با آنکه در سیزده سال گذشته در کنار حکومت افغانستان نهادهای مختلفی با مصرف پولهای هنگفت در بخش تعلیم دختران فعالیت نموده اند، اما هنوز هم موانع بیشماری در برابر تعلیم این قشر قرار دارد. به اساس آمار دفتر حمايت اطفال سازمان ملل(يونيسف)، در حال حاضر، سه ملیون کودک افغان از حق تعلیم محروم اند که 60 درصد آنها را دختران تشکیل میدهند.
بر اساس یافتههای مرسل، تبعیض خانوادهها میان دختران و پسران، نبود امنیت، ازدواجهای زودهنگام، عرفهای ناپسند، نبود مکاتب دخترانه در ولسوالیهای دوردست، نبود یا کمبود معلمان زن در مکاتب و نیز مشکلات اجتماعی از موانع عمدۀ محرومیت دختران از حق تعلیم میباشد. همچنین آمار هاي وزارت معارف كشور نشان میدهد که 15 درصد از دخترانی که شامل مکاتب میشوند نیز بنابر عوامل مختلف قادر به ختم دورۀ مکتب نمیشوند.
این در حالی است که آگاهان امور و نمایندگان مردم در شورای ملی میگویند در سیزده سال گذشته نبود امنیت، موجودیت فساد در پروژهها و عدم هماهنگی میان نهادهای فعال در بخش معارف سبب شده است تا کمکهای مالی به طور درست به مصرف نرسد و مشکلات همچنان باقی بماند. آنها با ابراز نگرانی از وضعیت تعلیم دختران به این باور هستند در کنار نهادهای حکومتی و بینالمللی نیاز است تا روحانیون و جامعه نیز در زمینۀ برداشتن موانع تعلیمی دختران اقداماتی انجام دهند. این آگاهان همچنان ضمن انتقاد از عملکرد نهادهای مسوول میگویند که نیاز است به منظور ریشهکن ساختن موانع تعلیم دختران، فعالیت نهادها نیز نسبت به گذشته هماهنگتر و منسجمتر شود.
ناامنی مانع عمدۀ تعلیم دختران
ناامنی در کنار سایر عرصههای زندگی باشندگان کشور سایهاش را بر نظام معارف نیز گسترده است در حال حاضر به علت نبود امنیت نزدیک به 500 مکتب به شمول مکاتب دخترانه در بخشهای مختلف کشور مسدود میباشد. گذشته از مسدود شدن مکاتب همین عامل در بسیاری موارد سبب عدم علاقمندی خانوادهها به تعلیم فرزندان به خصوص دختران شان شده است.
سامعه رکا، یک تن از معلمان لیسۀ رخشانۀ شهر کابل، میگوید: “نبود امنیت از چالشهای عمدۀ خانواده برای فرستادن فرزندان شان به مکتب است.” به گفتۀ او، نبود امنیت گذشته از باشندگان ولایات سبب نگرانی خانوادهها در پایتخت نیز شده است.
در همین حال، بهیر ویار، مشاور ملی بخش تعلیم و تربیه در ادارۀ حمایت از اطفال یا “save the children”، نبود امنیت را از دلایل عمدۀ محرومیت دختران از تعلیم خوانده و میگوید: “امنیت ارتباط مستقیم بالای تعلیم اطفال به خصوص دختران دارد و مایۀ نگرانی برای والدین میباشد. همین نگرانی باعث میشود تا خانوادهها از پروسۀ تعلیم دلسرد شده و کمتر فرزندان خود را به مکتب بفرستند.”
از سویی هم، مقامات در وزارت معارف نیز نبود امنیت را از چالشهای عمدۀ نظام معارف کشور خوانده و میگویند که همین امر در حال حاضر سبب مسدود شدن 500 باب مکتب در کشور شده است. کبیر حقمل، رییس نشرات وزارت معارف، میگوید به هر اندازهای که ناامنیها بیشتر میشود، مکاتب نیز بیشتر متضرر شده و تهدیدات علیه معلمین و کارمندان معارف بیشتر میشود. او میگوید: “نبود امنیت در کنار بستن 500 باب مکتب در کشور، مانع نظارت ما از مکاتب موجود در مناطق ناامن، مانع جذب شاگردان و معلمین و فرار افراد مستعد از مناطق دورافتاده شده و نگذاشته است در حدود 200 ولسوالی افغانستان معلمین اناث داشته باشد.” آقای حقمل همچنان میگوید که سالانه دهها تن از اساتید و شاگردان مکاتب در اثر ناامنیهای موجود در کشور جانهای شان را از دست میدهند.
فقر اقتصادی
فقر اقتصادی از عوامل دیگر محرومیت دختران از مکتب خوانده میشود. نظر به آمار موجود، در حال حاضر، بیش از نُه ملیون تن در کشور زیر خط فقر به سر میبرند. مسوولان در وزارت معارف و نهادهای دفاع از حقوق کودکان میگویند که فقر در بسیاری موارد سبب محرومیت کودکان به خصوص کودکان دختر از حق تعلیم شده است.
رفیعالله بیدار، سخنگوی کمسیون مستقل حقوق بشر، میگوید که یافتههای این کمسیون نشان میدهد که فقر اقتصادی در قدم اول مانع تعلیم دختران در خانواده میگردد. او گفت: “اگر در یک خانواده دو یا سه پسر و چند دختر به مکتب میروند همین که خانوادهها از نظر اقتصادی با مشکل مواجه میشوند اولین کسی که با مشکل و ممنوعیت رفتن به مکتب روبهرو میشود دختران هستند؛ چون خانوادهها به درس پسر بیشتر از دختران ارجحیت قایل هستند.” به گفتۀ بیدار، خانوادهها به نسبت عرف و عنعنات حاکم، کمتر در قبال دختران احساس مسوولیت میکنند.
رییس نشرات وزارت معارف، فقر را دومین عامل اصلی محرومیت کودکان از حق تعلیم خوانده و میگوید: “در همین شهر کابل هم هنوز خانوادههایی هستند که نظر به مشکلات اقتصادی اطفال شان را به مکتب روان کرده نمیتوانند، آنها به جای این که به مکتب بروند در روی سرکها کار میکنند.”
تبعیض خانوادهها میان دختران و پسران
در کنار امنیت و فقر، دید تبعیضآمیز خانوادهها نسبت به دختران و پسران بزرگترین چالش در برابر تعلیم دختران در کشور میباشد. نهادهای مدافع حقوق اطفال با ابراز نگرانی از گسترده بودن این مشکل میگویند که نیاز است در راستای آگاهیدهی به چنین خانوادهها کارهای بیشتری صورت گیرد. عزیز فروتن، سخنگوی اداره حمایت از کودکان سازمان ملل در افغانستان (یونیسف)، با ابراز نگرانی از وضعیت موجود میگوید: “تحقیقات ما نشان داده در برخی موارد خانواده ها هم از دختران حمایت نمیکنند و اجازه نمیدهند آنها به مکتب بروند.” به گفتۀ او، نظر به عنعنات ناپسند، خانوادهها ترجیح میدهند پسران به جای دختران به مکتب بروند.
در این حال، شگوفه، متعلم صنف 12 لیسۀ نسوان نساجی ولایت کاپیسا، میگوید: “پایین بودن سطح تعلیمی و آگاهی پایین مردم از حقوق کودکان باعث شده تا خانوادهها کمتر به تعلیم دختران توجه کنند.” به گفتۀ وی، مشکلات موجود و افراد ولگرد در اجتماع بر رشد چنین اندیشههایی در داخل خانوادهها کمک کرده است.
عبدالخالق حقجو، یکی از باشندگان ولایت کندز، نیز به این باور است با آنکه ذهنیتها نسبت به گذشته تغییر یافته، اما هنوز هم دید تبعیضآمیز خانوادهها نسبت به تعلیم دختران نگران کننده است. همچنین، لیلا یک تن از معلمان لیسۀ نسوان “بی بی مهرو” در شهر کابل، میگوید که گذشته از ولایات این دید در مرکز نیز در میان برخی خانوادهها وجود دارد. به گفتۀ او: “خانوادهها از گذشتهها به این باور بودهاند که به جای مصرف بالای دختران بالای بچهها (پسران) باید مصرف شود، زیرا به باور آنها پسران عصای پیری خانوادههای شان میباشند.”
