صبح زود و قبل از طلوع آفتاب روانه سه راهی یولمرب در شهر مزارشریف شدم؛ جایی که زنان زیادی در آنجا تجمع میکنند و در جستجوی کار میباشند. با رسیدن به این سه راهی که در ناحیه پنجم شهر مزارشریف موقعیت دارد، چشمم به دهها زن میخورد که شالهای سیاه و یا چادریهای آبی بر سر کرده و در کنار جاده صف کشیدهاند.
این زنان در آن صبح زود برای قدم زدن یا ورزش صبحگاهی به این سهراهی نیامده بودند، بلکه در انتظارسپری نمودن یک روز پرمشقت کاری دیگری بودند.
زینب، یکی از خانمهای کارگر میگوید که با دست مزدی که از کارگری دریافت میکند، نفقه خانواده خود را فراهم میسازد.
“هفت نفر در خانواده هستیم و شوهرم پیر است. اگر او برای کارکردن به بازار برود، کسی برایش کار نمیدهد، از این رو خودم برای کارکردن از خانه بیرون میشوم. یک روز کار است و روزی دیگر نیست، مجبور هستیم روزگار خود را سپری نماییم.”
اینکه آیا این زنان کارگر مانند مردان هر کار سخت را انجام میدهند یا کار آنان فرق میکند، زینب میگوید که زنان نمیتوانند بیل و کلنگ بزنند، اما میتوانند در پاککاری خانهها، سرو سامان دادن باغها و یا در مزرعه کار کنند.
با تحولات سیاسی اخیر و توقف خیلی از کمکهای کشورهای دیگر، میزان بیکاری و فقر درکشور روبه افزایش رفته و دیده میشود که این روزها در کنار مردان، دهها زن نیز مصروف کارهای شاقه در بخشهای مختلف میباشند.
زنان کارگر میگویند که بهدلیل فقر و مشکلات اقتصادی، از خانههای خود بیرون میشوند تا کاری برای آنها پیدا شود، اگر زمینۀ کارهای بهتر برای شان فراهم گردد، آنان هیچ گاه دست به کارگری روزمزدی نخواهند زد.
گل بی بی، یکتن دیگر از این زنان دلیل کارکردنش را چنین بیان میکند:”سرپرست خانواده هستم، چهار نفر در خانه بیکار خوابیدهاند، مجبورم که کار کنم، اگر نکنم اطفال گرسنه و تشنه میمانند. “
این زنان کارگر میافزایندکه مزد روزانه آنان به اندازه نصف مزد مردان کارگر است. اما جبر روزگار آنان را مجبور کرده که مزد کم را هم برای شان یک غنیمت بشمارند.
فهیمه که نانآور 5 عضو خانواده خود است، میگوید:”روزمزدی ما بسیار کم است، با بدست آوردن این پول نمیدانم که آن را مصرف آب و برق کنم یا خرچ خانه! اما مجبور هستم که کار کنم، چه کنم؟ کاری دیگری برای ما فراهم نیست.”
دلیل کم بودن مزد زنان را از صاحب یک مزرعه که زنان در آنجا کار میکند پرسیدم، وی درپاسخ گفت که در بدل کار کم، مزد کم.
سلیم، صاحب یک مزرعه سبزیجات در منطقه بابه یادگار شهر مزارشریف که گاهی اوقات دوتا سه خانم را برای سبزی چینی به مزرعه خود میبرد، میگوید که زنان توان کارهای شاقه مانند بیل زدن را ندارند و ما آنها را بهخاطر سبزی چینی مزد میدهیم.
“دو زن کار یک مرد را انجام داده نمیتواند، من برای کارهای زمین مردان را بهکار میگیرم و 300 افغانی برای آنان میدهم. اما برای زنان 150 افغانی میدهم، چون کارشان کم است.”
اما زنان کارگر کار جمعآوری سبزیها و خیشاوه کردن مزرعه را از کارهای شاقه شمرده و میگویند که این کارها کم از کار مردان نیست.
برخی از کارشناسان اجتماعی نیز فقر و تنکدستی را از دلایل عمده روآوردن زنان به کارهای شاقه دانسته و میگویند که دلیل دیگر کارگری زنان مربوط به ممنوع شدن کار زنان در ادارات مختلف داخلی و خارجی است.
آنها میافزایند که در گذشته صدها مؤسسه داخلی و خارجی زمینههای کاری را برای زنان فراهم کرده بودند، اما اکنون حتی پای زنان از تعدادی از ادارات دولتی نیز گرفته شده است.
میراحمد، یکی از این کارشناسان میگوید:”در گذشته ضمن اینکه برای مردها زمینههای کاری فراهم بود، زنان هم میتوانستند در کارخانهها و مؤسسات کار کنند؛ چیزیکه حال زمینۀ آن فراهم نیست.”
با آنکه این زنان به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور اند از بام تا شام، در خانهها و روی زمینهای زراعتی مردم کار کنند، اما مسئولان در ریاست کار و امور اجتماعی ولایت بلخ میگویندکه تلاش میشود تا فرصتهای شغلی برای تمام مردم فراهم گردد.
نصیراحمد ابوخالد، رییس کار و امور اجتماعی ولایت بلخ میگوید:”امارت اسلامی افغانستان و ریاست کار و امور اجتماعی بلخ، در تلاش فراهم کردن زمینههای کاری بیشتر برای خانمهای نیازمند و بیوه میباشند. در آینده انشاءالله از طرف وزارت کار و امور اجتماعی و امارت اسلامی، توجه بیشتر صورت خواهد گرفت.”
روایت وضعیت زندگی و کارگری زنان اینجا به پایان میرسد، اما درماندگی زینب و فهیمه ادامه دارد و آنان در انتظار فردای دیگری و روزمزد دیگری شب و روز شان را سپری میکنند. هرچند انجام کارهای شاقه تنها در بدل 150 افغانی، بر شانههای شان سنگینی میکند، اما رنج و درد گرسنگی اعضای خانواده سنگینتر از آن است و این زنان ناگذیر به کارگری میشوند.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید