با ورود انسان به عصر اطلاعات و برجسته شدن نقش رسانههای همگانی، جامعهي خبرنگاری وارد مرحله مهمی از زندگی بشر شد که نیازمند حمایت مادی و معنوی است.
کشورهای پیشرفته و دولتهای مسوول برای ایفای مسوولیت درست و ایجاد مصوونیت مناسب خبرنگاران، راهکارهای مختلفی را در پیش گرفتهاند. اين اقدامات شرایط دشوار کار خبرنگاری را تسهیل بخشیده و مسیر رسیدن به اطلاعات مهم و سازنده را در راستای اصلاح جامعه هموار میسازد. با اين همه، افغانستان به سبب عدم مسوولیتپذیری دولتمردان و ناکارآمدی حاکمان به صورت تافتهي جدابافته از اين قاعده ظاهر شدهاست. طوري كه اين كشور از نگاه توجه به خبرنگاران «بدترین» جایگاه را به خود اختصاص داده است. این عنوان هم به لحاظ چگونگی اجرای مسوولیت و هم به دلیل نبود مصوونیت شغلی برای این قشر آسیبپذیر به اثبات رسیده است.
مدتهای زیادی است که خبرنگاران کشور از نبود قانون دسترسی به اطلاعات گرفته تا عدم مصوونیتهای شغلی و جانی رنج ميبرند. آنان از سرپیچی مسوولان از قانون و برخورد نادرست عناصر مرتبط به تهیه خبر با آنها نيز ميگويند. اين عوامل، رنج خبرنگاری را بیش از پیش افزایش دادهاند. سال جاری، با آن كه با خشم و خون برای خبرنگاران همراه بود، یک اتفاق خوش نیز در آن اتفاق افتاد. توشیح قانون دسترسی به اطلاعات جمعی و مقرره حمایت از خبرنگاران رخدادي بود كه خبرنگاران را شاد ساخت. با آن هم، نكته اين است كه توشیح قانون و مقرره در افغانستان قدم اول است؛ زیرا بسیاری از قوانین در سطح نوشته و بر روی کاغذ باقی مانده و عملی نگردیده است. اکنون نیز هراس از آن میرود که مسوولان حکومتی از زمینهسازی برای دسترسی آزادانه به اطلاعات سر باز زده و مالکان رسانهها نیز از اختصاص هرگونه امتیاز در پرتو مقرره حمایت از خبرنگاران سرپیچی نمایند.
آن چه بیشتر از همه مایه تأسف برای جامعه خبرنگاری گشته این است که با این قشر از هرسو برخورد غیرمسلکی صورت گرفته و به صورت مسوولانه مورد حمایت قرار نمیگیرند. این نقیصه تنها متوجه دولت و مسوولان حکومتی نیست؛ بلکه در بسیاری از موارد مالکان رسانهها و صاحبان امتیاز آنها نیز برخورد سلیقهای داشته و از خبرنگاران به نحوی سوء استفاده میکنند.
این امر موجب میگردد تا از ميزان اطمینان به شغل خبرنگاری كاسته شده و تلاش برای توانمندشدن نیز رو به افول گرايد؛ زیرا نبود اطمینان به کار و یا عدم امنیت شغلی باعث دلسردي از این حرفه شده و هستي و فعاليت صنف مشخصی به نام خبرنگاران زير سوال برود.
این وضعیت تا حدودی متأثر از این است که صاحب امتیاز یا تمویلکنندگان رسانهها بیش از آن که انگیزهي فرهنگی داشته باشند، داعیه اقتصادی و مالی دارند و به عنوان تجارت یا سیاست و رقمزدن اهداف تمویلکنندگان داخلی یا خارجی به آن نگاه میکنند. بدتر از آن، اکثر صاحبان رسانه نیز وابسته به پایگاههای قومی، سیاسی و سمتی اند که ضرورتی به طرح مباحث ملی و مسلکی نميدانند. آنان اگر گاهی نیز از سر تفنن به اين معيارها بپردازند، در راستای مصالح فردی، سمتی، سیاسی و قومی خود شان بوده و عاری از اصل بیطرفی و خالی از محتوای علمی است. این امر به پیشرفت مسلکی خبرنگاران نیز آسیب رسانده و آسیبپذیری آنها را بیشتر میسازد.
شکلگیری اتحادیههای صنفی خبرنگاران نیز متأثیر از اين اوضاع است. هماکنون عملاً چند اتحادیه خبرنگاري در کشور هستند که هرکدام از رویکرد خاصی برخوردار بوده و خاستگاه سیاسی و مالی خود را دارند. سیاست مشخص رسانهای و فرهنگی در کشور نیز وجود نداشته و هیچ مرکز بیطرف ملی در راستای هماهنگسازی کار رسانهای نيست. بدیهی است که وضعیت نامنسجم کنونی سایهي سیاه خود را بر رسانهها و خبرنگاران نیز گذاشته است.
این در حالی است که اگر خبرنگاری به صورت حرفهای دنبال گردد، تأثیر آن محدودههای ذهنی و جغرافیایی بیشتری را پیموده و فراتر از حد تصور خواهد رفت. در آن صورت، صنف خبرنگاران نیز به یک قوت بینظیر مبدل شده و هیچکس نخواهد توانست حقوق آنها را نادیده انگارد.
به هر حال، ضرورت كنوني آن است كه نهادهای مجری قانون به دنبال ضمانتهای اجرایی باشند تا بتوانند مقررهي حمایت از خبرنگاران را عملی کنند. از سوی دیگر، بايد قواعد اخلاقی و قانونی را مد نظر قرار داده و از حمایت خبرنگاران در حصهي امتیازات مادی و معنوی از قبیل بیمه، تقاعد، رخصتی و سایر امتیازات قانونی دریغ نکنند. از جانب دیگر، انسجام جامعه خبرنگاری به عنوان یک صنف تأثیرگذار در حیات سیاسی – اجتماعی کشور، یکی از ابزارهایی است که میتواند به نحوی ضمانت قوی را در برابر خبرنگاران ایجاد نماید تا آنها به حقوق مادی و معنوی شان دست یابند.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید