مجلۀ مرسل در تازهترین تحقیق اجتماعی خود دریافته است که سههزار کودک تنها در شهر کابل به مشکل تأخر ذهنی(کندی ذهن) مبتلا هستند. داکتران میگویند به رغم همۀ پیشرفتها در علم طب، باز هم این مشکل قابل معالجه نیست. طبق سروی که از سوی وزارت
صحت عامه در سال 2005 میلادی انجام شده است، 9.4 درصد از مجموع نفوس کشور به مشکل دماغی، روانی و فزیکی گرفتار اند، اما در این تحقیق روشن نشده است از این مجموع چه تعداد آنها را کودکان مبتلا به مشکل کندی ذهن و یا تأخر ذهنی تشکیل میدهند. در همین حال، وزارت کار و امور اجتماعی به نقل از موسسۀ “اندیکپ” میگوید آمار کودکانی که در سراسر افغانستان با مشکل تأخر ذهنی گرفتار هستند دستکم به یک ملیون تن میرسد. به گفتۀ این وزارت، از مجموع کودکان دچار تأخیر ذهنی تنها ده درصد آنها به پرورشگاهها دسترسی دارند.
با این حال، کارشناسان مسایل روانی و طب اطفال، هشدار میدهند در صورتی که کودکان مبتلا به بیماری اختلال مغزی و تأخر ذهنی به طور برنامهریزی شده مورد مراقبت قرار نگیرند، احتمال دارد این کودکان مورد سوء از سوی افراد فرصتطلب قرار گیرند. به گفتۀ آنها، سوء استفادۀ جنسی، قاچاق، کارهای شاقه، گدایی و استخدام برای انجام جرایم، خطراتی میباشد که کودکان مبتلا به تأخر ذهنی را به شکل جدی تهدید میکند. به عقیدۀ این کارشناسان و داکتران، کودکانی که مشکل اختلال مغزی و یا کندی ذهن دارند، مستعد انجام هر نوع جرایم در سطح جامعه هستند و گروه های تبهکار میتوانند آنها را بدون کدام ملاحظهای به انجام جرایم اجتماعی استخدام کنند.
وزارت صحت عامه هرچند ادعا دارد که مراکزی را برای نگهداری و توانبخشی به کودکان مبتلا به بیماری کندی ذهن ایجاد کرده اند، اما تمام کودکان مبتلا به این بیماری به این مراکز دسترسی ندارند. داکتر رازخان همدرد، مشاور بخش معلولیت وزارت صحت عامه، در مصاحبۀ اختصاصی با مجلۀ مرسل گفت: “ما در 22 ولایت خدمات صحی را برای افرادی که معلول اند، داریم. در این مراکز برای کودکانی که دچار عقبماندگی ذهنی و یا معلول هستند، مراکز ویژۀ مشاورهدهی موجود است. اطفال مبتلا به بیماری کندی ذهن با استفاده از روشیهای خاص، تحت آموزشهای حرفوی استادان مسلکی و داکتران روانی در مراکز صحی قرار میگیرند، اما با تأسف که در 12 ولایت کشور هیچ نوع خدمات صحی و مراکز آموزشی برای کودکان معلول و مبتلا به عقبماندگی ذهنی وجود ندارد.”
کودکانی که با مشکل تأخر ذهنی گرفتار هستند، جای مشخصی برای زندگی ندارند. از همین رو، بعضی از این کودکان یا در آغوش خانواده زندگی میکنند و یا هم در بیرون از خانه بدون جای بود و باش مشخص به سر میبرند. داکتر همدرد میگوید به دلیل کمبود بودجه، دولت نتوانسته است مراکزی را برای توانبخشی و یا نگهداری این کودکان ایجاد کند: “در کشورهیچ مکانی برای بود و باش کودکانی که دچار عقبماندگی ذهنی اند چه در مرکز و چه سایر ولایات، وجود ندارد. بر علاوه، وزارت صحت عامه در قسمت توانبخشی فزیکی و ذهنی به این کودکان با کمبود بودجه مواجه است.”
همدرد، علاوه میکند که وظیفۀ توانبخشی و نگهداری کودکان مبتلا به مشکل کندی ذهن به عهدۀ وزارت صحت نیست، بلکه این وظیفه متوجۀ وزارت کار و امور اجتماعی است که تا حال برای رفع این مشکل اقدام خاصی نکرده است. وی گفت: “وزرات کار و امور اجتماعی تا هنوز در قسمت اطفال دچار عقبماندگی ذهن و یا هم کودکان معلول کدام برنامۀ خاصی را در نظر نگرفته است. این در حالی است که نگهداری و پرورش آنها مسوولیت وزارت کار و امور اجتماعی است.”
داکتر همدرد میگوید تا زمانی که بودجۀ مشخصی برای توانبخشی و نگهداری این کودکان در نظر گرفته نشود، کودکان مبتلا به کندی ذهن همچنان بیسرنوشت خواهند ماند. وی از دولت میخواهد تا بودجهای را به منظور نگهداری، تربیه و آموزش کودکان مبتلا به مشکل کندی ذهن اختصاص دهد.
با آنکه مسوولین وزارت کار و امور اجتماعی میپذیرند که مکان مشخصی برای نگهداری اطفال دچار تأخر ذهنی وجود ندارد، اما تأکید میکنند که علت این مشکل کمکاری وزارت کار و امور اجتماعی نیست بلکه دولت بودجۀ خاصی برای حمایت اجتماعی از این کودکان را اختصاص نداده است.
آمار وزارت کار و امور اجتماعی نشان میدهد در حدود 900 کودک در سراسر کشور به مشکل کندی ذهن مبتلا هستند و تنها ده در صد آنها به پرورشگاهها دسترسی دارند.
علی افتخاری، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، میگوید با بازنگری قانون حمایتهای اجتماعی، امکان حمایت از این کودکان بیشتر شده است: “قانون حمایتهای اجتماعی امسال مورد بازنگری قرار گرفت که به ما امکان میدهد از طریق جمعآوری عشر و ذکات، وضعیت اطفال کشور از جمله کودکانی که دچار عقبماندگی ذهنی و یا هم معلول اند را بهبود بخشیم. طبق این قانون، مقدار پولی که از این طریق به دست میآید در یک حساب بانکی ریخته میشود و برای هر کودک معلول حساب بانکی جداگانه باز شده است و آنها میتوانند در دو فصل سال مصارف زندگی شان را با این پول تأمین کنند.”
نهادها و موسسات مختلف بینالمللی و داخلی در زمینه تأمین حقوق کودکان در کشور فعالیت دارند، اما وزارت کار و امور اجتماعی میگوید فعالیت این نهادها و موسسات برای بهبود کودکان به طورعام و کودکان معلول و یا عقبماندگان ذهنی مؤثر نبوده است.
علی افتخاری، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، میگوید: “ما بیشتر از 100 نهاد و موسسۀ ملی و بینالملی را ثبت کردهایم که همۀ آنها تحت نام حمایت مادی و معنوی از سال 1381 به اینطرف در افغانستان فعالیت داشتهاند، اما متأسفانه هیچ یکی از این نهادها و موسسات، به طور باید و شاید، کار نکردهاند و همچنان در طول این مدت هیچ نوع فعالیت شان در هماهنگی با وزارت کار و امور اجتماعی نبوده است.”
تأخر ذهنی (Mental Retardation) اگرچه یک مشکل روانی به حساب نمیآید، اما این مشکل میتواند سبب بروز بیماری روانی در یک فرد گردد. عقبماندگی ذهنی، به نارسایی ذهنی و یا وضعیتی گفته میشود که میتواند فرایند رشد طبیعی یک فرد را مختل و او را با مشکل حرکی، شناختی و اجتماعی دچار نماید. عقبماندگی ذهنی یک مشکل صحی دایمی است که تا حال در هیچ نقطۀ دنیا، افرادی که دچار تأخر ذهنی هستند، تداوی نشدهاند. معمولاً این مشکل در هنگام بارداری و یا هم در زمان زایمان در وجود کودکان پدید میآید.
عوامل عقبماندگی ذهنی
به اساس تحقیقاتی که از سوی کارشناسان طب در جهان صورت گرفته است تا هنوز علت اصلی عقبماندگی ذهنی در کودکان، مشخص نیست، اما این تحقیقات نشان میدهد که هرگاه مغز کودکان در مراحل پیش از ولادت و یا بعد از ولات صدمه ببیند، مشکل تأخر ذهنی در آنها به وجود میآید. با وجود این، داکتر مسعود محمدی، آمر دیپارتمنت فزیوتراپی شفاخانۀ صحت وزیر اکبرخان، در مصاحبۀ اختصاصی با مجلۀ مرسل گفت: “در افغانستان، ازدواجهای فامیلی، نبود غذای مقوی برای مادران در هنگام بارداری، بیتوجهی داکتران نسایی و ولادی در هنگام تولد کودک و نرسیدن مقدار کافی اکسیجن در دماغ در هنگام تولد، از جملۀ عواملی میباشد که باعث تأخر ذهنی در کودکان میشود.”
داکتر محمدی، یکی از راههای جلوگیری از پیشرفت عقبماندگی ذهنی را مساژ توسط افراد فزیوتراپیست دانسته و گفت: “بسیاری از کودکانی که به زودترین فرصت به این شفاخانه توسط والدین شان آورد شدهاند، از طریق مساژ و فزیوتراپی دوامدار کمی بهبود یافتهاند و به مرور زمان توانستهاند نیازمندیهای ابتدایی خود را برطرف کنند، اما آن تعداد از کودکانی که به موقع تداوی نشدهاند، برعلاوۀ اینکه زمینۀ صحتیابی آنها از بین رفته است، فرصتهای جلوگیری از بروز مشکلات را نیز از دست دادهاند و بار دوش خود و جامعه شدهاند.”
باورهای خرافاتی و مشکل کندی ذهن
یکی از عمدهترین مشکلات در جهت جلوگیری از مشکل کند ذهنی در کودکان، باورهای خرافی است که به شکل گسترده در میان مردم وجود دارد. داکتران میگویند که خانمهای باردار به جای اینکه در هنگام بارداری و یا بعد از آن در نزد داکتر و یا متخصص مراجعه کنند، ترجیح میدهند با تعویذ و دعا و یا زیارت رفتن مشکل کودکان شان را برطرف کنند. به گفتۀ آنها، این در حالی است که کند ذهنی مشکلی نیست که بتوان با تعویذ و یا دعا آن را دفع و یا مهار ساخت، اما مادران بنابرعلاقمندی که نسبت به زیارت، دعا و تغویذ دارند، چنین میپندارند که مراجعه به زیارت و یا رفتن به نزد ملا میتواند مشکل آنها را برطرف کند. داکتران میگویند که این امر باعث شده است مشکل کندی ذهن در نزد کودکانی که احتمال تداوی آنها بالا بوده است به مرور زمان به یک مشکل حاد و غیرقابل درمان تبدیل شود.
تهمینه، مادری است که بنابر عقاید خرافی خود و خانواده اش، پسر خوردسالش را کور ساخته است. وی در این مورد به مجلۀ مرسل گفت: “بعد از ازدواجم در خانۀ ما طفل پیدا نمیشد و بعد از یک مدت خانوادۀ شوهرم مرا نزد ملا بردند و ما صاحب فرزند شدیم. این پسرم تقریباً چهار ماهه بود که یک تب شدید پیدا کرد، چون طفل زیر بند همان ملا بود،
دو باره نزد وی مراجعه نمودیم و تعویذ گرفتیم و صحتش هم خوب شد.”
این خانم در مورد اینکه چه زمانی متوجه شد که طفل شان از صحت خوبی برخوردار نیست، میگوید: “پسرم شش ماهه بود که خانۀ خالهام به مهمانی رفتم. زمانی که خالهام، پسرم را در آغوش گرفت، گفت که تهمینه، به نظرم طفلت دید نداره. مه گفتم که نی
خاله جان، یگان وقت همین قسم است، اما بعداً به هر طرف نگاه میکند و من هم در قصۀ این گپ خالهام نشدم.”
این مادر که از سواد و علم بیبهره است، به اشتباه خود و خانوادهاش اعتراف میکند و میافزاید: “پسرم یک سال دارد، نه چشمش دید دارد و نه نشسته میتواند. حالا من و پدرش آمدهایم به نزد داکتر تا طفل ما صحتیاب شود، اما داکتر معالج میگوید که هیچ تدادویی برای صحتیابی وی وجود ندارد.”
داکتر نجلا یعقوبی، یک تن از فزیوتراپیست، موظف در شفاخانۀ صحت وزیر اکبرخان، در مصاحبۀ اختصاصی با مجلۀ مرسل گفت: “اکثریت اطفالی که دچار عقبماندگی ذهنی هستند، متأسفانه زمانی به شفاخانه آورده میشوند که دیگر زمان تداوی شان از دیدگاه طبی گذشته است. این اطفال در اثر بیتفاوتی مادران شان قربانی خرافات میشوند؛ به طور مثال، پسر تهمینه خانم.”
داکتر یعقوبی، اضافه میکند که در اوایل بیماری امکان تداوی پسرخانم تهمینه وجود داشت:” پسرتهمینه اگر در زمان مناسب به این شفاخانه آورده میشد امکان داشت با استفاده از حرکات و مساژ فزیوتراپی، حداقل نشسته و حرکت کرده میتوانست، اما در حال حاضر، هیچ تداویی برای این کودک وجود ندارد؛ البته کودکانی که دارای عقبماندگی ذهنی هستند، نه تنها قوۀ دید و حرکت ندارند که سخن هم گفته نمیتوانند.”
احمد، یک تن از کودکانی است که به اثر عقبماندگی ذهنی توانایی راه رفتن و حرف زدن را ندارد. ملالی، مادر احمد است. وی در مورد اینکه چرا تا هنوز برای تداوی فرزندش کاری نکرده است، گفت: “زمانی که احمد دو سال داشت، من متوجه شدم که در زمان راه رفتن پایهای خود را درست بر روی زمین گذاشته نمیتواند. چندین مرتبه به پدرش گفتم که باید احمد را نزد داکتر ببریم، اما پدرش به حرفهایم گوش نداد و گفت که هنوز احمد کوچک است، آهسته آهسته به مرور زمان که بزرگ شد، بهتر حرکت میکند.”
اما پدر احمد در حال حاضر که از فقر و تنگدستی شکایت دارد، به مجلۀ مرسل گفت: “هیچ پدر و مادری در دنیا نمیتواند در مقابل اطفال خود بیتفاوت باشد؛ چون من پول کافی نداشتم و به سر وقت نزد داکتر مراجعه کرده نتوانستم، بناءً مشکل احمد حاد شد. در حال حاضر هم نمیتوانم که هفتۀ دو مرتبه احمد را از خانه تا شفاخانۀ صحت وزیر اکبرخان برای مساژ دادن بیاورم.”
نقش والدین و سرپرستی کودکان
مسوولیت خانوادههایی که کودک معلول دارند نسبت به دیگر والدین سنگینتر است؛ چون کودکان معلول بیش از کودکان سالم نیاز به مراقبت و تربیت دارند. والدین مسوولیتپذیر تلاش دارند به نیازهای کودک معلول شان به شکل درست رسیدگی نموده و نمیگذارند کودک آنها به دلیل معلولیت از اجتماع و مردم جدا بیفتد، اما در شماری از خانوادههای افغان، وضعیت این گونه نیست و والدین تلاش نمیکنند تا از کودک معلول شان آن گونه که باید، مراقبت کنند که این امرعمدتاً ریشه در مشکلات اقتصادی، فرهنگ، رسم و رواجهای ناپسند دارد. در بیشتر اوقات مشاهد شده است که بعضی از والدین به دلیل باورهای خرافی از داشتن فرزند معلول احساس گناه کرده و به همین دلیل فرزند معلول خود را از بین برده و یا هم در کنار جادهها و شفاخانهها به شکل بیسرنوشت رها ساختهاند.
در همین حال، مسوولین شفاخانۀ اطفال “آندراگاندی” و شفاخانۀ صحت وزیر اکبرخان، میگویند که اکثریت والدین، به محضی که بعد از تکمیل شدن پروسۀ معاینه و تشخیص درست طبی توسط داکتران، از مشکل عقبماندگی ذهنی کودک شان آگاهی حاصل میکنند، کوشش مینمایند تا طفل خود را در همان محل ترک کنند. داکتر مسعود محمدی، موظف در شفاخانۀ صحت وزیر اکبرخان، گفت: “در حال حاضر، ما دو کودک خورد سال را در بستر شفاخانۀ آندراگاندی داریم که خانوادههای آنها بعد از اینکه دانستهاند که این کودکان دچار عقبماندگی ذهنی هستند و صحتیاب نمیشوند، آنها را در همین شفاخانه ترک گفتهاند.”
گفتنی است که جنسیت این دو کودک پسر بوده و از یک سال به اینسو به دلیل عارضۀ عقبماندگی ذهنی در بستر بیماری قرار دارند. این دو کودک که نه حرکت دارند و نه گپ زده میتوانند، به دور از آغوش مادر و اعضای خانوادهاش، با مشکلات خیلی زیاد زندگی، زیر نظارت داکتران زندگی شان را سپری میکنند.
نتیجهگیری
طبق گفتههای داکتران، هیچ تداویی برای عقبماندگی ذهنی وجود ندارد. با آنکه یکی از نیازمندیهای اساسی و اولیۀ کودکانی که دچار عقبماندگی ذهنی هستند، زندگی در محیط آرام و دسترسی به مراقبتهای اجتماعی و صحی از سوی والدین و داکتران میباشند، اما کودکان مبتلا به کندی ذهن در افغانستان با تهدیدات چون قاچاق، تجاوز جنسی، کارهای شاقه و غیره روبهرو میباشند. این تهدیدات در حالی در برابر کودکان مبتلا به کندی ذهن وجود که دهها نهاد بینالمللی و داخلی به منظور تأمین حقوق اطفال در کشور فعالیت دارند و از این مدرک ملیونها دالر در سال نیز به دست میآورند. وزارت کار و امور اجتماعی میگوید هرچند قانون حمایتهای اجتماعی بازنگری شده است، ولی با وجود این، مشکلات فراوانی در برابر کودکان مبتلا به کندی ذهن در کشور وجود دارد. از نظر این وزارت تا زمانی که بودجۀ مشخصی برای حمایت از کودکان مبتلا به عقبماندگی ذهنی اختصاص نیابد، تداوی، تربیت و یا مراقبت از آنها همچنان با دشواریهای همراه خواهد بود.