شمار محدودی به این نظراند که نبود تحرک موثر حکومت افغانستان برای برگزاری نشست استانبول نیز سوالبرانگیز مینماید؛ چون تصور میشود که گویا ادامهی حضور شان در قدرت با مشکل مواجه میشود.
منابع نزدیک به طالبان به شماری از رسانهها گفته اند که طالبان برای اشتراک در نشست استانبول روی شرطهای تاکید دارند که میتواند از اهمیت این نشست که تا کنون خیلی مهم نشان داده شده، بکاهد.
طالبان گفتهاند که این نشست باید کوتاهمدت و با حضور هیات پایینرتبه باشد، چهگونهگی و جریان نشست از قبل روشن باشد و هیچ تصمیم نهایی در آن گرفته نشود.
این موقف دقیق زمانی از سوی طالبان مطرح میشود که عبدالحکیم مجاهد پس از یک ماه به قطر رفته و چنین تصور میشود که دلیل اصلی موقف طالبان در مورد نشست استانبول تلاشهای پاکستان به میزبانی از صلح افغانستان باشد.
افغانها که دیگر به ستوه آمدهاند و نسبت به برخوردها، نیت و ارادهی طرفهای درگیر و ذیدخل در صلح افغانستان بیباور شدهاند، پرسشهایی را مطرح میسازند که به گونهی واضح نشاندهندهی این بیباوریهاست.
مردم میپرسند، این شرطهای طالبان نشاندهندهی چیست؟ طالبان با طرحنمودن آن چه میخواهند و چرا به گرفتن تصامیم در چنین نشستی علاقه ندارند؟
باور مردم این است که اگر طالبان میخواهند این نشست در سطح پایین و در کل بینتیجه باشد، پس اشتراک در آن به چه معنا است؟ آیا این موضعگیری به معنای ترجیعدادن به جنگ و سبوتاژ روند صلح و بیپروایی در برابر صلح و خواست ملت نیست؟
این موضعگیری طالبان با برگشت نمایندهی این گروه عبدالحکیم مجاهد از پاکستان به قطر نیز میتواند ربط داشته باشد و شاید پاکستان در این هدفگیری شریک باشد.
اما در این طرف قضیه، سوال این است که چرا حکومت افغانستان در پیوند به برگزاری نشست استانبول چندان تحرک موثر از خود نشان نمیدهد؟ این سوال از آن جهت مطرح میگردد که جانب جمهوریت نه طرح واحدی ارایه داده و نه نسبت به این شرطها اظهار نظری میکند.
در این زمینه فعالیتهای جامعه جهانی نیز بازگوکنندهی کمعلاقهگی آنهاست؛ به خصوص تلاشهای نمایندهی خاص امریکا آقای زلمی خلیلزاد؛ چون در این اواخر فعالیتهای او نیز رنگ باختهاند.