ads

افزایش چشم گیر کودکان کار در ولایت نیمروز

شماری از شاگردان مکتب می‌گویند که طی یک سال اخیر توان اقتصادی خانواده‌های آنان بسیار پایین آمده و مجبور به ترک مکتب شده و دست به کارهای آزاد مانند دست‌فروشی زنده‌اند.

محمد عمری و سونا یوسفی
18 میزان 1401
افزایش چشم گیر کودکان کار در ولایت نیمروز

شمار زیادی از کودکان طی یک سال اخیر مجبور به ترک آموزش شده و به دنبال پیدا کردن لقمه نانی سرگردانند.

بلال، شاگرد صنف هشتم مکتب که آروز داشت انجنیر شود، اکنون می‌گوید که به خاطر مشکلات اقتصادی مجبور به ترک مکتب شده است.

“من تا صنف هشتم مکتب درس خواندم. در یک سال گذشته من و برادرم به خاطر مشکلات اقتصادی مجبور به کار کردن شدیم. حال که مکتب را ترک کرده‌ایم برای آن روزهای قشنگ دلِ مان تنگ می‌شود. خیلی دلم می‌خواهد که دوباره به مکتب بروم.”

این کودک افغان از امارت اسلامی می‌خواهد که برایش طوری زمینۀ کار را مساعد کند که او بتواند هم به درس‌هایش برسد و هم کار مناسبی را انجام دهد.

در عین حال، محمود که تا صنف نهم درس خوانده و اکنون در شهر زرنج مصروف ترکاری فروشی است می‌گوید که پیش از این پدرش دکان‌دار بود و او به راحتی می‌توانست به تعلیم خود برسد، ولی اکنون که پدرش مجبور به مهاجرت شده، او خود سرپرست خانواده است و نمی‌تواند به مکتب برود.

“آن زمان  که پدرم دکان داشت، وضعیت ما خوب بود و من می‎توانستم درس‌های خود را ادامه بدهم، ولی حال پدرم  به ایران مهاجر شده، من مجبور هستم که کار کنم. از وقتی‌که مکتب را ترک کردم مصروف ترکاری فروشی هستم.”

به گفتهء این کودک افغان، او آروز داشت که روزی داکتر شود و در یکی از  بهترین شفاخانه‌های کشور به هموطنان خود خدمت کند.  

او نیز از امارت اسلامی می‌خواهد که  شرایط و زمینۀ تحصیل و کار را برایش فراهم سازد تا او و دیگر نو جوانان هم سرنوشت او، از تعلیم باز نمانند.

محمود و آرزوهایش را به حال خود رها کرده و می‌رویم سراغ یک نوجوان دیگر به نام جواد کریمی، این جوان افغان هم از درس و آموزش بازمانده است.

وقتی دلیل ترک کردنش را می‌پرسیم، او آه سردی کشیده و می‌گوید که دوران مکتب برایش یک دورۀ طلایی بوده، اما چرخش بدِ روزگار او را از این نعمت محروم ساخته است:

“تا صنف هشتم به مکتب رفتم، دوستان و استادان مهربانی داشتم، همیشه سروکار ما با کتاب، قلم و کتابچه بود. هی! دوران طلایی بود. می‌خواستم سارنوال شوم و برای مردم مصدر خدمت باشم، اما نتوانستم و اکنون دکاندار هستم.”

این جوان افغان در اخیر سخنان خود از امارت اسلامی می‌خواهد که زمینه‌های کار و آموزش را برای کودکان فراهم سازد، تا چنین کودکان مجبور به ترک آموزش نشوند.

از شرح حال کودکان و نوجوانان بازمانده از آموزش که بگذریم، وقتی به سراغ شماری از استادان مکتب‌ها بریم، آنان نیز از کاهش شاگردان شان نگرانی دارند.

تمنا، یکی از استادان یک مکتب پسرانۀ در شهر زرنج می‌گوید که از چهار سال در این مکتب شاگردان را تدریس می‌کند و شاگردان لایقی را نیز تاکنون تربیه کرده، اما او از اینکه شماری از شاگردانش مکتب را ترک کرده‌اند نگرانی دارد.

“بسیاری از شاگردان لایق ما مکتب را ترک کردند. ما با خوانواده‌های این شاگردان به تماس شده و برای شان گفته‌ایم که لطفا پسران تان را از مکتب نگیرید، اما متاسفانه آنان به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانستند جواب مثبت به ما بدهند.”

معلم تمنا از امارت اسلامی می‌خواهد که زمینه‌های کار را برای مردم فراهم سازد تا آنان بتوانند که آیندهء فرزندان شان را تضمین کنند. او اظهار امیدواری می‌کند که مسئولان امارت اسلامی صدایش را بشنود.

درعین حال عصمت الله نورزاد، یکی از فعالین جامعه مدنی کار کودکان و نوجوانان را برای آینده آنان و جامعه زیانبار پنداشته و می‌گوید که یکی از مشکلات جامعۀ ما این است که پسران در سنین کم مجبور به کار می‌شوند.

“فقر بزرگ‌ترین دلیل کار کودکان است. اگرچه فراگیری علم برای افراد جامعه بسیار مهم است، اما متأسفانه شرایط تاحدی ناگوار است که پسران خورد سال برای کسب یک لقمه نان، مجبور به کار می‌شوند.”

این فعال مدنی افزود که یک تعدادی از کودکان و نوجوانان در کنار درس و آموزش کار هم می‌کنند. او شماری از دست فروشانی را مثال می‌دهد که در کنار ادامه درس و آموزش شان، این کار را نیز انجام می‌دهند.

گفتنی است که ترک مکتب از سوی شاگردان نه تنها نگرانی‌ها را در رابطه به ناتمام ماندن آموزش آنان به بار آورده است، بلکه باعث یاس و ناامیدی برای این کودکان نیز شده است. 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA