صلح میان دولت و مخالفان مسلح، پدیده ناپیدا در طول سیزده سال اخیر بوده و دولت کابل برای یافتن این گمشده، به هر دری که کوبیده است، پاسخ منفی شنیده و سرش به سنگ بر خورده است. دوحه، اسلامآباد، دهلی، ریاض، دُبی، استانبول، تهران و … از جمله شهرها و پایتختهای برخی از کشورهای منطقوی میزبان مذاکرات بینتیجه صلح افغانستان بوده و شهرهای دیگر نیز در اروپا و امریکا یا کشورهای آسیای میانه، شاهد گرد آمدن عناصری از مخالفان مسلح و نمایندگان دولت افغانستان روی یک میز بودهاند. برگزاری نشستهایی که در غیاب مخالفان مسلح و بدون حضور نمایندگان طالبان نیز برگزار شده، کم نبوده است، ولی هیچکدام از این نشستها ثمره و نتیجه لازم را برای تحقق آشتی ملی و ثبات سراسری افغانستان نداشته است.
طلب صلح از چین
در این میان، جای یکی از قدرتهای نوظهور شرقی که امروزه به یک بازیگر مهم اقتصادی و گاهی نیز سیاسی مبدل شده است، خالی بوده و آن همانا «جمهوری خلق چین» است. سیاستمداران این کشور که افغانستان را نیز به یکی از بازارهای پرفروش تولیدات خویش یافتهاند و به دنبال ثبات آن برای بهرهبرداری اقتصادی هستند، نخواستهاند از این مسأله غافل بمانند و در این اواخر به صورت جدی وارد مذاکرات صلح و تعاملات موجود در این خصوص شدهاند.
اعلام آمادگی این کشور برای پیشبُرد مذاکرات صلح و برقراری ثبات در افغانستان به صورت جدی برای نخستین بار در سفر رییسجمهور اشرفغنی و هیأت همراه وی به بیجینگ مطرح شد. محمد اشرفغنی، رییسجمهور، بعد از مراسم تحلیف در دومین سفر خارجیاش به چین سفر کرد و از کمک احتمالی آن کشور به روند صلح افغانستان استقبال کرد. اشرفغنی در پاسخ به خبرنگاری گفت که چین با توجه به روابط نزدیکش با پاکستان میتواند در آوردن صلح به افغانستان نقش مثبت بازی کند. او تأکید کرد: “چین به عنوان یک شریک بینالمللی افغانستان با مسوولیت عمل میکند و افغانستان از گفتگوی این کشور با پاکستان در مورد صلح افغانستان استقبال میکند؛ بهویژه که چین دوستی دیرینه با پاکستان دارد و ما از وزنه و نقش آن کشور (چین) برای ایجاد صلح استفاده میکنیم.”
گمان میرود این وعده از جانب کابل و مخالفان مسلح نیز جدی گرفته شده است؛ زیرا در این اواخر برای اولین بار هیأتی از گروه طالبان به این کشور سفر کرد. مقامات طالبان نیز شایعات اخیر را درباره سفر هیأتی از سوی آنها به چین تأیید کردهاند. طالبان گفتهاند که هیأتی از سوی آنها در ماه نوامبر سال گذشته میلادی از قطر به منظور “بحث روی روابط دوجانبه بین طالبان و چین و بیان موضع طالبان” به آن کشور سفر کرده است. به گفته مقامات طالبان، ریاست این هیأت را قاری دینمحمد حنیف، یکی از نمایندگان سیاسی طالبان در قطر، به عهده داشته است. طالبان جزئیات بیشتری در مورد این سفر ارائه نکردهاند. طالبان در قطر دفتر نمایندگی دارند و پیش از این نمایندگانش به کشورهای دیگری از جمله فرانسه و ایران هم سفر کردهاند.
این درحالی است که چندی پیش بعضی از رسانههای منطقه گزارش کرده بودند که حکومت وحدت ملی افغانستان و افراد وابسته به طالبان برای رسیدن به صلح به صورت مخفیانه در حال گفتگو هستند. به گزارش رسانهها، این نشستها زیر نظر سازمان ملل و به منظور برگشت طالبان به زندگی عادی سیاسی انجام شده است. گفته میشد که کشورهای عربستان و چین برای پیشرفت این مذاکرات پیشقدم شدهاند.
تأکید بر هماهنگی مذاکرات
در حالی که زاویههای تازه در مذاکرات صلح گشوده میشود، مردم و کارشناسان بر استمرار و انسجام این گفتگوها تأکید ورزیده و خواهان تمرکز حکومت بر راهکار مفید، مؤثر و روی دست گرفتن سیاست منسجم، مدون و منظم و کارشناسیشده میباشند. نوید الهام، کارشناس مسایل سیاسی، بر این باور است که سیاستهای دولتی در خصوص مذاکرات صلح میان دولت کابل و مخالفان مسلح در طول سالهای گذشته به شکل پراکنده، نامنظم و از روزنههای مختلف و متعدد انجام شده است؛ زیرا در گذشته نهادها و عناصر مختلف دولتی به اشکال گوناگون وارد مذاکره میشدند، بدون اینکه هماهنگی لازم را داشته باشند. به همین دلیل، دیده میشد در برخی موارد، سیاست رسمی اعلان شده دولت، با روش مذاکرات شورای عالی صلح یا وزارتهای کلیدی چون وزارت خارجه و برخی نهادهای دیگر سازگاری و همخوانی نداشت.
برخی از اعضای جامعه مدنی نیز با تأکید بر اینکه نبود هماهنگی میان نهادهای مرتبط دولتی در خصوص مذاکرات صلح باعث شکست پروسه صلح شده است، اظهار میدارند که نباید تجربههای ناکام گذشته تکرار شود. نسرین احمدی، عضو نهاد مدنی زنان آزادیخواه، بر این باور است در گذشته مذاکرات صلح از راههای مختلف و توسط اشخاص و افراد متفاوت و حتی غیرمسوول به پیش برده شده و به نحوی به دلالی گرفته میشد. به گفته او، نبود سیاست منسجم و منظم در این خصوص باعث شده بود تا معاملههای خطرناک و زیانآوری نیز صورت گیرد و قربانی این راهکارهای ناپخته، مردم و برخی از چهرههای سیاسی نیز میشدند. به اعتقاد خانم احمدی، ورود افراد انتحاری به خانه مقامات سیاسی و امنیتی به نام مذاکرهکننده صلح که از جمله در ترور برهانالدین ربانی، رییس پیشین شورای عالی صلح اتفاق افتاد، نتیجه ناهماهنگیهای موجود در مذاکرات صلح بود. وی تأکید میورزد که بار دیگر نباید چنین اشتباهاتی تکرار گردد و نباید سیاستهای پنهان و آشکار، به صورت متضاد، به پیش برده شود.
از بدگمانیها تا خوشبینیها
در حالی که مردم با توجه به سوابق سیاه مذاکرات صلح، نسبت به نشستهای موجود خوشبین نبوده و توقع مثبتی از آن ندارند، شورای عالی صلح اما مثل همیشه به روند جدید آغاز شده خوشبین است. ظاهر، پیرمرد هفتادساله ساکن پایتخت که گرمی و سردی روزگار را زیاد چشیده است، از کارکردهای موجود در خصوص صلح و آشتی بینهایت ناامید است و نسبت به روند موجود نیز خوشرویی چندانی نشان نمیدهد. وی میگوید: “از سایر کارهای حکومت وحدت ملی و ناکامی آن برای معرفی کابینه روشن است که مذاکرات صلح را نیز نخواهد توانست به خوبی به پیش ببرد.” در عین حال، وی امیدوار است که دولت بتواند از اقدامات انجام شده حاصل خوبی بردارد تا باعث خرسندی مردم و سرفرازی دولت شود.
این در حالی است که معصوم استانکزی، رییس دارالانشای شورای عالی صلح، تأکید میکند که دولت افغانستان نسبت به سهمگیری چین در روند صلح افغانستان خوشبین است و آن را مثبت ارزیابی میکند. استانکزی افزود که چین به عنوان همسایه بزرگ افغانستان از بیثباتی در منطقه تشویش دارد و میترسد به تدریج قربانی خشونتهای منطقوی شود. او میگوید که دیدگاه بیشتر کشورهای منطقه از جمله چین نسبت به افغانستان تغییر کرده و بیشتر به عوامل اصلی و ریشههایی که سبب تشدید و ادامه خشونتها میشود، فکر میکنند. استانکزی گفت که نقش چین در روند صلح افغانستان “مثبت و فعال” خواهد بود و انتظار میرود که میانجیگری چین زمینه گفتگوهای مستقیم میان نمایندگان دولت افغانستان و اعضای اصلی و معتبر طالبان را فراهم کند.
ضرورت هماهنگی منطقوی
چین در حالی با همکاری پاکستان وارد مذاکرات صلح شده است که به باور کارشناسان، مشارکت منطقوی و همکاری کشورهای همسایه افغانستان یکی از ضرورتهای جدی و اساسی برای نتیجهبخش بودن مذاکرات صلح دانسته میشود. علیرضا حسنی، استاد در موسسه تحصیلات عالی غرجستان، بر این باور است تا زمانی که کشورهای منطقوی چون پاکستان نخواهد صلح در افغانستان تأمین شود، متقاعد کردن مخالفان مسلح و حاضر کردن آنان به پای میز مذاکرات صلح به صورت پُردستآورد آن، غیرممکن خواهد بود. این دیدگاه در حالی وجود دارد که رییسجمهور اشرفغنی پس از قرار گرفتن در مسند ریاستجمهوری، بارها با مقامات اسلامآباد دیدار داشته و از این کشور خواهان همکاری جدی برای تأمین صلح در افغانستان شده است. همچنین، حمله مرگبار بالای مکتب فرزندان اعضای اردوی پاکستان، بار دیگر مقامات این کشور را به کابل آورد و باعث عزم جدیتر آنان برای تأمین صلح و ثبات در منطقه شد. از سوی دیگر، رییسجمهور اشرفغنی از سران احزاب سیاسی پاکستان نیز خواهان کمک در این خصوص شده و از آنان برای حضور در کابل و مذاکره بر روی این موضوع، دعوت کرده است.
با این وجود، غلاممحمد محمدی، کارشناس مسایل پاکستان، بر این باور است که نقش احزاب سیاسی در پاکستان و نفوذ آنان میان مخالفان مسلح و گروههای افراطی، نمادین و سمبولیک است. لذا باید برای متقاعد ساختن مخالفان مسلح جهت انجام مذاکرات مفید و مؤثر صلح، با دولت این کشور و مقامات رسمی اسلامآباد وارد تعامل و گفتگو شد و در صورت لزوم از فشارهای بینالمللی نیز استفاده کرد.
با این حال، دیده شود که حکومت وحدت ملی به سرپرستی محمد اشرفغنی خواهد توانست سر نخ گمشده صلح را پیدا نماید یا اقدامات اخیر نیز مشابه با عملکردهای گذشته خواهد بود.