با آنکه طالبان مسوولیت حمله امروزی در پکتیا را بهعهده گرفتهاند، حکومت در واکنش به آن گفته است که این حمله از سوی لشکر طیبهی پاکستان و شبکهی حقانی صورت گرفته است. چنین تغییر موضع، مردم را نسبت به تمامی موضعگیری های حکومت بیباور میسازد و مساله فشار در این تغییر موضع را بیاثر نمیدانند.
در جریان دو روز گذشته، که باید آنرا از روزهای خونین و تاریک در ماه مبارک رمضان شمرد، مردم شاهد موجی از حملات مرگبار در کابل، ننگرهار، لغمان، خوست، بلخ و امروز پکتیا بودند.
این حملات، جان ۸۵ تن از هموطنان ما را گرفت و بیشتر از۱۳۰ تن دیگر را زحمی کرد. بگذریم از اینکه صدها تن دیگر در سوگ و ماتم عزیزان خود نشستند و بیش از سی ملیون افغان دیگر با این وضعیت نسبت به آینده امید شان را برباد رفته تصور کردند.
خبرهایی که امروز از مرکز ولایت پکتیا به نشر رسید، نشان میهد که یک موتر مملو از مواد انفجاری در نزدیکی تاسیاست اردوی ملی منفجر ساخته شده که تا هنوز از جانباختن دست کم ۵ تن و زخمیشدن 20 تن دیگر از اثر وقوع این حمله خبر داده شدهاست.
رد دستداشتن در حملات روز سه شنبه از سوی طالبان و تایید امریکا از این ادعا و مسوولیتگرفتن حملهی امروز از طرف طالبان و ادعای دیروزی حکومت تغییر امروزی موضع آن، برای مردم قطعاً سوالبرانگیز است.
اینکه چه دستهای پنهانی در عقب این حملات میباشد و اینکه این حملات از کجاها و چهگونه سازماندهی و رهبری میشود و عاملان آن چهگونه خود را به جاهای مورد نظر میرسانند، از سوالاتیاند که تا هنوز هیچکسی پاسخ روشنی به آن ارایه نکردهاست.
با وجود این سوالات، اما سوال مهم دیگری که نیز مطرح بوده و جداً باید به آن پاسخ داده شود این است، باآنکه طالبان مسوولیت حملهی پکتیا را پذیرفتهاند، چرا طارق آرین؛ سخنگوی وزارت امور داخله آن را به لشکرطیبه پاکستان و شبکه حقانی نسبت میدهد؟
این در حالیست که در پیوند به حملات کابل و ننگرهار، حکومت طالبان را مقصر دانست و از این بابت به نیروهای دفاعی کشور دستور وضعیت تهاجمی داده شد. امریکا اما به عنوان یک میانجی بزرگ میان (حکومت و طالبان) گفت که این حملات را طالبان نکردهاند و باید حکومت و طالبان با کار مشترک عاملان چنین جنایات را شناسایی و مجازات کنند؛ دیدگاهی که بدون شک میتواند بر موضع امروز حکومت اثرگذار باشد.
این وضعیت برای مردم نگرانکننده است، بهخصوص در حالی که افغانستان درگیر آشفتهگی و اختلافات داخلی سیاسی میباشد.
این اختلافات حکومت را در زمینهی مدیریت جنگ، مهار حملات مسلحانه و انتحاری و مبارزه با کرونا از موفقیت و پیشرفت بازماندهاست.
شور و لذت قدرت چنان به قلبهای بزرگان کشور، رخنه کرده که کاملاً از مردم و کشور غافل شده و شب و روز نقشه میکشند تا چهگونه و از چه راهی سهم و امتیاز بیشتری را تصاحب کنند.
در چنین شرایطی برای حفظ منافع ملی و سلامت افغانستان رهبران سیاسی باید مشترکاً روی پالیسیها و استراتیژیهایی تمرکز کنند که افغانستان به ثبات سیاسی واقعی برسد و دستهای غرضآلود از به بازیگرفتن با سرنوشت مردم کوتاه شود.