سال 2017، زمان نابودی داعش در افغانستان خواهد بود. این ادعا از سوی سخنگوی نیروهای حمایت قاطع در افغانستان در قالب سازمان پیمان اتلانتیک شمالی ناتو مطرح شد؛ ادعاییکه با ابهام و تردید زیادی مواجه است. ویلیام سلاوین، سخنگوی نیروهای “حمایت قاطع” ناتو در افغانستان در یک نشست خبــری بــا حضــور دولت وزیری، سخنگوی وزارت دفـاع ملــی، در کابل گفـت: “ما میدانیم که سال ۲۰۱۷ با چالشهای بسیار بزرگ روبهرو هستیم اما به آموزش، مشاوره و کمک به نیروهای افغان ادامه میدهیم تا آنها بتوانند این کشور را به ثبات برسانند.” سلاوین با تأکید بر این که سال 2017، سال نابودی داعش خواهد بود، افزود: “۲۰۰ نیروی داعش و القاعده در حملات هوایی در ننگرهار از ۲۱ مارچ سال جاری میلادی کشته شدهاند. داعش ۵۰ درصد از نیروهای خود را به همراه دو سوم از مواضعش در مناطقی که پیشتر در افغانستان تحت کنترول داشت، از دست داده است.”
داعش در افغانستان یک پدیده نوظهور است و این گروه با ایده ایجاد “دولت اسلامی” در سرزمین عراق و شام ظهور کرد که بستر تاریخی آن خاورمیانه است. اما افغانستان و بخشی از کشورهای منطقه و آسیای میانه نیز در مراحل بعدی ضمیمه طرح داعش شد و رویای ایجاد حکومت در قلمرو خراسان که شامل چند کشور از جمله افغانستان است، جزئی از ساختار گروه خشن داعش گردید.
کارشناسان میگویند که ضعف اقتدار ملی و بیثباتی افغانستان مجال مناسبی را جهت استفاده این گروه فراهم ساخته تا محور فعالیتهای خود را از این اقلیم بیثبات آغاز نماید. از سوی دیگر، روسیه مدعی است که طرح داعش یک برنامه سیاسی از سوی رقبای مسکو است تا با گسترش آن در حوزههای پیرامونی روسیه، این کشور را تحت فشار قرار دهد. به همین دلیل نیز مسکو دست به دامان طالبان شده و با تجهیز و حمایت از این گروه میخواهد برای “درد بد” داعش “دوای بد” طالبان را تجویز کند. به هر حال، پرسش اصلی در این خصوص آن است که ناتو تا چه اندازه در امر مبارزه با داعش جدی است؟
میزان قاطعیت در نیروهای حمایت قاطع
فریداحمد عادل، فعال مدنی، طرح این مسأله توسط سخنگوی نیروهای حمایت قاطع را نوعی مانور سیاسی میداند تا تکتیک واقعی نظامی. زیرا به باور وی، “نبرد جاری در افغانستان تنها با یک گروه نیست تا محدوده مشخص زمانی برای آن تعیین کرد و نابودی آن را نوید داد. هم اکنون افغانستان با چندین گروه مخالف مسلح در جنگ است و نمیتواند به تنهایی روی مبارزه با گروه داعش تمرکز کند.” به گفته وی، همین امر نیز باعث میشود در قاطعیت نیروهای حمایت قاطع تردید کرد و چنین قضاوت نمود که سلاوین خیلی در سخنانش جدی نبوده است.
بسیاری از شهروندان کشور نیز ضمن یادآوری کاستیهای گذشته در امر مبارزه با تروریزم و نحوه مقابلــه با گــروههــای مخالف مسلــح مــیگـویـنــد که بسیاری از شعارهای داده شده از سوی حامیان بینالمللی افغانستان در حد شعار بوده و به عمل تبدیل نشده است. فتانه، شهروند ساکن پایتخت، اظهار میدارد: “بیش از یک و نیم دهه است که ما شعار نابودی مخالفان را میشنویم و زمانی هم شنیدهایم که افغانستان گورستان تروریزم خواهد شد. این شعارها از زبان نیروهای بینالمللی نیز بیان شده، ولی در عمل کمتر موفق بودهاند.”
از سوی دیگر، برخی از آگاهان امور، نبود اراده قاطع در خصوص مقابله با داعش را در چیز دیگری میدانند. به باور آنها، کشورهای حامی نیروهای حمایت قاطع خواهان نابودی داعش در افغانستان نیستند، بلکه میخواهند طرحهای خود را توسط گـروههایی مثل این شبه نظامیــان عمــلـی سـازند. حامدکرزی، رییس جمهور سابق کشور، در مصـاحبه با یک رسانه هندی گفته است: “این مسأله مهمی است که چگونه با وجود حضور نظامی امریکا، گروه داعش در افغانستــان بـــر ســر کار آمــده است.” وی معتقد است که روسیه در گذشته از ماموریت مبارزه با تروریزم امریکا در افغانستان حمایت میکرد، اما این که حضور امریکا در افغانستان باعث گسترش تروریزم شده، برای روسیه نگران کننده است.
هرچند حمایت از گروهها مسلح، ادعایی است که دوجانب روسیه و امریکا مطرح کرده و اثبات آن نیز کار سختی بوده است، ولی در این که افغانستان به عنوان یک کشور بیثبات و دارای اقتدار ضعیف، بستر چنین طرحهای سیاسی میباشد، شکی وجود ندارد. نوید الهام، آگاه امور سیاسی، معتقد است که “داعش یک پروژه خطرناک سیاسی- نظامی است که از حمایتهای بیرونی برخوردار است. همانگونه که طالبان و سایر گروههای نظامی نیز بدون حامیان خارجی توان ادامه حیات را نخواهند داشت، بقای داعش نیز ناممکن است. لــذا تشـخیــص و اعــلام خاستگاه این گروه به نابودی آن کمک خواهد کرد.” وی پیشنهاد میکند که اگر نیروهای حمایت قاطع در این عزم شان جدی اند، باید حمایتهای بیرونی داعش را قطع کنند.
با ایــن حـال، ســوال دیگــر این است که آیا ممکن است نابودی گروه داعش که هم اکنون حضور آن در صحنههای نبرد ولایتهای شرقی آشکار شده و دخالت آن در بسیاری از انفجارها نیز گزارش شده است، در یک سال ممکن خواهد بود؟ پرسشی که پاسخ آن با شک و تردیدهای زیادی همراه است.
نابودی داعش از ادعا تا عمل
حقیقت این است که داعش جدا از این که توانست از یک فرصت استثنایی در سوریه و عراق استفاده کند و خلافت اسلامی خود را تشکیل دهد، صاحب تفکر احیای خلافت است که یک ایدئولوژی سابقهدار سنتی به حساب میآید. کارشناسان بر این باور اند که هرچند ممکن است شکست داعش در عراق، به نوعی پایان عمر این گروه را در خاورمیانه رقم بزند، ولی اندیشه خلافت همچنان تداوم خواهد داشت و ممکن است تفکر داعش به مکانهای دیگری همچون لیبیا، سومالیا، یمن، پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی منتقل شود و حتا ممکن است داعش تغییر اسم دهد، چنان که داعش قبل از اعلام خلافت توسط ابوبکر البغدادی، جزئی از سازمان القاعده محسوب میشد و بعداً به داعش تغییر نام داد. با این حساب، از بین بردن این گروه نیازمند زمان کافی است که به آسانی و در مدت زمان محدود یک ساله میسر نخواهد شد.
حکمتالله عارفی، استاد پوهنتون غرجستان، بر این عقیده است که “داعش یک گروه گسترده و دارای ریشههای فکری در نهادهای اجتماعی است که در افغانستان نیز در حال عضوگیری میباشد. نابودی این گروه با ابزار نظامی و فشار فزیکی ممکن نیست، بلکه مبارزه با ریشههای اندیشهای این گروه نیز لازم اسـت. با ایــن حســاب، تعیین نابودی ضربالاجل یکسـاله بــرای ایــن گروه منطــق مناسبی نــدارد. کما این که سایر گروهها نیز چنین ساختار و هویتی دارند.”
این در حالی است که برخی از آگاهان، گروه داعش را دارای پایگاه سنتی در افغانستان نمیدانند. به باور آنها، اگر عزم جدی برای ریشهکن کردن گروه داعش وجود داشته باشد، نابودی آن آسانتر از سایر گروههای فعال است. فرهاد امین، آگاه مسایل سیاسی، میگوید: “گروه داعش ریشه سستی در جامعه ما دارد. اگر این گروه حمایتهای بیرونیاش را از دست داده و با زمینههای فکری آن نیز مبارزه شود، اعمال فشار اندک نظامی برای ریشهکن کردن آن کافی است.” به هر حال، اگر طرح جدی برای نابودی این گروه روی دست گرفته نشود، پیامدهای آتی آن در وضعیت کشور، بسی ناگوارتر از پیش خواهد بود. زیرا حملات انجام شده توسط داعش خونینتر از گروه طالبان و سایر گروهها بوده و نارضایتیهای زیادی را در پی داشته است.
برخی از کارشناسان باورمند اند که هر گونه هرج و مرج یا جنگ و نبرد در افغانستان، نافرمانیهای مدنی را نیز در پی داشته و مشکلات متعددی برای دولت ایجاد خواهد کرد. سیفالدین سیحون، استاد پوهنتون کابل، میگوید که “جنبشهای مدنی در برابر ناملایمات دستگاه سیاسی شکل میگیرند و نظامهایی که در برابر مردم پاسخگو نیستند، با اعتراضات مدنی روبهرو خواهند شد.”
با این حساب، مبارزه با داعش به همان اندازه که در سطح جهانی به یک ضرورت جدی تبدیل شده و تهدید آن فراملی گردیده، افغانستان را نیز با همان شدت و حدت در بر گرفته و میطلبد تا طرح مبارزه با آن با جدیت تمام روی دست گرفته شود. آنچه از تحلیل کارشناسان برمیآید این است که مبارزه با گروه داعش همانند هر گروه خشونتطلب و افراطگرای دیگر، نیازمند مقابله فراگیر و همگانی است. چرا که بدون مقابله با ریشههای فکری و اندیشهای که داعش از آن سرچشمه گرفته است، امکان ظهور افراطگرایی قابل تصور خواهد بود. در آن صورت فرقی نخواهد کرد نام آن داعش باشد یا چیز دیگر. این نوع مبارزه نیز نیازمند زمان طولانی و برنامه درازمدت و جدی است که تنها با اعمال فشار ناتو یا نیروهای حمایت قاطع ممکن نیست و یک بسیج عمومی و همگانی را طلب دارد.