در كشور جنگزده چون افغانستان که هنوز هم بمباریهای نیروهای خارجی و حملات انتحاری جان صدها نفر را در سال میگیرد، وضعیت كودكانی که جنگ، والدین شان را از آنها گرفته است، كاملاً نگرانکننده میباشد.
در گزارش پنجم كمسیون مستقل حقوق بشر که در مورد وضعیت حقوق اقتصادی و اجتماعی افغانها به نشر رسیده، گفته شده است که بیشتر از 6 ملیون كودك در سراسر كشور در معرض خطر دارند كه از این میان 16 هزار تن آنها كودكان بیسرپرست هستند. اما سازمانهای حمایت از كودكان، آمار اطفال بیسرپرست در افغانستان را، ۱۱۰ هزار تن اعلام كردهاند.
با این حال، تنها شماری از كودكان بیسرپرستی که شامل پرورشگاهها و یا هم تحت پوشش خدمات موسسات کمکرسان دیگر هستند از مکانات نسبتاً خوبی برای زندگی برخورداراند، اما متباقی آنها که بر روی سرکها مصروف كارهای شاقه میباشند و یا هم به انجام كارهای كاذب اشتغال دارند، با مشکلات زیادی روبهرو میباشند.
در مجموع در سراسر كشور، ۳۵ پرورشگاه دولتی و بیشتر از ۴۷ پرورشگاه خصوصی وجود دارد که ۱۸ پرورشگاه خصوصی در کابل و متباقی در ولایات فعالیت دارند. به صورت مجموعی، 12 هزار و 464 كودك در تمامی این پرورشگاهها زیر تربیت و مراقبت قرار دارند. در دو پرورشگاه بزرگی که در کابل موقعیت دارد، ۷۵۰ نفر به شکل لیلیه و ۵۵۰ نفر دیگر به شکل نهاری از مراکز تعلیمی آن استفاده میکنند.
براساس مقرره پرورشگاهها، كودكان در ۷ بخش میتوانند در پرورشگاهها جذب شوند؛ كودكانی که پدر و مادر شان را از دست داده و اقارب شان توانایی مراقبت از آنها را نداشته باشند؛ اطفالی که پدر شان را از دست داده و مادر به تنهایی توانایی مراقبت از فرزند را نداشته باشد؛ كودكانی که پدر و مادر شان معتاد به مواد مخدر باشند؛ اطفالی که پدر و مادر شان در زندان بوده و اقارب شان توانایی نگهداری از آنها را نداشته باشند؛ كودكان بیسرنوشتی که هویت آنها معلوم نبوده و از طریق نهادهای حمایت از اطفال معرفی شوند؛ و اطفال مربوط به خانوادههای بیبضاعتی که از طریق نهادهای امنیتی و حقوقی بیبضاعت بودن شان تثبیت گردد.
عبدالله هاشمی، رییس عمومی پرورشگاههای كابل، میگوید كه برای تأمین هزینه پرورش كودكان شامل در تمام پرورشگاههای كشور كه مشمول خوراك، پوشاك، لوازم آموزش و مسایل مربوط به صحت آنها میشود، حدود 160 ملیون افغانی بودجه در نطر گرفته شده است: “براساس مقررات پرورشگاهها، اطفال از دوران شیرخوارگی تا سن 18 سالگی در پرورشگاه نگهداری شده و زمینه تعلیم و تربیت را برای شان فراهم میکنیم. در بخش آموزش، نصاب تعلیمی وزارت معارف تطبیق میشود. در کنار آن، کورسهای آموزشی از قبیل آموزش کمپیوتر، انترنت، انگلیسی، مضامین ساینسی، بخشهای خطاطی، رسامی، زبان ترکی، بخشهای حرفوی مانند قالینبافی، جاکتبافی، گلدوزی، خیاطی، تدبیر منزل برای دختران و نجاری، ترمیم موبایل، خیاطی، و کمپیوتر را در دورههای یک ساله برای پسران داریم.”
خدمات ناچیز در پرورشگاههای ولایات
آقای هاشمی در مورد ارائه خدمات در پرورشگاهها میگوید: “در کابل با همین بودجه هم همه امکانات برای اطفال مهیا میشود، ولی در ولایات با بودجه مشابه هیچ کدام از امکانات پرورشگاههای کابل در آنجا وجود ندارد. سطح رهبری تمام پرورشگاههای افغانستان به دوش ما است، اما پرورشگاههای ولایات در كنار ریاستهای وزارت کار و امور اجتماعی فعالیت میکنند و اجراآت شان از طریق ریاستهای کار ولایات انجام میشود.” او میافزاید: “اگر چه ما هر ۳ ماه پرورشگاهها را نظارت میکنیم؛ هر روزه از آمریت خود در ولایات گزارش پرورشگاهها را میگیریم، اما به باور من سیستم اجرایی در اختیار ما نیست و این نظارتها هم در افغانستان نتیجه نمیدهد. از پولی هم که به ولایات میرود، به شکل درست استفاده نمیشود؛ پول به جای دیگر استفاده شده و طفل هیچ امکاناتی ندارد.”
به باور وی، مشکلات زیادی در ولایات وجود دارد؛ حتی ۲۰ درصد از امکاناتی که در پرورشگاههای کابل است در ولایات وجود ندارد. آقای هاشمی تصریح میكند كه اگر امکانات هم در اختیار پرورشگاههای ولایات قرار بگیرد، به خاطر سطح پایین آگاهی و تخصص، به وضعیت اطفال درست رسیدگی نمیشود.
مرستون، پناگاه موقت
در کنار پرورشگاهها، 103 تن از كودكان بیسرپرست در مرستون كابل زندگی مینمایند، که از این میان 26 تن آنها در داخل مرستون و 77 تن دیگر آنها در بیرون از آن (اما زیر سرپرست مرستون) به سر میبرند. محمدزاهد کوشان، آمر مرستون کابل، میگوید، شماری از كودكان بیسرپرستی كه در بیرون از مرستون زندگی میکنند، به تمامی سهولتها و امكانات زندگی دسترسی دارند: “به دلیل اینکه در محیط مرستون، دختران با مادران خود زندگی مینمایند و این محیط برای شان به گونهای محیط خانوادگی تلقی میشود، به این تصمیم شدیم تا پسرانی را که سن شان بین 14 و 20 سال میباشند در بیرون از مرستون مورد حمایت قرار دهیم.”
طبق قانون مرستون، مادران آنعده از دختران بیسرپرستی كه همراه كودكان شان یكجا در مرستون زندگی میكنند، دو سال فرصت دارند تا حرفهای را فراگرفته و پس از اخراج از مرستون باید كودكان شان را سرپرستی نمایند. اما پسران بیسرپرست در بیرون از مرستون، تا ختم صنف 12 مورد حمایت مرستون قرار دارند و پس از آن مسوولیت ادامه زندگی به عهده خود شان گذاشته میشود. هرچند در 5 ولایت دیگر کشور نیز مرستونهایی وجود دارد، اما به دلیل ارائه خدمات بهتر و وجود سهولتها در مرستون كابل، مراجعه كودكان بیسرپرت در آن بیشتر میباشد.
از سوی دیگر، مسوولان کمسیون حقوق بشر در ولایت هرات، وضعیت زندگی كودكان بیسرپرست در این ولایت را نگرانکننده خوانده و از دولت میخواهند برای بهبود زندگیها تدابیری روی دست گیرد. عبدالقادر رحیمی، رییس دفتر کمسیون مستقل حقوق بشر در ولایت هرات، میگوید هم اکنون بین ۷ تا ۱۰ هزار کودک بیسرپرست در این ولایت زندگی میکنند كه بیشتر آنها بر روی جادهها شهر كار مینمایند. آقای رحیمی میافزاید كه بیتوجهی مقامهای دولتی به وضعیت کودکان، بهخصوص کودکان بیسرپرست، باعث شده تا شمار زیادی از آنها از حق تحصیل و دسترسی به امكانات صحی محروم و در برخی موارد توسط قاچاقبران مواد مخدر و مخالفان مسلح دولت مورد سوء استفاده قرار گیرند: “كودكانی که در روی بازار کار میکنند، بعضاً حق تعلیم و تربیه شان ضایع شده و نمیتوانند به مکاتب مراجعه کنند، حقوق آنها به خدمات صحی هم تأمین نیست. شمار از آنها به امراض گوناگون مصاب میشوند، احتمال معتاد شدن به مواد مخدر هم در بین آنها وجود دارد.”
ازدواج کودکان پرورشگاهی
از سویی هم بصیره محمدی، رییس اداره كار و امور اجتماعی، شهدا و معلولین در هرات، عدم آگاهی از حقوق كودكان در اجتماع را عامل اصلی نقض حقوق آنها میداند. خانم محمدی میگوید در حال حاضر، 7 قضیه را تحت بررسی دارند که اقارب كودكان، به صورت اجباری، آنها را وادار به ازدواج با مردان کهنسال نمودهاند: “اکثریت مشکلاتی که به ما راجع شده است، اعتیاد به مواد مخدر و ازدواجهای قبل از وقت است. دختران پرورشگاهی ما وقتی ۱۳ ساله شدند، کاکاها و ماماهای آنها پیدا میشوند و درخواست میکنند که یک شب او را با خود برای دید و بازدید به خانه میبرند، اما صبح که میآیند، میبینیم که طفل را نکاح کردهاند.”
برنامههای وزارت کار و امور اجتماعی
اینکه وزارت کار و امور اجتماعی، شهدا و معلولین، برای اطفال بیسرپرست چه برنامههایی دارد، واصل نور مهمند، معین امور اجتماعی این وزارت، میگوید: “دولت جمهوری اسلامی افغانستان در مجموع و وزارت کار و امور اجتماعی به صفت یک ارگان اجتماعی، این مسوولیت را دارد که برای اطفال یتیم و بیسرپرست سهولتها و زمینه تعلیم و تربیه شان را فراهم سازد.”
شماری از مردم از عدم هماهنگی موسسات خیریه با وزارت کار و امور اجتماعی گلهمند هست، اما آقای مهمند با رد این موضوع میگوید: “موسسات خیریهای وجود دارد که به كودكان تا صنف ششم آموزش میدهند و بعداً لیست شان را به وزارت کار میفرستند تا از طریق مکتوب، لیست شان را به وزارت معارف بفرستیم و این شاگردان را به مکاتب معرفی نمایند.” وی میافزاید: “اطفال بیسرپرست را در حل مشکلات شان در ادارات دولتی و امنیتی یاری مینماییم. در کنار اینها، هرگاه یکی از پرورشگاههای خصوصی مسدود گردد، كودكان شامل در آن پرورشگاه را به مرستون خصوصی و یا دولتی دیگر مطابق به سویه تحصیلی شان معرفی میكنیم.”
به گفته آقای مهمند، كودكانی که سن 18 سالگی را تکمیل مینماید از لحاظ قانونی نباید در مرستون نگهداری شوند. او علاوه میكند كه وزارت كار و امور اجتماعی، فارغین صنوف دوازدهم را به موسسات تحصیلات عالی و تعدادی را که دوره آموزش شان به پایان نرسیده است به مراکز آموزش فنی و یا هم صفوف پولیس ملی معرفی میكند.
در افغانستان، كودكان زیادی از داشتن پدر، مادر و یا هر دوی آنها محروم هستند. اما در كنار این، زنان و مردانی هم وجود دارند كه از داشتن فرزند محروم هستند و نمیتوانند اولاد به دنیا بیاورند. معمولاً، این گونه افراد هم، تعدادی از كودكان بیسرپرست را زیر تربیت شان گرفته و آنها را تا هر زمانی كه خواسته باشند، پرورش میدهند. خانم مریم، باشنده خیرخانه مینه شهر کابل که سرپرستی کودک یتیمی را بر عهده گرفته است، میگوید: “مدت 30 سال از عروسی من و شوهرم میگذرد. ما، کودکی را از زمان تولدش به فرزندی گرفتیم. من تمام محبت مادرانه خود را نثارش میکنم. حال او هفت ساله و صنف اول مکتب است. میخواهم كه تحصیلات خود را به پایان برساند و زندگی راحتی را پیش رو داشته باشد.”
سرپرستی كودکان، یک نوع خدمت به جامعه است
خانم اندیشه فرید، مسوول نهاد “افسیکو” که چندین پرورشگاه را در کابل، ننگرهار و هرات ایجاد نموده است، عقیده دارد که سرپرستی و پرورش کودکان یتیم، یک نوع سرمایهگذاری بشری و خدمت اخلاقی و ارزشمند برای جامعه است. او میگوید، از آنجایی كه زنان، مادر هستند، نقش اثرگذار در تربیت و پرورش كودكان بیسرپرست دارد. وی میافزاید: “در یکی از پرورشگاهها، کودکی را داریم که در سه سالگی پدر خود را در اثر جنگها از دست داده و مادرش به صورت اجباری به عقد کس دیگری در آمده است. اکنون این دخترک، هفت سال دارد و شامل مکتب شده است.”
به گفته وی، قربانیان اصلی جنگ در كشور، کودکاناند، هرگاه بالای آنها سرمایهگذاری درست شود و به مکتب شامل شوند، میتوان به آینده بهتر چشم دوخت.
قانون سرپرستی كودكان
برخی از زنان میخواهند به صورت قانونی سرپرستی کودکی را به عهده گیرند، تا در آینده مشکلات متوجه کودک و خود آنها نگردد. اینکه قانون در زمینه چه شرایطی را وضع نموده است، عبدالمجید غنیزاده، ریس دیپارتمنت قوانین مدنی انستیتیوت امور قانونگذاری، تحقیقات علمی و حقوقی وزارت عدلیه، میگوید: “وزارت امور زنان در سال 1389، طرح قانون حمایت اجتماعی را ارائه نمود و وزارت عدلیه طرح قانون سرپرستی اطفال را تسوید و تدقیق كرد كه از طرف شورای ملی نیز به تصویب رسیده است. در این طرح قانون، برای زوجینی که اطفال را تحت سرپرستی قرار میدهند و طفلی که تحت سرپرستی قرار میگیرد، این شرایط در نظر گرفته شده است: زوجین باید مسلمان باشند، سن 30 سالگی را تکمیل نموده و تابیعت افغانستان را داشته باشند، از توانایی مالی برخوردار باشد به جرایم اخلاقی و ضد حقوق بشری محکوم نباشند، از جانب محکمه از سرپرستی و نگهداری طفل منع نگردیده باشند، معلول و به امراض ساری مصاب نباشند، به مواد مخدر معتاد نباشند، اگر طفلی را که به سرپرستی میگیرند، ولی یا وصی داشته باشد، کسب اجازه او حتمی است.”
از سوی دیگر، مطابق قانون، اطفالی که تحت سرپرستی قرار میگیرند هم باید دارای این شرایط باشند: “طفل پایینتر از سن 18 باشد، پدر و مادر نداشته باشد، ولی و وصی وی فاقد توان سرپرستی بوده و یا به حکم محکمه فاقد صلاحیت اعلان شده باشد، طفلی که والدین وی در حبس یا توقیف قرار داشته باشد، این تعداد اطفال را خانوادهها میتوانند تحت سرپرستی قرار دهند.”
والدینی که میخواهند طفلی را تحت سرپرستی قرار دهند از لحاظ قانون باید به محکمه شهرت طفل را مشخص سازد و محکمه با درنظرداشت قانون، اوضاع و احوال زوج را مشاهد و در صورتی که طفل نیازمند سرپرستی باشد به اساس حکم محکمه به سرپرستی داده میشود. اما معیاد آن در طرح قانون، مدت 6 ماه به گونهی آزمایشی تعیین گردیده است؛ در صورتی که گزارش این مدت از سوی محکمه مثبت ارزیابی شود، سرپرستی تا سن 18 سالگی ادامه مییابد. در سن 18 سالگی اما مسوولیت تصمیمگیری به عهده خود كودك است كه با زوج سرپرست زندگی كند یا نه.
به گفته آقای غنیزاده، كودكی که از سوی خانوادهای زیر سر پرستی قرار میگیرد باید تمام حقوقی را که كودكان خود والدین از آن برخوردار میباشند، داشته باشد. او تأكید میكند كه سرپرستی، حق ارث، نسب و محرمیت شرعی را به بار نمیآورد.
با وجود اینکه نهادهای زیاد دولتی و غیردولتی در دراستای بهبود وضعیت کودکان کار مینمایند، اما شمار زیادی از آنها در شرایط نستاً نامناسبی زندگی میكنند. چنانچه مشاهده میشود، روزانه دهها كودك بیسرپرست بر روی سركها دست به گدایی و كارهای شاقه زده و بعضیهای شان در معرض سوء استفاده جنسی، قاچاقبران مواد مخدر و باندهای مافیایی قرار دارند. آگاهان امور باور دارند در صورتی كه امكانات و شرایط مناسب برای پرورش و تربیه این كودكان فراهم نشود، آنها در درازمدت به گروههای بزرگی از جنایتكاران و تبهكاران تبدیل خواهند شد.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید