این در حالیست که ایالات متحده یک سال پیش با طالبان توافقنامهیی را به امضا رساند که بیش از حد نسبت به آن امیدوار به نظر میرسید و افغانها با توجه به مواد توافقنامه و ذوقزدهگی ایالات متحده به این توافقنامه، بیش از پیش به پروسهی صلح و آیندهی با ثبات افغانستان خوشبینتر گردیدند؛ اما اکنون با بینتیجهماندن تلاشها برای صلح در دوحه و معلقماندن کنفرانس صلح در ترکیه چنین میپردازند که ایالات متحده به درستی پروسه را رهبری ننموده و مطابق به شک و تردیدهای مقامات امریکایی، وضعیت ناامیدکننده مینماید و ترس از جنگ بیشتر شده میرود.
اخیراً جوبایدن، رییس جمهور ایالات متحده، بلنکن، وزیر امور خارجهی این کشور و نمایندهی خاص آن کشور در پروسهی صلح افغانستان با اظهارات تازهی شان، بیم جنگهای طولانیمدت داخلی را در میان افغانها بیشتر ساختهاند.
رییس جمهور جوبایدن، گفتهاست که هدف امریکا در افغانستان که کشتهشدن اسامه بن لادن بوده، برآورده شدهاست.
بن لادن در 2011 در اسلام پاکستان در یک عملیات خاص نیروهای امریکایی کشته شد. بایدن میگوید که با بهدستآوردن این هدف دیگر ضرورت به ماندن نیروهای شان در افغانستان ندارند و تا یازدهم سپتامبر سال جاری، تمامی نیروهای باقیمانده را از این کشور بیرون میکنند.
حال پرسش این است که آیا تنها برای امریکا هدف خودش مهم بوده و با ترک مسوولانه از افغانستان نیز اهمیت دارد؟
وزیر خارجه ایالات متحده، میگوید که هیچ جناحی علاقهمند جنگ در افغانستان نیست؛ اما خلیلزاد، میگوید که افغانها دو انتخاب دارند یا توافق یا جنگ طولانی. پرسش اصلی اینجاست چرا ارزیابی بلینکن از وضعیت در افغانستان و پروسهی صلح با ارزیابی خلیلزاد متفاوت است؟ خلیلزاد ما را به دو انتخاب فرا میخواند و بلینکن با این اظهاراتش اطمینان میدهد که جنگی در کار نیست؛ چون هیچ جناحی خواهان جنگ و خشونت نیست.
این پرسش هم ایجاد میشود که وقتی کسی جنگ نمیخواهد، چیزی باعث شده که ما را به دو انتخاب وا دارد که یا توافق سیاسی صورت گیرد یا باید گوش به آواز جنگ طولانیمدت داخلی باشیم؟
چنین به نظر میرسد که موانع سد راه صلح یک یا دو جانب نبوده، بلکه تمامی جهتها به گونهیی در این زمینه نقش دارند و باید هرکدام برای برداشتن آن سهم خویش را به شکل صادقانهی آن ادا کنند و از امتیازگیری دست بکشند.
این مورد هم به ایالات متحده امریکا برمیگردد، هم به جانب جمهوریت و هم به جانب طالبان و جامعه جهانی و سازمانهای معتبر بینالمللی.
مردم افغانستان به این باوراند که اگر تمام این جهتها در پروسهی صلح افغانستان صادقانه وارد عمل شوند هیچ مشکلی سد راه صلح وجود نخواهد داشت؛ چون وقتی جامعه جهانی و سازمانهای معتبر همه به توافق رسیدهاند که به جنگ افغانستان باید خاتمه داده شود و با برگزاری نشستهای صلح، ثبات در افغانستان استقرار یابد، ممکن است که با بستهشدن دیگر راهها استفاده از ابزار فشار، نتیجهبخش تمام شود و ممکن نیست که در این صورت کسی با برقراری صلح و ثبات در افغانستان مخالفت کند.
مردم میخواهند که مقامات جهانی، بهجای آنکه با اظهارات شان ترس و بیم از جنگ را بیشتر سازند و افغانها را بترسانند، لازم است که این انرژی شان را با انتخاب راهکارهای موثر به مردم افغانستان و اطمینان از صلح و ثبات به مصرف برسانند.