در همین حال، رییس نشرات وزارت معارف با تأیید گفتههای فوق، میگوید: “در افغانستان به دختر به دید جنس دوم دیده میشود، در اینجا نیاز است تا یک کسی بجنگد و قوی باشد و در آینده بازوی پدر و مادر گردد. بنابراین، از دختران چنین توقعی نظر به وضعیت جسمانی شان ندارند. به همین دلیل، توجه بیشتر به پسر میشود تا دختر.
این عوامل اجتماعی است که باعث به وجود آمدن چنین مفکورهای شده است.” اما آقای حقمل میافزاید در سیزده سال گذشته برنامههای آگاهیدهی زیادی در زمینه تطبیق گردیده که در نتیجه این دید نسبت به گذشته، کاهش یافته است.
از سویی هم، صفیالله امرخیل، مشاور ملی در دفتر حمایت از اطفال، به این باور است در صورتی که سهولتها برای اطفال به صورت یکسان مهیا شود، این دید نیز کاهش خواهد یافت. او میگوید: “اگر سهولتها به صورت مساوی باشد و خانواده ها مطمئن شوند که دختران شان میتوانند در فضای مصوون به مکتب دست یافته و معلمان مسلکی و با تجربه در مکاتب حضور داشته باشند، این دید به سادگی کاهش خواهد یافت.”
به باور امرخیل، دولت افغانستان تا حال نتوانسته ماحول مصوون و یکسان را برای همه آماده کند. به گفتۀ او، در حال حاضر، بسیاری از مکاتب دیوار و تعمیر منظم و معلمین مسلکی زن ندارند. امرخیل میافزاید که دفتر حمایت از اطفال به منظور رفع این مشکل در قراء و قصبات شبکههایی را ایجاد کرده که در صورت مواجه با مواردی از این دست، از حقوق کودکان حمایت نموده و موانع تعلیم اطفال را بر دارد.
ازدواجهای زودهنگام
این در حالیست که بهیر ویار، مشاور ملی تعلیم و تربیه در دفتر حمایت از اطفال، ازدواجهای زودهنگام دختران را از مشکلات جدی فرا راه تعلیم دختران میخواند. او میگوید که تنها در سال 2014 میلادی، 50 درصد ازدواجهای دختران، زیر سن 18 سال بوده که این صدمۀ جدی به روند تعلیم و تربیه آنها میگذارد. ویار میگوید: “ازدواجهای قبل از وقت، عدم آگاهی فامیلها و اجتماع از حق تعلیم کودکان و ارزش ندادن آنها به تعلیم و تربیه، همه مشکلاتی میباشد که سبب شده تا دختران نتوانند به طور منظم علم بیاموزند.”
نبود مکاتب دخترانه و کمبود معلم زن
نبود مکاتب دخترانه در بسیاری از ولایات کشور از دلایل دیگر عدم علاقمندی خانوادهها به تعلیم دختران بوده است. عزیز فروتن، سخنگوی یونیسف، میگوید: ” دوری راه هم میتواند مانع، ایجاد کند؛ یعنی مکتب اگر از خانه دور باشد مردم رغبت نشان نمیدهند که دختران راه طولانی را برای رسیدن به مکتب بپیمایند.”
فروتن همچنان میگوید در مناطقی که معلم زن وجود نداشته نیز خانوادهها میلی به درس دختران شان نداده و ترجیح دادهاند تا صرف پسران شان به مکتب بروند.
این در حالی است که بر اساس آمار وزارت معارف، در حال حاضر، در بیش از 200 ولسوالی کشور هیچ معلم زن حضور ندارد. رییس نشرات وزارت معارف عامل این امر را به ناامنیها نسبت داده و میگوید: “به همین دلیل، خانواده ها اجازه نمیدهند تا دختران شان مکتب بروند و یا هم با به پایان رساندن دورۀ ابتدایی، دختران شان را از مکاتب اخراج میکنند.” حقمل افزود: “بیش از 200 ولسوالی در کشور مکاتب دخترانه ندارد و در هر ولایتی که ما قبلاً مکتب دخترانه نداشتیم در آنجا معلم زن هم نداریم، چون وقتی فارغی وجود نداشته باشد، معلم از کجا خواهد شد.”
عرف و عنعنات
در کنار موانع جدی؛ چون امنیت و اقتصاد، عرف و عنعنات حاکم بر جوامع سنتی کشور سبب شده تا تفاوت زیادی میان افراد تازه شمول و فارغین مکاتب موجود باشد. به اساس آمار وزارت معارف، 15 درصد از دخترانی که به مکتب راه مییابند بنابر عوامل مختلف نمیتوانند دورۀ مکتب را به اتمام برسانند. به گفتۀ مسوولان در نهادهای مختلف، ترک دایمی مکتب پس از دورۀ ابتدایی در میان دختران بیشتر از پسران میباشد.
ذکیه، مدیر لیسۀ نسوان نساجی گلبهار در ولایت کاپیسا، میگوید: “شاگردان دختر تا صنف نه درس میخوانند و پس از آن خانوادهها مانع آنها میشوند و میگویند که جوان شده اید و دیگر لازم نیست درس بخوانید. این مشکل بسیار زیاد است، مخصوصاً زمانی که دختران به دورۀ متوسطه و لیسه میرسند.” وی میگوید که وضعیت سیاسی کشور و ناامنیها بر تقویت این روحیه در میان خانوادهها افزوده است.
رفیعالله، باشندۀ ولایت کندز، نیز میگوید: “هنوز فرهنگهای ناپسند در کندز حاکم است؛ قراری که ما میبینیم و میشنویم، بعضی خانوادهها زمانی که دختر شان به سن 15 یا 16 میرسند، آنها را از درس و تعلیم بازمیدارند و ادامۀ تعلیم را ننگ میدانند، این یک جفای کلان هم به حق دختر و هم جامعه است.” او تأکید میکند که نیاز است تا همگان در راستای از بین بردن این اندیشه کار کنند.”
بهیر ویار، مشاور ملی تعلیم و تربیه در دفتر حمایت از اطفال، میگوید: “جذب در سیستم بیشتر از فراغت در سیستم است؛ به گونۀ مثال، در سال 1393 خورشیدی، 30 درصد از مجموع کسانی که در کانکور شرکت کرده بودند، دختر بودند؛ در حالی که میزان جذب به مراتب بیشتر از این رقم بود و این نشان میدهد که یک درصدی پایینی از دختران موفق به فراغت میشوند.” ویار همچنان میگوید در حال حاضر در افغانستان ولایاتی مثل نورستان وجود دارد که در آنجا شاگرد دختر فارغ نمی شود.
اما مقامات در وزارت معارف کشور از کاهش میزان ترک مکتب دختران خبر داده و میگویند در حال حاضر میزان ترک مکتب از سوی دختران 15 درصد است؛ در حالی که این رقم در سالهای گذشته به 35 درصد میرسید.
نقش علمای دین
این در حالی است که شماری از آگاهان دین بر نقش علما در کاهش محدودیت دسترسی دختران به تعلیم تأکید نموده و میگویند که نیاز است تا علمای دین نیز در این بخش با حکومت و دیگر نهادها همنوا گردد. لطفالله حقپرست، یک تن از علمای دین در کشور، میگوید: “دین اسلام مطابق شرایطی که اسلام برای دختران و زنان وضع میکند یقیناً که طرفدار آموزش دختران است و پیامبر اکرم (ص) نیز همواره زمینۀ آموزش زنان را مهیا نموده است.”
حقپرست همچنان میگوید، خانوادههایی که به دانش و معارف اسلام آشنایی دارند، هیچگاه مخالف تعلیم فرزندان شان نیستند. وی میافزاید: “علمای دین نیز مکلف هستند در راستای زدودن محدودیتها و نیز بلند بردن سطح آگاهی خانوادهها از طریق منابر و رسانهها، نقش خود را ایفا نمایند.” وی همچنان از حکومت میخواهد تا شرایط مناسبی را برای تعلیم دختران مساعد کند تا باشد که خانوادهها با خاطر آسوده در جهت تعلیم فرزندان شان اقدام نمایند.
پیشرفتهای 13 ساله
با وجود چالشهای مطرح شده، شماری به این باور هستند که در جریان سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیری در بخش معارف کشور صورت گرفته است. سمیع، باشندۀ ولایت کندز، میگوید: “در سیزده سال گذشته، ذهنیتها هم خوب شده و حالا کمتر خانودهای است که دختران شان را به مکتب نفرستند.”
نوریه علیزاده، متعلم صنف 11 لیسۀ نسوان مرکز در ولایت بامیان، از کارهای صورت گرفته در سالهای گذشته راضی است. او میگوید: “سهولتها برای همه مساعد است و دختران میتوانند درس بخوانند، اما در اکثر خانودهها سطح آگاهی پایین است و کمتر کسی است که تلاش کند تا بعد از صنف دوازدهم تحصیل کند.”
در همین حال، مسوولان در وزارت معارف کشور، پیشرفتهای معارف در سالهای گذشته را ستودنی میخوانند. محمدکبیر حقمل، رییس نشرات وزارت معارف، میگوید: “در آغاز نظام جدید، ما تنها سه ملیون شاگرد داشتیمف مگر فعلاً بیش از 11.5 ملیون شاگرد داریم که 42 درصد آنها را دختران تشکیل میدهند، در حالی که در آن زمان این رقم صفر بود. در آن زمان ما بیش از بیست هزار معلم نداشتیم، اما حالا بیش از 217 هزار معلم داریم و در کنار آن ما چیزی بیشتر از 1000 مکتب نداشتیم که حالا حدود 17 هزار مکتب در سراسر کشور داریم.” به گفتۀ حقمل، تطبیق نصاب واحد در سرتاسر کشور، بلند رفتن تعداد دارالمعلمینها از پنج باب به 299 باب، بلند رفتن تعداد انستیتوت و لیسههای تعلیمات تخنیکی و مسلکی از پنج باب به 380 باب و نیز بلند رفتن سطح کلی سواد از 20 درصد به 38 درصد تمام نفوس کشور از دیگر دستآوردهای نظام معارف کشور طی سیزده سال اخیر بوده است.
توجه به کمیت نه کیفیت
در حالی که مسوولان در وزارت معارف کشور از پیشرفتهای چشمگیر بخش معارف کشور طی سالهای گذشته خبر میدهند، اما آگاهان به این باور هستند که به کیفیت کمتر توجه شده است. آنها میگویند که نیاز است در کنار بلند بردن آمار به کیفیت نیز توجه لازم صورت گیرد.
رفیعالله بیدار، سخنگوی کمسیون مستقل حقوق بشر، میگوید هنوز هم 20 درصد از واجدین شرایط مکتب از حق تعلیم محروم اند. او این رقم را نگران کننده خوانده و میگوید که پیشرفت تعلیم و آموزش در حال حاضر تنها عددی است و نیاز میباشد در بخش کیفیت آن نیز توجه شود. بیدار میگوید: “در سیزده سال گذشته تلاشها بیشتر این بوده تا آمار را بیشتر نشان دهند و خارجیها هم مصروف اعداد شدند و بالای کیفیت آموزش، نصاب تعلیمی، ارتقای ظرفیت و جنبههای تشویقی برای معلمان کمتر کار شده است.”
به باور آقای بیدار، در سالهای گذشته، پولهای هنگفتی در بخش معارف کشور به مصرف رسید، اما هنوز هم بسیاری از مکاتب فاقد تعمیر استند و بسیاری از صنفها فاقد چوکی و فرش میباشند. او میگوید که یک تحقیق کمسیون مستقل حقوق بشر که در سال 1392 طی مصاحبه با 4166 طفل در 27 ولایت کشور انجام شده نشان میدهد تنها 62.5 درصد اطفال گفتهاند که مکاتب شان تعمیر دارد، 50 درصد آنها از امکانات میز و چوکی مستفید هستند، اما نزدیک به هفت درصد اطفال زیر خیمه و 4.4 درصد شان در خانههای کرایی و شش درصد شان در مساجد درس میخوانند. تنها 64 درصد اطفال کتاب آموزشی رایگان از مکاتب دریافت میکنند.
همچنان انجنیر محمدیوسف، رییس موسسۀ آشیانه برای اطفال کارگر روی سرک نیز به این باور است که بلند بردن آمار به تنهایی مشکل کودکان را حل نمیکند. او میگوید: “وقتی ما همۀ اطفال را به مکتب بفرستم، اما معلم در آنجا درست تدریس نکند، کتاب نداشته باشد و شاگرد چیزی را یاد نگیرد، این هیچ وقت مشکل اطفال را حل کرده نمیتواند. ما سر کمیت نه بلکه سر کیفیت تعلیم و تربیه باید توجه بیشتری داشته باشیم.”
رییس نشرات وزارت معارف به این باور است زمانی که به یک باره ظرفیت کمی بلند برده شود این خود بر کیفیت تأثیرگذار واقع میشود. حقمل میگوید: “نیاز بود تا ما به یک باره ظرفیت کمی را بلند ببریم، اما در کنار آن تلاش نمودیم کیفیت را نیز بلند ببریم.” حقمل میافزاید برای رسیدن به کیفیت عالی تعلیمی نیاز به بودجه بیشتر و کارهای اساسیتر است: “برای بهبود کیفیت ضرورت به کارهای اساسی است که باید توسط بودجه حل شود؛ چون استخدام معلمان مسلکی، اعمار تعمیرهای استندرد، لابراتوار و امکانات دیگر به پول ضرورت دارد.”
عدم هماهنگی میان نهادهای فعال در بخش معارف
از سوی دیگر، شماری از فعالین حقوق اطفال و نمایندگان مردم در شورای ملی، عدم هماهنگی میان نهادهای فعال در بخش معارف و نیز فساد موجود در نظام معارف را عامل اصلی عدم تطبیق درست پروژهها در سالهای گذشته میخوانند. آنها میگویند که عوامل ذکر شده باعث هدر رفتن منابع و باقی ماندن چالشها در بخش معارف شده است. به باور این آگاهان، نیاز است تا پس از این، به منظور ریشهکن ساختن مشکلات فرا راه تعلیم کودکان، نهادها نسبت به گذشته هماهنگترعمل کنند.
انجنیر محمدیوسف، رییس آشیانه، میگوید در جریان سالهای گذشته، پلان وسیعی بین نهادهای دولتی و خصوصی نبوده تا همه در راستای حل مشکلات، همصدا عمل کنند. به گفته او: “کارها در سالهای گذشته به صورت منسجم انجام نشده؛ به گونۀ مثال، در بعضی مناطق چندین مکتب اعمار شده، اما شاگرد وجود نداشته در مقابل در جاهایی که نیازمندی به مکتب بوده هیچ مکتبی اعمار نگردیده که این خود نشان عدم هماهنگی و پلان وسیع در میان نهادها است.”
از سویی هم، صفیالله امرخیل، مشاور ملی در بخش محافظت اطفال در ادارۀ حمایت از اطفال یا “save the children”، نیز از عدم روحیۀ همکاری در بین موسسات شاکی است. او میگوید: “روحیۀ همکاری در بین نهادها باید افزایش پیدا کند؛ چون وقتی یک موضوع پیدا میشود که باید به آن رسیدگی شود روحیۀ همکاری در بین نهادها کمتر میباشد و حتی در بعضی جاها دیده شده که چندین نهاد در یک نقطه کار میکنند.” به گفتۀ امرخیل، بلند رفتن روحیۀ همکاری و هماهنگی میان نهادها باعث میشود از تمرکز برنامهها در یک محل جلوگیری شود و خدمات نیز به صورت یکسان به همه عرضه گردد.
اما خلیلاحمد شهیدزاده، معاون کمسیون امور دینی، فرهنگی، معارف و تحصیلات عالی ولسی جرگه، دلیل اصلی عدم تطبیق درست برنامهها و موجودیت چالشها را به موجودیت فساد در نظام معارف کشور نسبت میدهد. او میگوید که فساد موجود در نظام معارف باعث شده در سالهای گذشته برنامههای اساسی و بنیادی در این بخش تطبیق نگردد.
آقای شهیدزاده گفت: “بیشتر برنامهها با مصارف هنگفت به صورت پروژهای تطبیق شده است که کمتر نتیجۀ مثبت را در پی داشته است.”
با این حال، آگاهان امور از حکومت وحدت ملی میخواهند زمینۀ آموزش کودکان به ویژه دختران را فراهم کند و محدودیتها در برابر آموزش آنها را از میان بردارد. آنها همچنین از مردم انتظار دارند برای رشد سطح سواد در جامعه با حکومت همصدا شوند و به کودکان شان به ویژه دختران اجازه دهند از حق تعلیم و تربیه در کشور بهرهمند شوند.