پروسه صلح در کشور سالهای زیادی است که مسیر نامشخصی را میپیماید. شورای عالی صلح، ارگ ریاست جمهوری، برخی از وزارتخانهها و حتا گاهی چهرههای شاخص سیاسی- اجتماعی نیز وارد این پروسه شدهاند.
با تمام این تلاشها، مسیر صلح اما مقصد نامشخصی داشته و زمامداران کشور نتوانستهاند به پایان راه دشوار آشتی در کشور برسند. در زمان حکومت وحدت ملی اما بیش از آن که شورای عالی صلح، پرچمدار مذاکره با طالبان باشد، شخص رییس جمهور این روند را دنبال میکند. در عین حال، کارشناسان و شهروندان کشور این پرسش را مطرح میکنند که دولت کنـونـی در کجــای مسـیر مذاکرات صلح قرار دارد؟
عاطفه منـیر، فعــال مدنـی، مــیگوید: “مرگ پیر سیداحمد گیلانی از یکسو و مکالمات تلیفونی رییس جمهور با برخی از چهرههای سیاسی و مذهبی در پاکستان از جانب دیگر، سوالی را در افکار عمومی ایجاد کرده است که افغانستان در کجای مسیر صلح قرار دارد و راه رییس شورای عالی صلح را چه کسی دنبال خواهد کرد؟”
موضوع جانشینی پیر سیداحمد گیلانی شاید با جانشینی سید حامد گیلانی، فرزند ارشد رییس متوفای شورای عالی صلح حل شود؛ هرچند اظهارات معاون این شورا نشان از آن دارد که احتمال گزینههای دیگری نیز مطرح است. به گفته قاضی محمدامين وقاد، شهروندان کشور خواهان صلح اند و اين شورا به هدف تأمين صلح ايجاد شده است. او تعيين سرپرست برای اين شورا را ضروری میخواند. اين عضو شورای عالی صلح گفته که هيأت اجرائيه 18 نفری شورای عالی صلح در هفته جاری با ریيس جمهور ملاقات نموده و روی اين موضوع صحبت خواهد کرد. به گفته وقاد، معاونان اين شورا توانایی آن را دارند تا از اين شورا سرپرستی کنند، ولی تا هنوز در اين مورد فيصله نشده است. او گفته که رياست اين شورا بايد به کسی سپرده شود که توانايیهای لازم را داشته باشد و بتواند با مخالفان مسلح ارتباط برقرار کند.
با این حال، چیزی که حل نشده باقی مانده این است که راه گفتگوها با مخالفان مسلح در کشور از چه وضعیتی برخوردار بوده و آیا ادامه مسیر سیاست دولت کابل، با روند متزلزل گذشته همراه میگردد یا این که صلح، روی پر رنگتری در سکه سیاست افغانستان اختیار خواهد کرد؟ روحالله صادقی، کارشناس مسایل سیاسی، بر این باور است که “با توجه به وضعیت موجود و آمادگیهای جنگی که مخالفان مسلح میگیرند، انتظار این که مذاکرات جاری صلح سرانجام مشخصی داشته باشد، بعید از تصور است. به خصوص این که در حال حاضر روابط کابل و اسلامآباد را یخبندان شدیدی پوشانیده و تماسهای جدی و مستقیمی میان آنها در این خصوص وجود ندارد.”
با این وصف، مشاهده میشود که پاکستان به مثابه جانب اصلی قضیه مطرح شده و موضع این کشور ارتباط تنگاتنگی با موضوع مذکرات صلح افغانستان پیدا میکند. لذا یکی از مسایل اصلی این است که روابط افغانستان و پاکستان روی مسأله صلح در چه حد و سطحی وجود دارد و پیامدهای وضع جاری چیست؟
سردی روابط کابل و اسلامآباد
در حالــی کــه روابــط کابــل و اسـلامآباد، زمستان ســردی را پـشت سر میگذارد، محـمـداشرف غنی، رییسجمهــور کشــور، در تــلاش اسـت با برقراری ارتباط با برخی از چهرههای نظامی و مذهبی این کشور، مشارکت آنها را بــرای پیـشبُرد مذاکرات صلــح افغــانستــان جلــب کنــد. دو هفته پیش، محمداشرف غنی، رییس جمهور، حین دیدار عمر زاخیلوال، سفیر افغانستان در پاکستان، با مولانا سمیعالحق، رهبرحزب “جمعیت علمای اسلام” و پدر معنوی طالبان، گفتگوی تلیفونی انجام داد. سمیعالحق در این گفتگو خواستار حل اختلافات دو کشور از طریق مذاکره شد. وی افزود که برای میانجیگری بین دولت کابل و طالبان افغان آماده است. سمیعالحق همچنان نسبت به نفوذ هند در افغانستان به مقامهای افغان هشدار داد. وی در این گفتگوی 30 دقیقهیی اظهار داشت که فداکاری مردم افغانستان برای برقراری صلح در کشور شان نباید نادیده گرفته شود اما دولت و مردم افغانستان باید خود را از نیروهای خارجی مستقر در این کشور جدا کنند. چندی پیش نیز، رییــس جمهـور کشور از جنرال قمر جاوید باجوا، لوی درستیز اردوی پاکستان برای سفر به کابل دعــوت کــرده است. امــا شــاه حسیـن مـرتضوی، معـاون سخنگوی رییسجمهور، در فیسبوک خود نوشته که باجـوا “برای طرز کار آیندهنگر تعهد سپرده و خواسته است بــه افـغــانستــان سفر کند.” به گفته مرتضوی، رییس جمهور کشور، پیشنهاد جنرال باجوا مبنی بر “طرز جدید کاری و سفر به افغانستان را منوط بر عملیسازی تعهدات پاکستان و یک گام نیک دانسته است.”
به باور کارشناسان، این تماسها بیانگر دو واقعیت است. اول این که مقامهای پاکستانی نیز خواستار تجدید نظر برای داشتن ارتباط با کابل است و موضوع دوم اما آن است که مقامهای نظامی و مذهبی پاکستان از موضع سنتی و قدیمی دولت پاکستان سخن میگویند. فریده تمنا، فعال مدنی و عضو انجمن جوانان آزادیخواه، میگوید: “مخالفت با نفوذ هند، تقاضای خروج نظامیان غربی، مبارزه با امریکاییها و برخی دیگر از نکاتی که از سوی مولانا سمیعالحق مطرح شده است، همگی بیانگر موضع پیشین گروههای مسلحی است که در بستر جغرافیای جنگجوپرور پاکستان رشد یافتهاند.” به باور وی، این بدان معنا است که دولت اسلامآباد تا هنوز هم از موضع خود کوتاه نیامده و به هیچ وجه خواستار نرمش در سیاست و روابط خود با افغانستان نیست. در این صورت، گروههای مسلح کماکان از خاک و امکانات پاکستان برای پیشبرد جنگ استفاده خواهند کرد تا صلح و گفتگو.
سایه رقابتهای سیاسی بر سر صلح
این تنها پاکستان نیست که روند مذاکره و مسیر صلح افغانستان را تحت تأثیر سیاستهای خصمانهاش قرار داده باشد. بسیاری از کشورهای دیگر منطقه و جهان نیز در این پروسه بیش از اندازه تأثیرگذار بوده و هر نوع واکنش آنها به مسأله افغانستان، جنگ و صلح کشور را دچار تحول خواهد کرد.
آگاهان امور معتقد اند که موضع کنونی روسیه و همپیمانان آنها تأثیر جدی روی مسأله صلح افغانستان دارد. این در حالی است که گروه طالبان به دولت دونالدترامپ، رییس جمهور جدید امریکا، هشدار داده و عمر صافی، والی پیشین کندز، بر رابطه تنگاتنگ طالبان با روسیه تأکید کرده و در برخی از ولایتهای هممرز با ایران نیز خبرهایی از فعالیت طالبان تحت حمایت ایران به نشر رسیده است. در چنین شرایطی است که کارشناسان، روند صلح را بسیار پیچیده ارزیابی کرده و راه پیش رو را طولانی و پُر تلاطم میبینند که دستهای بسیاری در آن دخیل شده است. کامران رستگار، روزنامهنگار و تحلیلگر مسایل سیاسی، با اشاره به صدور هشدار اخیر گروه طالبان به دولت ترامپ میگوید: “ممکن است حکومتهای تهران، مسکو و حامی سابق این گروه، اسلامآباد، از گروه طالبان خواسته باشند با صدور چنین هشداری، جایگاه مخاطرهآمیزتری را به نمایش گذاشته و نشان دهند که سیاست خارجی امریکا در افغانستان زیر نظر کشورهای رقیب در منطقه قرار دارد.” در چنین وضعیتی است که تحلیلگران به این نتیجه میرسند که اگر تلاشهای جدی برای اجماع مخالفان مسلح و متقاعد کردن آنها روی میز مذاکرات صورت نگیرد، سال آینده شاهد نبردهای شدیدتری خواهیم بود؛ نبردی که به نحوی ناشی از جنگ نیابتی میان مخالفان مسلح دولت کابل است که هرکدام به نمایندگی از منافع یکی از کشورهای خارجی در این سرزمین میجنگند.
عمران عابد، استاد پوهنتون غرجستان، معتقد است که هر کدام از کشورهای منطقه به دنبال سود خویشتن از ایجاد رابطه با یکدیگر هستند. در این میان افغانستان باید سعی کند که سرش بدون کلاه نمانده و از روابط با کشورهای غربی برای ثبات خود استفاده کند. وی تأکید میکند که “افزایش تنشهای اخیر هند و پاکستان و گسترش روابط مسکو با اسلامآباد نگرانیهای جدی را برای مقامهای دهلی نو بهوجود آورده است. زیرا پاکستان و روسیه که از سالهای زیادی در دوران جنگ سرد با یکدیگر مخالف بودند اکنون علاوه بر همکاری در مسایل منطقهیی، دور جدیدی از همکاریها را برای تقویت روابط نظامی و اقتصادی شان نیز آغاز کردهاند. از سوی دیگر، هند در تحولات اخیر جنوب آسیا خود را به امریکا نزدیک کرده و پاکستان همزمان با گسترش همکاری با روسیه، برای افزایش همکاری با چین نیز تلاش میکند.”
در چنین حالتی است که باید رییس جمهور کشور روی ادعایش مبنی بر تبدیل افغانستان به قلب اقتصادی آسیا ایستاد مانده و این مسأله را تحقق بخشد. این امر نیز میسر نخواهد شد مگر این که بستر جغرافیایی کشور به صلح و ثبات مناسب رسیده و راهی پیموده شود که نهایت آن ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی باشد.