حکومت وحدت ملی آخرین راه حل برای عبور از بحران انتخاباتی در پی بروز جنجالهای سیاسی میان دو رقیب انتخاباتی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بود که با ساختار بیسابقه در افغانستان ایجاد و سر پا ایستاد. برخی از کارشناسان در روزهای نخست تشکیل حکومت وحدت ملی یادآوری کردند که حکومتداری خوب از یک ساختار نامتجانس که از دو گروه رقیب سرسخت انتخاباتی تشکیل شده است، بعید از تصور است و به مرور زمان این تصور نیز به واقعیت تلخ تبدیل شد. به باور مردم، رقابتها بر سر کسب قدرت میان رییسجمهور اشرفغنی و عبدالله عبدالله، رییس اجرائیه، از یکسو و کاهش کمکهای جهانی از جانب دیگر، بر رنج و درد زندگی در این سرزمین بیشتر از پیش افزوده و مردم را به شدت خسته ساخته است.
ریحانه نوری، مادری که بارها مانع اجرای طرح مهاجرت دستهجمعی خانوادهاش شده و در برابر تصمیم همسرش به شدت ایستادگی و مقاومت کرده است، پس از تشکیل حکومت وحدت ملی اما از کارش پشیمان شده و کمکم به این باور میرسد که این سرزمین به یک بستر امن و مرفه زندگی تبدیل نخواهد شد. وی میگوید: “با شنیدن اخبار و رخدادهای ناگوار از گوشه و کنار کشور از یکسو و افزایش بیکاری و ضعف اقتصادی که سایه بر زندگی ما نیز انداخته است از جانب دیگر، سخت ابراز ندامت میکنم که چرا در برابر تصمیم مهاجرت شوهرم ایستادم. زیرا با رفتن از این سرزمین شاید بخت ما یار میشد و حداقل میتوانستیم آینده فرزندان خود را به شکل بهتری رقم بزنیم.”
گراف فقر و بیکاری در دوران یک ساله حکومت وحدت ملی افزایش یافت و میزان ناامنی نیز در محدودههای امن و نقاطی که دارای ثبات نسبی بود نیز به شکل غیرقابل پیشبینی افزایش یافت. ادریس همدرد، روزنامهنگار، تجربهاش را از کارکرد حکومت وحدت ملی این گونه خلاصه میسازد: “پدیده فقر و بیثباتی دوباره راهی خانههای مردم عام شد. سرمایه با تاجران یکجا از کشور فرار کرد. تجاوز بر کودکان، خشونت علیه زنان، ناامنی در شهر، فساد در ادارات دولتی، بیکاری جوانان همه پدیدههایی است که مردم برای ختم آن چشم و امید به حکومت وحدت ملی بسته بودند اما بیخبر از اینکه این همه افزایش مییابد و دگرگونی و مشکلات شان روزافزون میشود.”
وضعیت نابسامان کنونی باعث شده است که طعم “وحدت ملی” به مزاق مردم خوش نیاید و حتی نوعی تنفر از این اصطلاح که در آغاز برای مردم دلچسپ و جذاب بود، به وجود آید. این در حالی است که وقتی رییسجمهور و رییس اجرائیه در یک مراسم رسمی همدیگر را در بغل گرفتند و دست یکدیگر را فشردند، قدری از فشار روانی مردم کاسته شده بود و لایهها و طبقات مختلف جامعه از این اتفاق خرسند شدند. اما پرسش این است که حکومت وحدت ملی را کدام آفت گرفتار ساخت که این گونه در الفبای اولیه حکومتداری زبانش گیر کرده و نمیتواند درس حکومتداری خوب را به خوبی برای مردم ارائه نماید؟
آفت اصلی
آگاهان امور به موارد مختلفی اشاره نموده و هرکدام را باعث ضعف نبض حیاتی حکومتداری خوب در بدنه حکومت وحدت ملی میدانند. درک نادرست از وضعیت، ساختارهای فرسوده پیشین، عدم پیگیری فرمانها و… هرکدام فکتورهایی است که در سخنان برخی از کارشناسان مورد اشاره و تأکید قرار میگیرد.
مخدوم عبدالله محمدی، عضو ولسی جرگه، بر این باور است که “حکومت وحدت ملی تا حال نتوانسته یکی از وعدههای خود را در زمان معین آن عملی نماید. رییسجمهور با دادن فرمانهای پیهم و عملی نکردن آنها، حیثیت فرمانها و جایگاه حقوقی خود را تنزیل داده و به شدت بر حیثیت خود لطمه زده است.”
در این میان، برخی از آگاهان بر عدم درک درست رییسجمهور از وضعیت حاضر تأکید نموده و صدور فرمانهای مکرر، ایجاد کمسیونهای حقیقتیاب و برخی از اظهار نظرهای تُندوتیز را از سوی رهبران حکومت وحدت ملی، فریب افکارعمومی دانسته و آن را به مثابه خاک زدن در چشم مردم میدانند. احمد سعیدی، کارشناس مسایل سیاسی، میگوید: “رییسجمهور تحلیل درست از وضعیت کشور و حکومت وحدت ملی ندارد و همین ضعف باعث میشود که وعدهها و فرامین رییسجمهور پا در هوا باقی بماند. ایجاد کمسیونها در پیوند به قضایا و رویدادهای جاری کشور نیز صرف خاک در چشم مردم زدن است و بس.”
به عقیده کارشناسان، رییس اجرایی نیز در بخش کاری خویش وضعیت بهتر از ریاستجمهوری را ندارد. زیرا وی نیز در بسا موارد دچار ضعف عملکرد بوده و برای توجیه این ضعف خویش حکومت پیشین را متهم ساخته است.
عاقله باقری، یکی از شهروندان ساکن کابل، میگوید: “رییس اجرائیه برای توجیه ناکارآمدیاش از روش پیشینهدار در کشور استفاده نموده و برف بام خود را روی بام حامدکرزی میاندازد.” این اظهار نظر پس از آن صورت میگیرد که عبدالله عبدالله، حکومت نابسامان کنونی را خواب سیاه خلف پیشین خود دانسته و حامدکرزی، رییسجمهور قبلی، را به ایجاد حکومت موقت متهم کرد.
ناهماهنگی
در این میان، برخی از کارشناسان بر این نظر اند که رییسجمهور نیت نیک برای اجرایی نمودن بعضی از فعالیتها و پیشرفت نظام دارد اما نبود تصمیم واحد در حکومت باعث عملی نشدن تصامیم رییسجمهور شده است. این مسأله به خصوص در روزهای اخیر تصویر برجستهای پیدا کرده است. وقتی برای تأمین امنیت هرکدام از عناصر حکومت وحدت ملی در ساختار رهبری آن ساز منحصر به خود را مینوازد و هرکسی راهکار مختص به خویش را پیشکش میکند، مردم از آینده خوب در پرتو وحدت ملی و حاکمیت یگانه ناامید شده و حتی گاهی جرقههای ایجاد تشکیلات جداگانه و ساختارهای ملیشهای، ذهن و روان مردم را میآزارد.
عبدالصبور خدمت، عضو ولسی جرگه، میگوید: “ساختار حکومت وحدت ملی طوری است که رییسجمهور باید با شریک 50 درصدی حکومت تفاهم نماید و زمانی که بدون تفاهم گام میگذارد باعث میشود که مشکل ایجاد شود. رییسجمهور باید در قسمت اتخاذ تصامیم و پیشبرد امور در روش کنونی خود تجدید نظر نماید، چون این حکومت صرف نام از وحدت دارد در حالی که سران نظام بر تصامیم یک دیگر باور ندارند.” این ابراز نظر در حالی صورت میگیرد که چندی پیش محمد محقق، معاون دوم رییس اجرایی، نیز حکومت را به عدم رعایت وحدت ملی متهم نمود و آن را فاقد عنصر وحدت ملی دانست.
فریدون فهیم، عضو انجمن مدنی اصلاحگران جوان، میگوید: “وحدت ملی یک ترکیب اجتماعی – سیاسی است که نتایج مثبت آن به تمامی عرصههای حیات جامعه ملی (ملت دولت) و مجموعههای انسانی (شهروندان) و حتی ورود نهایی نتایج آن در عرصه حیات فردی تک تک آحاد ملت، به منزله عزیمت به سوی آسایش و سعادت است. وحدت که در ادبیات سیاسی با واژه unity آمده است، از دو ویژگی و مختصه اساسی برخوردار است: الف – یگانگی درونی؛ ب – پیوستگی بیرونی. اما در حکومت وحدت ملی نه یگانگی درونی مشاهده میشود و نه هم پیوستگی بیرونی.” به گفته وی، تعارض در بیان دیدگاه رییسجمهور و رییس اجرائیه در خصوص تعریف از طالبان، اصلاحات انتخاباتی، گزینش وزیران و… نشان از دوگانگی درونی است و اختلاف بر سر سیاست خارجی که نمونه بارز آن در مسأله یمن و حمایت یا عدم حمایت از موضع عربستان مشخص شد، دلیلی بر ناپیوستگی بیرونی در ساختار حکومت وحدت ملی است. به باور وی، در چنین حالتی تحقق حکومتداری خوب بسی مشکل بوده و روشن نیست که سرنوشت حکومت چه خواهد شد و چه چیزی در انتظار ملت خواهد بود.
خزانه خالی و پوز عالی
عامل ضعف مدیریت در حکومت وحدت ملی را نمیتوان با فکتورهای فوق خلاصه کرد و شرایط دشوار پیش آمده را تنها از یک ناحیه مورد ارزیابی قرار داد. تحلیلگران با اشاره به مسایل مختلفی که باعث نابسامانی کنونی شده است، خلق انتظارات زیاد توسط رییسجمهور و رییس اجرائیه را خلاف واقعیتهای کنونی افغانستان دانسته و خزانه خالی حکومت را باعث ناکامی آن در اجرای بسیاری از پروژهها میدانند. خدایار نایبزاده، نویسنده و تحلیلگر، معتقد است که “نبود بودجه کافی و سیستم فرسوده فعلی باعث شده آنها (رهبران حکومت) نمیتوانند نیازمندیهای جامعه را تأمین و فراهم کنند. بدین منظور باید حکومت وحدت ملی در ابتدا تأکید بر تدوین یک استراتیژی واقعی و کارساز بر مبنای ظرفیتهای موجود جامعه نماید تا با فعالیتهای سازنده هم اعتماد مردم را به دست آورد تا ظرفیتهای موجود در جامعه از حالت بالقوه به فعلیت درآید و هم زمینه را برای جلب کمکهای جهانی فراهم سازند تا جامعه را از این حالت بیرون کنند. اما تمام این موارد نیازمند یک انسجام درونی و اتحاد واقعی در چوکات تشکیلاتی و به خصوص ساختار رهبری نظام سیاسی کنونی است.”
به اعتقاد وی، رهبران حکومت وحدت ملی باید با تعهد صادقانه در برابر مردم به ضعفهای شان اعتراف نموده و کاستیهای کنونی را یادآور شوند. سپس با انسجام سیاسی و اتخاذ تدابیر قوی بتوانند مدیریت سالم، سیستمسازی قوی، جلب افکار عمومی از طریق فعالیتهای کاربردی و تخصصگرایی را جزئی از مهمترین شاخصههای حکومتداری خویش قرار دهند. در غیر آن صورت شکی نیست که حکومت وحدت ملی با از دست دادن اعتماد مردم و جامعه جهانی “هم دل مردم را رنجانیده و هم لعل جامعه جهانی را به دست نخواهد آورد.” در آن صورت است که نظام سیاسی کنونی دچار بحران مشروعیت داخلی و خارجی خواهد شد.