چند روز گذشته، در حالی که مردم در غم آسیبدیدگان ارگوی بدخشان در اثر خشم طبیعت، سوگوار بودند، پایتخت اما حکایت تلخ دیگری نیز با خود داشت؛ حکایتی که مردم را غرق در گل و لای و مسوولان را غرق در فساد به تصویر کشید.
بارش شدید باران بهاری در روز یکشنبه (14 ثور) بخشهای زیادی از شهر کابل را به رودخانههای گل آلودی تبدیل کرد که موجب شد بارها شهروندان کشور در درون آن دست و پا زده و صدها خانه نیز مال و اموالشان را با خاک یکسان مشاهده کنند.
این صحنه در حالی موجی از درد و رنج را در دل پایتخت نشینان زنده کرد که مرکز شهر، شاهد صحنه زجرآور دیگری بود. تحصن نزدیک به 50 نماینده مردم در ولسی جرگه در دروازه ورودی شاروالی کابل، یونس نواندیش را از دفتر کارش آواره ساخت و موجب پناهگزینی وی به ریاست تنظیف شاروالی شد. شاروالی کابل که تا اکنون بارها متهم به کمکاری، ناکارآمدی در ساختن شهر و سرک های معیاری و جلوگیری از تبدیل شدن فضاهای تفریحی به بلندمنزلهای “زورآباد” شده است، بار دیگر زیر تیغ تیز این نمایندگان قرار گرفت.
اتهام فساد به یونس نواندیش، شاروال کابل و اختلاس هزاران دالر از بودجه سرک های پایتخت، چیزی تازهای نیست. اما اکنون، نمایندگان مردم در ولسی جرگه به شکل دیگری خواهان رسیدگی به این دوسیه شدهاند. آنان از رییسجمهور میخواهند تا شاروال کنونی کابل را از وظیفهاش برکنار نموده و فرد دیگری را جایگزین وی نماید؛ چیزی که شاروال کابل هرگز آن را نپذیرفته و سر تسلیم به این خواستههای اعضای ولسی جرگه فرود نیاروده است.
هرچند، ناکارآمدی شاروال کابل از در و دیوار پایتخت مشهود بوده و نمایان است؛ زیرا کابل هرگز شکل و شمایل پایتختی را ندارد که 60 کشور جهان به مدت 13 سال برای حمایت آن کمر بستند و صدهابار مقامات بلندپایه آنها پا به این پایتخت گذاشتند. شهروندان کشور بر این باوراند که این شهر باید به گونه ای ساخته میشد که زمینه آسایش، تفریح و زیست سالم برای ساکنان آن مهیا میشد؛ چیزی که در شهر کابل خبری از آن نیست و این خود بر ناکارآمدی شاروال کابل دلالت دارد.
اما بدبختانه که سوی دیگر قضیه و مدعیان نظارت از کار شفاف شاروال نیز دست کمی از شاروال کابل ندارند. آنان هم به فسادهای مستندی متهم شدند که انتظار آن تا این حد غیرقابل تصور بود. یونس نواندیش، شاروال کابل، به دفاع از خود، اسنادی را ارائه میکند که نشان میدهد، عبدالرووف ابراهیمی رییس ولسی جرگه، طی درخواستهایی از شاروالی خواسته است تا برای 12 عضو خانواده وی به شکل غیرقانونی زمین توزیع نموده و برای اعمار بلندمنزلها و مراکز تجارتی به آنها جواز صادر کند.
در این میان، اما مردم، قربانیان اصلی این جنجالهای بیفرجام و بدون نتیجهاند. در نهایت، چه این که دو جانب به خواستههایشان برسند یا نه، چیزی که حاصل مردم میشود، رنجها و مشکلاتی است که از فساد در این دو نهاد و ناکارآمدی آنها ناشی میشود. تجربه نشان میدهد که پارلمان به عنوان نهاد ناظر و قانونگذار ضعیفتر از آن است که بتواند شاروال و یا هر مجری دیگر قانون را حاضر به حسابدهی و پاسخگویی کند.
صدای شکایت از شاروالی کابل بارها است که از سوی مردم بلند شده است. اما رییس جمهوری کشور تا هنوز موفق نشده که یونس نواندیش را متقاعد کند تا کارش مطابق نیازمندی ها و قانون به وقت و زمانش به اکمال برساند. آقای نواندیش، چند سال پیش، زمانی که به پست شاروالی کابل گماشته شد، گفت که کابل را به “پاریس دوم جهان” تبدیل خواهد کرد. اما چند سال پس، حالا دیده میشود که یونس نواندیش نه تنها اقدام چشمگیری برای تبدیل کردن کابل به پاریس دوم جهان نکرده است، بلکه مردم را نسبت به بهبودی وضعیت این شهر در آینده نیز ناامید کرده است.