ads

عوامل محرومیت دختران از حق تعلیم

با آنکه در سیزده سال گذشته در کنار حکومت افغانستان نهادهای مختلفی با مصرف پول‎های هنگفت در بخش تعلیم دختران فعالیت نموده اند، اما هنوز هم موانع بی‎شماری در برابر تعلیم این قشر قرار دارد. به اساس آمار دفتر حمايت اطفال سازمان ملل(يونيسف)، در حال حاضر، سه ملیون کودک افغان از حق تعلیم محروم اند که 60 درصد آن‎ها را دختران تشکیل می‎دهند.

نویسنده: The Killid Group
6 ثور 1394
عوامل محرومیت دختران از حق تعلیم

با آنکه در سیزده سال گذشته در کنار حکومت افغانستان نهادهای مختلفی با مصرف پول‎های هنگفت در بخش تعلیم دختران فعالیت نموده اند، اما هنوز هم موانع بی‎شماری در برابر تعلیم این قشر قرار دارد. به اساس آمار دفتر حمايت اطفال سازمان ملل(يونيسف)، در حال حاضر، سه ملیون کودک افغان از حق تعلیم محروم اند که 60 درصد آن‎ها را دختران تشکیل می‎دهند.
بر اساس یافته‎های مرسل، تبعیض خانواده‎ها میان دختران و پسران، نبود امنیت، ازدواج‎های زودهنگام،‌ عرف‎های ناپسند،‌ نبود مکاتب دخترانه در ولسوالی‎های دوردست،‌ نبود یا کمبود معلمان زن در مکاتب و نیز مشکلات اجتماعی از موانع عمدۀ محرومیت دختران از حق تعلیم می‎باشد. همچنین آمار هاي وزارت معارف كشور نشان می‎دهد که 15 درصد از دخترانی که شامل مکاتب می‎شوند نیز بنابر عوامل مختلف قادر به ختم دورۀ مکتب نمی‎شوند.
این در حالی است که آگاهان امور و نمایندگان مردم در شورای ملی می‎گویند در سیزده سال گذشته نبود امنیت،‌ موجودیت فساد در پروژه‎ها و عدم هماهنگی میان نهادهای فعال در بخش معارف سبب شده است تا کمک‎های مالی به طور درست به مصرف نرسد و مشکلات همچنان باقی بماند. آن‎ها با ابراز نگرانی از وضعیت تعلیم دختران به این باور هستند در کنار نهادهای حکومتی و بین‎المللی نیاز است تا روحانیون و جامعه نیز در زمینۀ برداشتن موانع تعلیمی دختران اقداماتی انجام دهند. این آگاهان همچنان ضمن انتقاد از عملکرد نهادهای مسوول می‎گویند که نیاز است به منظور ریشه‎کن ساختن موانع تعلیم دختران، فعالیت نهادها نیز نسبت به گذشته هماهنگ‎تر و منسجم‎تر شود.
ناامنی مانع عمدۀ تعلیم دختران
ناامنی در کنار سایر عرصه‎های زندگی باشندگان کشور سایه‎اش را بر نظام معارف نیز گسترده است در حال حاضر به علت نبود امنیت نزدیک به 500 مکتب به شمول مکاتب دخترانه در بخش‎های مختلف کشور مسدود می‎باشد. گذشته از مسدود شدن مکاتب همین عامل در بسیاری موارد سبب عدم علاقمندی خانواده‎ها به تعلیم فرزندان به خصوص دختران شان شده است.
سامعه رکا، یک تن از معلمان لیسۀ رخشانۀ شهر کابل، می‎گوید: “نبود امنیت از چالش‎های عمدۀ خانواده برای فرستادن فرزندان شان به مکتب است.” به گفتۀ او، نبود امنیت گذشته از باشندگان ولایات سبب نگرانی خانواده‎ها در پایتخت نیز شده است.
در همین حال، بهیر ویار، مشاور ملی بخش تعلیم و تربیه در ادارۀ حمایت از اطفال یا “save the children”، نبود امنیت را از دلایل عمدۀ محرومیت دختران از تعلیم خوانده و می‎گوید: “امنیت ارتباط مستقیم بالای تعلیم اطفال به خصوص دختران دارد و مایۀ نگرانی برای والدین می‎باشد. همین نگرانی باعث می‎شود تا خانواده‎ها از پروسۀ تعلیم دلسرد شده و کم‎تر فرزندان خود را به مکتب بفرستند.” 
از سویی هم، مقامات در وزارت معارف نیز نبود امنیت را از چالش‎های عمدۀ نظام معارف کشور خوانده و می‎گویند که همین امر در حال حاضر سبب مسدود شدن 500 باب مکتب در کشور شده است. کبیر حقمل، رییس نشرات وزارت معارف، می‎گوید به هر اندازه‎ای که ناامنی‎ها بیشتر می‎شود، مکاتب نیز بیشتر متضرر شده و تهدیدات علیه معلمین و کارمندان معارف بیشتر می‎شود. او می‎گوید: “نبود امنیت در کنار بستن 500 باب مکتب در کشور، مانع نظارت ما از مکاتب موجود در مناطق ناامن،‌ مانع جذب شاگردان و معلمین و فرار افراد مستعد از مناطق دورافتاده شده و نگذاشته است در حدود 200 ولسوالی افغانستان معلمین اناث داشته باشد.”  آقای حقمل همچنان می‎گوید که سالانه ده‎ها تن از اساتید و شاگردان مکاتب در اثر ناامنی‎های موجود در کشور جان‎های شان را از دست می‎دهند.

فقر اقتصادی

فقر اقتصادی از عوامل دیگر محرومیت دختران از مکتب خوانده می‎شود. نظر به آمار موجود، در حال حاضر، بیش از نُه ملیون تن در کشور زیر خط فقر به سر می‎برند. مسوولان در وزارت معارف و نهادهای دفاع از حقوق کودکان می‎گویند که فقر در بسیاری موارد سبب محرومیت کودکان به خصوص کودکان دختر از حق تعلیم شده است.
رفیع‎الله بیدار، سخنگوی کمسیون مستقل حقوق بشر، می‎گوید که یافته‎های این کمسیون نشان می‎دهد که فقر اقتصادی در قدم اول مانع تعلیم دختران در خانواده می‎گردد. او گفت: “اگر در یک خانواده دو یا سه پسر و چند دختر به مکتب می‎روند همین که خانواده‎ها از نظر اقتصادی با مشکل مواجه می‎شوند اولین کسی که با مشکل و ممنوعیت رفتن به مکتب روبه‎رو می‎شود دختران هستند؛ چون خانواده‎ها به درس پسر بیشتر از دختران ارجحیت قایل هستند.” به گفتۀ بیدار، خانواده‎ها به نسبت عرف و عنعنات حاکم، کم‎تر در قبال دختران احساس مسوولیت می‎کنند.
رییس نشرات وزارت معارف، فقر را دومین عامل اصلی محرومیت کودکان از حق تعلیم خوانده و می‎گوید: “در همین شهر کابل هم هنوز خانواده‎هایی هستند که نظر به مشکلات اقتصادی اطفال شان را به مکتب روان کرده نمی‎‏توانند، آن‎ها به جای این که به مکتب بروند در روی سرک‎ها کار می‎کنند.”

تبعیض خانواده‎ها میان دختران و پسران
در کنار امنیت و فقر، دید تبعیض‎آمیز خانواده‎ها نسبت به دختران و پسران بزرگترین چالش در برابر تعلیم دختران در کشور می‎باشد. نهادهای مدافع حقوق اطفال با ابراز نگرانی از گسترده بودن این مشکل می‎گویند که نیاز است در راستای آگاهی‎دهی به چنین خانواده‎ها کار‎های بیشتری صورت گیرد. عزیز فروتن، سخنگوی اداره حمایت از کودکان سازمان ملل در افغانستان (یونیسف)، با ابراز نگرانی از وضعیت موجود می‎گوید: “تحقیقات ما نشان داده در برخی موارد خانواده ها هم از دختران حمایت نمی‎کنند و اجازه نمی‎دهند آن‎ها به مکتب بروند.” به گفتۀ او، نظر به عنعنات ناپسند، خانواده‎ها ترجیح می‎دهند پسران به جای دختران به مکتب بروند.
در این حال، شگوفه، متعلم صنف 12 لیسۀ نسوان نساجی ولایت کاپیسا، می‎گوید: “پایین بودن سطح تعلیمی و آگاهی پایین مردم از حقوق کودکان باعث شده تا خانواده‎ها کمتر به تعلیم دختران توجه کنند.” به گفتۀ وی، مشکلات موجود و افراد ولگرد در اجتماع بر رشد چنین اندیشه‎هایی در داخل خانواده‎ها کمک کرده است.
عبدالخالق حقجو، یکی از باشندگان ولایت کندز، نیز به این باور است با آنکه ذهنیت‎ها نسبت به گذشته تغییر یافته، اما هنوز هم دید تبعیض‎آمیز خانواده‎ها نسبت به تعلیم دختران نگران کننده است. همچنین، لیلا یک تن از معلمان لیسۀ نسوان “بی بی مهرو” در شهر کابل، می‎گوید که گذشته از ولایات این دید در مرکز نیز در میان برخی خانواده‎ها وجود دارد. به گفتۀ او: “خانواده‎ها از گذشته‎ها به این باور بوده‎اند که به جای مصرف بالای دختران بالای بچه‎ها (پسران) باید مصرف شود، زیرا به باور آن‎ها پسران عصای پیری خانواده‎های شان می‎باشند.”
در همین حال، رییس نشرات وزارت معارف با تأیید گفته‏های فوق، می‎گوید: “در افغانستان به دختر به دید جنس دوم دیده می‎شود، در اینجا نیاز است تا یک کسی بجنگد و قوی باشد و در آینده بازوی پدر و مادر گردد. بنابراین، از دختران چنین توقعی نظر به وضعیت جسمانی شان ندارند. به همین دلیل، توجه بیشتر به پسر می‎شود تا دختر.
این عوامل اجتماعی است که باعث به وجود آمدن چنین مفکوره‎‏ای شده است.” اما آقای حقمل می‎افزاید در سیزده سال گذشته برنامه‎های آگاهی‎دهی زیادی در زمینه تطبیق گردیده که در نتیجه این دید نسبت به گذشته، کاهش یافته است.
از سویی هم، صفی‎الله امرخیل، مشاور ملی در دفتر حمایت از اطفال، به این باور است در صورتی که سهولت‎ها برای اطفال به صورت یک‎سان مهیا شود، این دید نیز کاهش خواهد یافت. او می‎گوید: “اگر سهولت‎ها به صورت مساوی باشد و خانواده ها مطمئن شوند که دختران شان می‎توانند در فضای مصوون به مکتب دست یافته و معلمان مسلکی و با تجربه در مکاتب حضور داشته باشند، این دید به سادگی کاهش خواهد یافت.”
به باور امرخیل، دولت افغانستان تا حال نتوانسته ماحول مصوون و یک‎سان را برای همه آماده کند. به گفتۀ او، در حال حاضر، بسیاری از مکاتب دیوار و تعمیر منظم و معلمین مسلکی زن ندارند. امرخیل می‎افزاید که دفتر حمایت از اطفال به منظور رفع این مشکل در قراء و قصبات شبکه‎هایی را ایجاد کرده که در صورت مواجه با مواردی از این دست، از حقوق کودکان حمایت نموده و موانع تعلیم اطفال را بر ‎دارد.

ازدواج‎های زودهنگام

این در حالیست که بهیر ویار، مشاور ملی تعلیم و تربیه در دفتر حمایت از اطفال، ازدواج‎های زودهنگام دختران را از مشکلات جدی فرا راه تعلیم دختران می‎خواند. او می‎گوید که تنها در سال 2014 میلادی، 50 درصد ازدواج‎های دختران، زیر سن 18 سال بوده که این صدمۀ جدی به روند تعلیم و تربیه آن‎ها می‎گذارد. ویار می‎گوید: “ازدواج‎های قبل از وقت،‌ عدم آگاهی فامیل‎ها و اجتماع از حق تعلیم کودکان و ارزش ندادن آن‎ها به تعلیم و تربیه، همه مشکلاتی می‎باشد که سبب شده تا دختران نتوانند به طور منظم علم بیاموزند.”

نبود مکاتب دخترانه و کمبود معلم زن

نبود مکاتب دخترانه در بسیاری از ولایات کشور از دلایل دیگر عدم علاقمندی خانواده‎ها به تعلیم دختران بوده است. عزیز فروتن، سخنگوی یونیسف، می‎گوید: ” دوری راه هم می‎تواند مانع، ایجاد کند؛ یعنی مکتب اگر از خانه دور باشد مردم رغبت نشان نمی‎دهند که دختران راه طولانی را برای رسیدن به مکتب بپیمایند.”
فروتن همچنان می‎گوید در مناطقی که معلم زن وجود نداشته نیز خانواده‎ها میلی به درس دختران شان نداده و ترجیح داده‎اند تا صرف پسران شان به مکتب بروند.
این در حالی است که بر اساس آمار وزارت معارف، در حال حاضر، در بیش از 200 ولسوالی کشور هیچ معلم زن حضور ندارد. رییس نشرات وزارت معارف عامل این امر را به ناامنی‎ها نسبت داده و می‎گوید: “به همین دلیل، خانواده ‎ها اجازه نمی‎دهند تا دختران شان مکتب بروند و یا هم با به پایان رساندن دورۀ ابتدایی، دختران شان را از مکاتب اخراج می‎کنند.” حقمل افزود: “بیش از 200 ولسوالی در کشور مکاتب دخترانه ندارد و در هر ولایتی که ما قبلاً مکتب دخترانه نداشتیم در آنجا معلم زن هم نداریم، چون وقتی فارغی وجود نداشته باشد، معلم از کجا خواهد شد.”

عرف و عنعنات
در کنار موانع جدی؛ چون امنیت و اقتصاد، عرف و عنعنات حاکم بر جوامع سنتی کشور سبب شده تا تفاوت زیادی میان افراد تازه شمول و فارغین مکاتب موجود باشد. به اساس آمار وزارت معارف، 15 درصد از دخترانی که به مکتب راه مییابند بنابر عوامل مختلف نمی‎توانند دورۀ مکتب را به اتمام برسانند. به گفتۀ مسوولان در نهاد‎های مختلف، ترک دایمی مکتب پس از دورۀ ابتدایی در میان دختران بیشتر از پسران می‎باشد.
ذکیه، مدیر لیسۀ نسوان نساجی گل‎بهار در ولایت کاپیسا، می‎گوید: “شاگردان دختر تا صنف نه درس می‎خوانند و پس از آن خانواده‎ها مانع آن‎ها می‎شوند و می‎گویند که جوان شده اید و دیگر لازم نیست درس بخوانید. این مشکل بسیار زیاد است، مخصوصاً زمانی که دختران به دورۀ متوسطه و لیسه می‎رسند.” وی می‎گوید که وضعیت سیاسی کشور و ناامنی‎ها بر تقویت این روحیه در میان خانواده‎ها افزوده است.
رفیع‎الله، باشندۀ ولایت کندز، نیز می‎گوید: “هنوز فرهنگ‎های ناپسند در کندز حاکم است؛ قراری که ما می‎بینیم و می‎شنویم، بعضی خانواده‎ها زمانی که دختر شان به سن 15 یا 16 می‎رسند، آن‎ها را از درس و تعلیم بازمی‎دارند و ادامۀ تعلیم را ننگ می‎‏دانند، این یک جفای کلان هم به حق دختر و هم جامعه است.” او تأکید می‎کند که نیاز است تا همگان در راستای از بین بردن این اندیشه کار کنند.”
بهیر ویار، مشاور ملی تعلیم و تربیه در دفتر حمایت از اطفال، می‎گوید: “جذب در سیستم بیشتر از فراغت در سیستم است؛ به گونۀ مثال، در سال 1393 خورشیدی، 30 درصد از مجموع کسانی که در کانکور شرکت کرده بودند، دختر بودند؛ در حالی که میزان جذب به مراتب بیشتر از این رقم بود و این نشان می‎دهد که یک درصدی پایینی از دختران موفق به فراغت می‎شوند.” ویار همچنان می‎گوید در حال حاضر در افغانستان ولایاتی مثل نورستان وجود دارد که در آنجا شاگرد دختر فارغ نمی‎ شود.
اما مقامات در وزارت معارف کشور از کاهش میزان ترک مکتب دختران خبر داده و می‎گویند در حال حاضر میزان ترک مکتب از سوی دختران 15 درصد است؛ در حالی که این رقم در سال‎های گذشته به 35 درصد می‎رسید.

نقش علمای دین
این در حالی است که شماری از آگاهان دین بر نقش علما در کاهش محدودیت دسترسی دختران به تعلیم تأکید نموده و می‎گویند که نیاز است تا علمای دین نیز در این بخش با حکومت و دیگر نهادها همنوا گردد. لطف‎الله حق‎پرست، یک تن از علمای دین در کشور، می‎‏گوید: “دین اسلام مطابق شرایطی که اسلام برای دختران و زنان وضع می‎کند یقیناً که طرفدار آموزش دختران است و پیامبر اکرم (ص) نیز همواره زمینۀ آموزش زنان را مهیا نموده است.”
حق‏پرست همچنان می‎گوید، خانواده‎هایی که به دانش و معارف اسلام آشنایی دارند، هیچ‎گاه مخالف تعلیم فرزندان شان نیستند. وی می‎افزاید: “علمای دین نیز مکلف هستند در راستای زدودن محدودیت‎ها و نیز بلند بردن سطح آگاهی خانواده‎ها از طریق منابر و رسانه‎ها، نقش خود را ایفا نمایند.”  وی همچنان از حکومت می‎خواهد تا شرایط مناسبی را برای تعلیم دختران مساعد کند تا باشد که خانواده‎ها با خاطر آسوده در جهت تعلیم فرزندان شان اقدام نمایند.

پیشرفت‎های 13 ساله
با وجود چالش‎های مطرح شده، شماری به این باور هستند که در جریان سال‎های گذشته پیشرفت‎های چشم‎گیری در بخش معارف کشور صورت گرفته است. سمیع، باشندۀ ولایت کندز، می‎گوید: “در سیزده سال گذشته، ذهنیت‎ها هم خوب شده و حالا کمتر خانوده‎ای است که دختران شان را به مکتب نفرستند.”
نوریه علی‎زاده، متعلم صنف 11 لیسۀ نسوان مرکز در ولایت بامیان، از کارهای صورت گرفته در سال‎‏های گذشته راضی است. او می‎گوید: “سهولت‎ها برای همه مساعد است و دختران می‎توانند درس بخوانند، اما در اکثر خانوده‎ها سطح آگاهی پایین است و کمتر کسی است که تلاش کند تا بعد از صنف دوازدهم تحصیل کند.”
در همین حال، مسوولان در وزارت معارف کشور، پیشرفت‎های معارف در سال‎های گذشته را ستودنی می‎خوانند. محمدکبیر حقمل، رییس نشرات وزارت معارف، می‎گوید: “در آغاز نظام جدید، ما تنها سه ملیون شاگرد داشتیمف مگر فعلاً بیش از 11.5 ملیون شاگرد داریم که 42 درصد آن‎ها را دختران تشکیل می‎دهند، در حالی که در آن زمان این رقم صفر بود. در آن زمان ما بیش از بیست هزار معلم نداشتیم، اما حالا بیش از 217 هزار معلم داریم و در کنار‌ آن ما چیزی بیشتر از 1000 مکتب نداشتیم که حالا حدود 17 هزار مکتب در سراسر کشور داریم.” به گفتۀ حقمل، تطبیق نصاب واحد در سرتاسر کشور،‌ بلند رفتن تعداد دارالمعلمین‎ها از پنج باب به 299 باب، بلند رفتن تعداد انستیتوت و لیسه‎های تعلیمات تخنیکی و مسلکی از پنج باب به 380 باب و نیز بلند رفتن سطح کلی سواد از 20 درصد به 38 درصد تمام نفوس کشور از دیگر دست‎آوردهای نظام معارف کشور طی سیزده سال اخیر بوده است.


توجه به کمیت نه کیفیت

در حالی که مسوولان در وزارت معارف کشور از پیشرفت‎‏های چشم‎گیر بخش معارف کشور طی سال‎های گذشته خبر می‎دهند، اما آگاهان به این باور هستند که به کیفیت کمتر توجه شده است. آن‎ها می‎گویند که نیاز است در کنار بلند بردن آمار به کیفیت نیز توجه لازم صورت گیرد.
رفیع‎الله بیدار، سخنگوی کمسیون مستقل حقوق بشر، می‎گوید هنوز هم 20 درصد از واجدین شرایط مکتب از حق تعلیم محروم اند. او این رقم را نگران کننده خوانده و می‎گوید که پیشرفت تعلیم و آموزش در حال حاضر تنها عددی است و نیاز می‎باشد در بخش کیفیت آن نیز توجه شود. بیدار می‎گوید: “در سیزده سال گذشته تلاش‎ها بیشتر این بوده تا آمار را بیشتر نشان دهند و خارجی‎ها هم مصروف اعداد شدند و بالای کیفیت آموزش،‌ نصاب تعلیمی،‌ ارتقای ظرفیت و جنبه‎های تشویقی برای معلمان کمتر کار شده است.”
به باور آقای بیدار، در سال‎های گذشته، پول‎های هنگفتی در بخش معارف کشور به مصرف رسید، اما هنوز هم بسیاری از مکاتب فاقد تعمیر استند و بسیاری از صنف‎ها فاقد چوکی و فرش می‎باشند. او می‎گوید که یک تحقیق کمسیون مستقل حقوق بشر که در سال 1392 طی مصاحبه با 4166 طفل در 27 ولایت کشور انجام شده نشان می‎دهد تنها 62.5 درصد اطفال گفته‎اند که مکاتب شان تعمیر دارد، 50 درصد آن‎ها از امکانات میز و چوکی مستفید هستند، اما نزدیک به هفت درصد اطفال زیر خیمه و 4.4 درصد شان در خانه‎های کرایی و شش درصد شان در مساجد درس می‎خوانند. تنها 64 درصد اطفال کتاب آموزشی رایگان از مکاتب دریافت می‎کنند.
همچنان انجنیر محمدیوسف، رییس موسسۀ آشیانه برای اطفال کارگر روی سرک نیز به این باور است که بلند بردن آمار به تنهایی مشکل کودکان را حل نمی‎کند. او می‎گوید: “وقتی ما همۀ اطفال را به مکتب بفرستم، اما معلم در آنجا درست تدریس نکند، کتاب نداشته باشد و شاگرد چیزی را یاد نگیرد، این هیچ وقت مشکل اطفال را حل کرده نمی‎تواند. ما سر کمیت نه بلکه سر کیفیت تعلیم و تربیه باید توجه بیشتری داشته باشیم.”
رییس نشرات وزارت معارف به این باور است زمانی که به یک باره ظرفیت کمی بلند برده شود این خود بر کیفیت تأثیرگذار واقع می‎شود. حقمل می‎گوید: “نیاز بود تا ما به یک باره ظرفیت کمی را بلند ببریم، اما در کنار آن تلاش نمودیم ‌کیفیت را نیز بلند ببریم.” حقمل می‎افزاید برای رسیدن به کیفیت عالی تعلیمی نیاز به بودجه بیشتر و کارهای اساسی‎تر است: “برای بهبود کیفیت ضرورت به کارهای اساسی است که باید توسط بودجه حل شود؛ چون استخدام معلمان مسلکی، اعمار تعمیرهای استندرد،‌ لابراتوار و امکانات دیگر به پول ضرورت دارد.”

عدم هماهنگی میان نهادهای فعال در بخش معارف

از سوی دیگر، شماری از فعالین حقوق اطفال و نمایندگان مردم در شورای ملی، عدم هماهنگی میان نهادهای فعال در بخش معارف و نیز فساد موجود در نظام معارف را عامل اصلی عدم تطبیق درست پروژه‎ها در سال‎های گذشته می‎خوانند. آن‎ها می‎گویند که عوامل ذکر شده باعث هدر رفتن منابع و باقی ماندن چالش‎ها در بخش معارف شده است. به باور این آگاهان، نیاز است تا پس از این، به منظور ریشه‎کن ساختن مشکلات فرا راه تعلیم کودکان، نهادها نسبت به گذشته هماهنگ‎ترعمل کنند.
انجنیر محمدیوسف، رییس آشیانه، می‎گوید در جریان سال‎های گذشته، پلان وسیعی بین نهادهای دولتی و خصوصی نبوده تا همه در راستای حل مشکلات، هم‎صدا عمل کنند. به گفته او: “کارها در سال‎های گذشته به صورت منسجم انجام نشده؛ به گونۀ مثال، در بعضی مناطق چندین مکتب اعمار شده، اما شاگرد وجود نداشته در مقابل در جاهایی که نیازمندی به مکتب بوده هیچ مکتبی اعمار نگردیده که این خود نشان عدم هماهنگی و پلان وسیع در میان نهادها است.”
از سویی هم، صفی‎الله امرخیل، مشاور ملی در بخش محافظت اطفال در ادارۀ حمایت از اطفال یا “save the children”، نیز از عدم روحیۀ همکاری در بین موسسات شاکی است. او می‎گوید: “روحیۀ همکاری در بین نهادها باید افزایش پیدا کند؛ چون وقتی یک موضوع پیدا می‎شود که باید به آن رسیدگی شود روحیۀ همکاری در بین نهادها کمتر می‎باشد و حتی در بعضی جاها دیده شده که چندین نهاد در یک نقطه کار می‎کنند.” به گفتۀ امرخیل، بلند رفتن روحیۀ همکاری و هماهنگی میان نهادها باعث می‎شود از تمرکز برنامه‎ها در یک محل جلوگیری شود و خدمات نیز به صورت یک‎سان به همه عرضه گردد.
اما خلیل‎احمد شهیدزاده، معاون کمسیون امور دینی، فرهنگی، معارف و تحصیلات عالی ولسی جرگه، دلیل اصلی عدم تطبیق درست برنامه‎‏ها و موجودیت چالش‎ها را به موجودیت فساد در نظام معارف کشور نسبت می‎دهد. او می‎گوید که فساد موجود در نظام معارف باعث شده در سال‎های گذشته برنامه‎های اساسی و بنیادی در این بخش تطبیق نگردد.
آقای شهیدزاده گفت: “بیشتر برنامه‎ها با مصارف هنگفت به صورت پروژه‎ای تطبیق شده است که کمتر نتیجۀ مثبت را در پی داشته است.”
با این حال، آگاهان امور از حکومت وحدت ملی می‎خواهند زمینۀ آموزش کودکان به ‎ویژه دختران را فراهم کند و محدودیت‎ها در برابر آموزش آن‎ها را از میان بردارد. آن‎ها همچنین از مردم انتظار دارند برای رشد سطح سواد در جامعه با حکومت هم‎صدا شوند و به کودکان شان به ‎ویژه دختران اجازه دهند از حق تعلیم و تربیه در کشور بهره‎مند شوند.

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA