواهد واسطهگری دولت چین را نیز در افغانستان به دست گیرد، همانگونه که این نقش را برای انگلیس و امریکا ایفا کرد. در آن صورت است که دولت افغانستان ناگزیر خواهد بود برای کسب اعتماد چین نیز از فلتر پاکستان بگذرد.”
اما نگاه خوشبینانهای نیز نسبت به این قضیه وجود دارد. آصف معروف، گزارشگر “BBC” بر این باور است که پاکستان تحت فشارهای افراطیگری و هراس از قطع کمکهای امریکا حاضر به ایفای نقش مثبت در خصوص صلح افغانستان خواهد شد. به گفته وی، ” فزونى تندروى و تشدید فعالیتهاى تروریستى در پاکستان که کشته شدن ١٥٠ متعلم در حمله طالبان به مکتبی در پشاور نقطه اوج آن بود، از یک طرف و قرار گرفتن این کشور در جرگه کشورهاى دارای دولت ورشکسته از طرف دیگر، پاکستان را تکان داد و ظاهراً رهبران سیاسى و نظامى پاکستان را به اندیشیدن دوباره وادار کرد.”
برخى از روزنامهنگاران پاکستانى نزدیک به اردو در این کشور مىگویند جنرال راحیل شریف در سفرهای اخیرش به واشنگتن، به وضوح این پیام را دریافت کرد که بخت مناسبات حسنه با امریکا و دریافت ملیونها دالر کمک سالانه از امریکا به آخر خط رسیده است و در صورت ادامه وضعیت موجود و بازى دوگانه، پاکستان آخرین فرصتها را در اختیار دارد. مفهوم آخرین فرصت به معنی این نیست که امریکا به پاکستان حمله خواهد کرد، بلکه به معنی خشکاندن چشمههاى کمک مالى است که اردو و دولت پاکستان را مىتواند زمینگیر کند. هیچ کشور دیگرى در جهان با این سخاوتمندى نمیتواند دست پاکستان را بگیرد. هشدار به شبکه حقانی و سرکوبگریهای شدید برخی از حلقات افراطی دیگر توسط دولت اسلامآباد نیز نشانهای از صداقت و قاطعیت این کشور دانسته میشود.
مذاکره یا معامله؟
در این میان، یگانه نگرانی گسترده در افکار عمومی این است که مبادا مقامات افغانستان، پاکستان و طالبان روی سرنوشت مردم افغانستان معامله نموده و دستآوردهای چندین سال اخیر را روی میز گفتگو قرار داده و از دست بدهند. فاطمه امید، شهروند ساکن پایتخت، با ابراز این نگرانی میگوید:”ترس مردم از این است که با آمدن طالبان و سهمگیری در ساختار سیاسی حکومت، ارزشهای دموکراتیک چون آزادی بیان، فعالیتهای مدنی و سایر ارزشهای دموکراتیک که مورد قبول طالبان نیست، کمرنگ شده یا از بین برود.”
این نگرانی در خصوص اینکه دولت کابل به اسلامآباد چه امتیازی قایل خواهد شد نیز وجود دارد؛ زیرا دولتمردان پاکستانی، افغانستان را به مثابه یک دولت سرسپرده میخواهند نه یک همتای سیاسی و همسایهای که دارای حق مساوی در نظام بینالملل است. ابراز نگرانی برخی از رهبران جهادی نیز اشاره به همین موضوع دارد. چندی پیش عبدالرب رسول سیاف از رهبران جهادی در گردهمایی سالگرد خروج اردوی شوروی سابق از افغانستان، گفت:” تغییر استراتیژیک در روابط با همسایهها و کشورها بدون مشورت با ملت، بدون آگاهی ملت، ناروا است، حرام است و تصرف دیکتاتورانه است.”
این در حالی است که هم رییسجمهور و هم رییس اجرایی حکومت وحدت ملی همواره تأکید کردهاند که با آغاز روند مذاکرات صلح، ملت از هر مرحله آن آگاه شده و در جریان قرار خواهند گرفت. همچنین خوشبینیهایی نیز نسبت به موضع ریاستجمهوری وجود دارد و اینکه رییسجمهوراشرفغنی با امضای توافقنامههای استراتیژیک با کشورهای غربی، خیال آنان را آرام ساخته و اکنون در صدد برقراری روابط مسالمتآمیز با همسایهها میباشد که به نظر آگاهان این موضع یک نگاه استراتیژیک به قضیه است.
به هرحال باید منتظر ماند و دید که چراغ صلح که سالها است با آتش جنگ خاموش شده و با رنگ سرخ روشن شده است، اکنون شعلههای سبز خود را به مردم نشان خواهد داد یا نه؟