شیرین جان را در حال فروختن منتو(نوعی از غذا) در یکی از بازارهای پر جنب وجوش هرات که با نام جاده لیلامی معروف است مییابم، او در کنار رسیدگی به مشتریان خود از من نیز پذیرایی میکند.
با کمی گفتوگو شیرینجان خودش را از ولایت بلخ معرفی میکند و میگوید که از مدتی ساکن هرات شده و در حال حاضر نیز با دیگ کوچکی که پیش رویش گذاشته بود، در تلاش چرخاندن زندگی میباشد.
این خانم 57 ساله میافزاید که خودش یگانه نانآور خانوادۀ ده نفری است و دیگر اعضای خانواده به شمول شوهرش همگی بیکارند.
“روزانه از دو تا دو و نیم صد افغانی کار میکنم، خیلی کم مصرف فرزندانم میکنم. کرایه خانه ماهانه پنجهزار افغانی است و ده نفر در خانه استیم.”
شیرینجان دیگ مخصوص منتو را برسر شعلۀ آتش گذاشته و به سخنانش ادامه میدهد، او از روزهای سخت زندگی و از محروم شدن دخترانش از مکتب و از مهاجر شدن دو پسرش با من قصه میکند.
همچنان او در مورد بیکاری شوهرش و وضعیت زندگی خود میگوید:”شوهرم بیکار است، نانآور خانه نداریم، تهیه کرایۀ خانه، مصارف فرزندان و مخارج زندگی بسیار سخت است. شاروال صاحب را گفتم همینجا کار میکنم او برایم گفت که برو کار و بارت را پیش ببر.”
در لحظاتی که با شیرین جان صحبت میکردم به خوبی پی بردم که او در یک مکان مزدحم و پر از سروصدای موترها کار میکند و گاهی محیط آرامش وی را برهم میزند، اما او تمام این مشکلات را برعهده گرفته و دست از کار و زحمت برنداشته و تلاش میکند تا لقمه نانی برای خانواده خود تهیه کند.
شیرین جان به دیگر زنان نیز چنین توصیه دارد:”زنان از کار ننگ نکنند. مانند مردان کار کنند، کار کردن هیچ عیبی ندارد. بهجای گدایی کردن و یا بیکار نشستن بهتر است که کار کنند.”
این زن دستفروش در کنار سخت کوشی از ویژگی شکرگزار بودن نیز برخوردار است، او از فرصتی که برای کار کردن در اختیار دارد، چنین شکرگزاری میکند:”شکر خدا از کاروبار خوش هستم، هیچ کسی هم تا حال مانع کار من نشده است. گفتنی من به خانمهای بیکار این است که کار کنند و زندگی شان را پیش ببرند.”
شیرین جان که در گذشته در شهر مزار شریف زندگی کرده، میگوید که در آن شهر نیز منتو فروشی میکرد، اما وضعیت کاروبار او در شهر هرات بهتر است و مردم این شهر بیشتر غذاهای او را خریداری میکنند.
با این حال او خواهان بازگشایی مکتبهای دخترانه به روی دختران خود میباشد.
“من چهار دختر و شش پسر دارم، همه بیکار هستند. ما خوش میشویم که همه مکتبها را باز کنند و دختران من هم به آرامی به مکتب بروند.”
قصههای تلخ و شیرین این خانم دستفروش را در طاق بلند گذاشته و نظر مسئولان ترافیک را در مورد کار و فعالیت وی جویا میشوم.
نجیبالله که در جاده لیلامی فروشی پولیس ترافیک است، فعالیت شیرین جان را هیچ مانعی برای عبور و مرور مردم و نظم شهر ندانسته و میگوید غذاهایی را که شیرین جان تهیه میکند نیز پاک و خوشمزه است.
“همین خاله جان که از دو سه ماه پیش در کنار یک پیادهرو کار و غریبی خود را پیش میبرد. من هم واقعا دلم برایش میسوخت، هرکسی میآمد و او را ممانعت میکرد، برایش گفتم بیا اینجا [در جاده لیلامی فروشی] درگوشهی بنشین وکار بکن.”
وی افزود، به چنین زنانی که به خاطر بدست آوردن لقمۀ حلال برای فرزندان خود کار میکنند، باید افتخار کرد.
“ما واقعا افتخار میکنیم که یک زن افغان از دیگر ولایت کشور آمده در هرات و کار میکند. به خودش هم گفتم که ما واقعا افتخار میکنیم که شما زحمت میکشید.”
شیرین جان درحالی در یکی از جادههای مزدحم شهر هرات دستفروشی میکند که بیکاری، فقر، محدودیتهای وضع شده بر زنان و دیگر مشکلات اقتصادی این روزها زندگی را بر زنان زیادی دشوار کرده است.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید