ads

ناهيد قرباني اميال جنگسالاران

جنگ هاي سه دهـــــه در افغانستان داغ هاي مهلكي را بر پيكر تاريـــــــخ كشور زده و خاطرات دلخراشي را براي مردم افغانستان بجا گذاشته است.‌

نویسنده: The Killid Group
26 حمل 1389
ناهيد قرباني اميال جنگسالاران

جنگ هاي سه دهـــــه در افغانستان داغ هاي مهلكي را بر پيكر تاريـــــــخ كشور زده و خاطرات دلخراشي را براي مردم افغانستان بجا گذاشته است.‌

 ‌يكي از اين خاطرات تلخ، مرگ ناهيد دختر 14 ساله يي است كه در يــــكي از بلاك هاي مكروريان سوم شهر كابل، زنده گـي ميكرد وقرباني هوس هاي عده از اشخاص مسلح تـــحت رهبري حزب جمعيت اسلامي شد.  ‌ ‌

ناهيد كه در آنزمان شاگرد مكتب بود،از منزل ششم بلاك شانزدهم وقتي خودش را به پايين پرتاب نمود كه عزت و آبرويش را از سوي افراد مسلح در خطر ديد .

اين حادثه درست هنگامــي به وقوع پيوست كه شهر كابل بـــــه تازه گـــي تــــحت كنترول نيروهاي مجاهدين در آمده بود وشايد اين نخستين خشونت از سوي گروه هاي مسلح مجاهدين در كابل عليه زنان بوده است.

هجوم افراد مسلح   ‌ ‌

مادر ناهيد با وجوديكه سالها از مرگ دخترش مي گذرد،هنوز هم اشك ميريزد وخاطرات تلخ آنشب را چنين بيان ميدارد:

” آنشب دروازهء  منزل ما تك تك شد وشخصي در عقب دروازه خودش را غضنفر معرفــــي كرد، ما فكر كرديم رفيق پسرم است،همين كه پسرم دروازه را باز كرد،آن شخص با تفنگچه او را تهديد كرده و داخل خانه شد. ما هركدام در اتاقي بسر مي برديم، مهمان ها در يك اتاق ، ناهيد و بي بي اش در اتاق ديگر و من بادختر بزرگم در آشپزخانـــــه بوديم، در يك لحظه در خانهء ما حالت عجيبي برپـــــا شد، چندين فرد مسلح داخل منزل ما شدند.ســر و صــــداي مهمانان و همه اعضاي خانه بلند شده بود، يكـــي از اين اشخاص به “ريحانه” دخترديگرم حمله كـــــرد؛ اما او فرار نمود وچادرش در دست شخــص مسلح ماند، در آن لحظه هر كدام زير پا ميشدند.

من با عجله به بالكن ، برآمده و داد و فرياد براه انداختم، دزدان بعد از يـــــك درگيـــري مفصل و لت وكوب خسر و پسرم با وارخطايي خانه را ترك گفتند. بعد از رفتن آنان، متوجه شديـــم كه ناهيد نيست. ما همه در جستجوي ناهيد بوديم كه همسايه ها آمده و گفتند كه يك قالين تان پايين افتاده است.  وقتي به پايين بلاك رفتيم، ديديم كــــه قالين نه بلكه دخترم افتاده و آخرين لحظات زنــــده گــــــي اش را سپري مي‌كند. ناهيد در حال جان كندن بود.”  ‌ ‌

حاجي عبدالرحمن پدركلان ناهيد بــا چهره خسته وغمناك ماجراي مـــــرگ نواسه اش را چنين حكايت ميكند:”زمانـــــــي كه افراد ناشناس به خانه ما هجوم آوردند، وضعيت خانـــــه ما دگرگون شد، افراد مسلح مي‌خواستند به نواسه ام ناهيد دست اندازي كنند؛ اما او خودش را به پايين انداخت. ناهيد اين كار را با شهامت انجام داده و من به اوافتخار مي كنم .” ‌ ‌

حميده خواهر كلان  ناهيد كــه در حال حاضر در  يكي از بلاك هاي مسكوني شهر كابل زنده گي مي كند، مدعي است كه افـراد  تحت امر ملا خاكسار كه وابسته به يكي از اراكين بلند پايه  فعلي دولت است و در گذشته از قوماندانان جهادي بود؛ مسئوول ايــن ماجرا مي‌باشد. ملا خاكسار از منطقهء‌‌ بت خاك شهر كابل بود و در آن زمان مسووليت آن ساحه را به عهده داشت.

او مي گويد:” ملا خاكسار كه مسوول و طراح اين جنايت بود، سالها قبل در شهــــر مزارشريف، در يك درگيري كشته شده است .

حميده همچنين افزود:”بعــد از گذشت چهار روز از اين حادثه، شخصي كه سمت رياست يكي از ارگان هـــــاي امنيتي شهر كابـــــل را به دوش داشت و ملا خاكسار هم حامي وي بود ، ساعت 12 شب به خانه ما آمده و مبلغ هنگفتي پول را نـــــــيز در بدل اينكه ما قومانــــــدانش را متهم نسازيم و اين قضيه را بر ملا نكنيم، بـراي پدرم پيشنهاد كرد ؛ اما پدرم اين پول را رد كرده و گفت: نمي خواهم خون دخترم را بفروشم .”

اين در حاليـــست؛ با آنكه گزارشگر كليد گروپ ميخواست با اين  شخص كه در حال حاضر در يكي از سمت هاي بلند دولتي ايفاي وظيفــه مي كند  و خود، متهم بـه پيشنهاد هنگفت پول در قبال قتل ناهيد به خانواده اش بود،  گفتگويــي داشته باشد؛ اما با سعي وكوشش فراوان  موفق به مصاحبه با او  نشده است .‌

برادر ناهيد كه خودرا نجيب الله  معرفـي  مي كند و فعلاً در پاكستان بسر ميبرد، در يك تماس تيلفوني گفت كــــه خاطرات تلخي از آن حادثـــه بـه ياد دارد ونشانه هاي از زخم هاي شديد كه توسط افراد مسلح بر او  وارد شده،هنوز هم بربدنش باقيست.

خانم گلالــي كه خود را يكي از همسايه هاي اين خانواده معرفي مي كند، مي گويد: وقتي متوجه شدم كه چيزي پايين افتاد،ما فكر كرديم كـه شايد دزدي خود را به پايان انداخته است اما بعد ديديم كـه ناهيد دخترك نوجوان همسايه مي باشد. خواستم از دروازه بيرون شوم ولــــي در همين هنگام ديدم كه پنج – شش نفر مسلح از دهليز به پايين مي دويدند.

اوافزود:سر دخترك مانند گوسفندي به زيرخم شده بود.او رابه شفاخانه انتقال دادنـــد ولــي دوباره جسدش را آوردند.من اولين كسي بودم كه بخانه آنان رفتم و ديـــدم كــــه دزدان برادر و پدر كلان ناهيد را زخمي ساخته و خود فرار كرده بودند. ‌        ‌

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید

به اشتراک بگزارید

طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA