ads

قتل عام در قریه

در زمان  حاکمیت ببرک کارمل؛ قوت های مشترک افغان شوروی به ولسوالی چهاردره ولایت کندز حمله وروشدند. در نتیجهء این حمله سه قریه ولسوالی به آتش کشیده شد و صد ها تن از باشندگان محل در ان جان خود ر ا از دست دادند.  طبق آمار ارایه شده از سوی کمیسیون حقوق بشر حدود 70 منزل مسکونی نیز در این قریه  طعمه حریق و خاکستر شده است.    

نویسنده: The Killid Group
2 جوزا 1389
قتل عام در قریه

 

در زمان  حاکمیت ببرک کارمل؛ قوت های مشترک افغان شوروی به ولسوالی چهاردره ولایت کندز حمله وروشدند. در نتیجهء این حمله سه قریه ولسوالی به آتش کشیده شد و صد ها تن از باشندگان محل در ان جان خود ر ا از دست دادند.  طبق آمار ارایه شده از سوی کمیسیون حقوق بشر حدود 70 منزل مسکونی نیز در این قریه  طعمه حریق و خاکستر شده است.

در زمان حکومت ببرک کارمل، عساکر حکومتی و شوروی به قریه های غرو قشلاق، تال گذر و اطراف این دو قریه در مربوطات ولایت کندز هجوم برده و خسارات و تلفات سنگین برمردم محل وارد ساختند.

برای روشن شدن هر چه بیشتر این قضیه به کندز سفر نمودیم و با متضررین این رویداد گفتگو انجام دادیم.

زمانیکه به ولسوالی چهاردرهء  ولایت کندز رسیدیم، هر طرف خانه های کاه گلی به چشم می خورد. وقتی از مردم محل پرسیدیم که قریه غرو قشلاق در کجا موقعیت دارد ؟ به جزچند ریش سفید  و مردان پخته سن اکثر جوانان درباره این قریه و رویداد فاجعه بار ان چیزی نمی دانست. از گفت و شنید با ریش سفیدان محل متوجه شدیم  که اسم این ولسوالی بعد از همان آتش سوزی به قریه ” قتل عام” مسمی شده است. پس از طی مسافت طولانی به قریه ” قتل عام” رسیدیم.

راز محمد یکی از باشندگان این قریه که در ولسوالی چهار دره وظیفهء معلمی داشته و در حدود  65 سال عمر دارد، خود یکی از شاهدان عینی  رویداد در آن زمان بوده است.

وی  می گوید: ” من در خانه نشسته بودم، پسر کاکایم به عجله داخل حویلی شد و با شور و فغان گفت: “تمام  ساحهء غرو قشلاق ( قتل عام)، تال گذر و اطراف این قریه ها را روس ها آتش زدند و مردم را  می کشند.”

معلم راز محمد که با یاد آوری خاطرات تلخ آنزمان حالتش دگرگون شده و اشک می ریخت ادامه داد که با شنیدن این خبر با شماری از اعضای فامیلش پا به فرار می نهند: “زمانیکه روس ها رفتند من به عجله دوباره به قریه آمدم، دیدم اثری از دخترم و قریه وجود ندارد، همه چیز با خاک یکسان و خاکستر شده بود، اما طفلک سه ماهه دخترم در گهواره  بود، همینکه پرده  گهواره را پس زدم طفلک بسویم نگریست، گریه کرد و بعد خندید.”

در ادامه مصاحبه های که با اهالی قریه داشتیم با شخصی روبرو شدیم که در آن رویداد زیر آوار گیر مانده و بعد از سپری شدن دو روز از این حادثه جان به سلامت برده و حالا نزدیک به 30 سال عمر دارد. این مرد 30 ساله  از آن رویداد چیزی به خاطر ندارد؛ اما آنچه از بزرگان شنیده انرا چنین نقل میکند :” ریش سفیدان قریه برایم گفتند که من طفل سه ماهه ای بیش نبودم که شوروی ها و همکاران افغان شان به قریه هجوم اوردند و تمام  اعضای خانوادهء مرا کشتند؛ من در زیر اوار گیرمانده بودم بعد از انکه مردم متواری شده، دوباره به قریه امدند، مره از زیر چت غلتیده بیرون کشیدند و به یکی از خویشاوندانم در ولسوالی امام صاحب ولایت کندز سپردند. خانه ما هنوز هم در قریه قتل عام است، تمام اعضای خانواده ام در صحن حویلی آن دفن هستند. من حالا در قریهء قتل عام هیچ کسی را ندارم.”

سید رحیم شخصی دیگری که دراین رویدا از زیر اوار جان بسلامت برده می گوید: “بعد از سپری شدن حدود ده دقیقه از زیر خاک زنده بیرون آمدم.”

سید رحیم که در حال حاضر در ولسوالی چهاردره ولایت کندز، مصروف دکانداری است ادامه می دهد:” درآنزمان من خیلی خورد سال بودم؛ خانواده ام مرا گفتند بیرون نروی که جنگ است. تمام اعضای فامیلم در یک اتاق جمع شده بودند. ناگهان مرمی توپ در خانه ما اثابت کرد؛ من همرای اعضای فامیلم تا ده دقیقه زیر خاک بودیم. مردم به کمک ما شتافتد و  همهء مارا از زیر خاک بیرون آوردند و با انها یکجا از منطقه فرار کردیم. “

سید رحمن 70 ساله یک تن از باشندگان این محل که تمام جریان واقعه را به چشم خود دیده است، در مورد این قضیه چنین گفت:” من درآن زمان کلان بودم. خوب به یاد دارم که قوای شوروی از مرکز ولسوالی آمدند و تمام مردم را کشتند. من به گل باغ رفته بودم، وقتی از آنجا آمدم، در جریان راه متوجه شدم همه جا را آتش گرفته است. در بالای تپه ایستاده شدم و این فاجعه را میدیدم . روسها تا خانه همسایه ما نیز رسیده بودند، ولی دوباره برگشتند، وقتی آنها برگشتند من به محل آمدم  دیدم که تمام مردم کشته شداند.”

با آنکه حدود سه دهه از این رویداد می گذرد، اما  مردم محل هنوز هم از خاطرات تلخ ان رنج میبرند و روی قبرهای عزیزان شان اشک میریزند.

مردم این محل می گویند:” نیروهای افغان و شوروی دو ساعت متواتر قریه را به گلوله و توپ بستند، شعله های اتش از هر خانه زبانه میکشید، تمام باشندگان “قریه قتل عام ” را کشتند و بعد محل را ترک کردند.”

کسانیکه بعد از قتل عام روسها به  محل رسیده اند، حکایت های عجیب و غریبی از این رویداد دارند.

بازهم معلم راز محمد شاهد عینی و متضرر این رویداد می گوید: ” یک وقت  آمدم که خانه ها همه آتش  گرفته اند؛ تمام منطقه درآتش میسوخت. کسانیکه زنده بودند و کسانیکه از قریه های دیگر آمده بودند، همه گریه و ناله می کردند. صدا های بلند گریه و ناله همه جا را فرا گرفته بود؛ به خانه خودم رفتم، خانم حامله ام رادیدم که جان داده است.))

وی علاوه داشت: “خانم دیگرم درحالیکه طفل در بغلش قرار داشت کشته شده بود. اول مرمی ها به طفل اصابت کرده بود، بعد به سینه خانمم. همه غرق در خون بودند و هیچکس زنده نمانده بود جز نواسه ام.))

رویداد خونین چهاردره، سبب مشکلات عصبی بعضی از ساکنان محل نیز گردیده است. جمعه الدین یکی از کسانی است که از آن رویداد دچار مشکلات روانی شده است. وی که 50 سال عمر دارد و از این رویداد  دچار شوک عصبی شده بود می گوید: ” قوای روسی آمد و بدون آنکه مردم در مقابل آنها بجنگند، همه مردم را کشتند؛ هرکه پیش آمد کشته شد.”

وی در پاسخ به این سوال که در این حمله،  تنها روس ها بودند؟  گفت:” نه خیر تنها روسها نبودند، افغان ها نیز همرایشان بودند، بدون افغانها آمده نمیتوانستند. در میان کشته شده ها دو خواهرم، دو خانم کاکایم، یک پسر کاکایم  سه  طفل من بودند؛ حویلی من آتش گرفت 2000 سیر غله ام نیز به خاکستر مبدل گشت.”

باشندگان این محل عامل اصلی این جنایت را والی وقت ولایت کندز می دانند. راز محمد که از همه بیشتر درین حادثه آسیب دیده است، درین مورد میگوید:”  این حادثه در سال 1363 خورشیدی اتفاق افتاد.  شخصی بنام گل الرحمن، ساکن امام صاحب  در آن زمان والی ولایت کندز بود. حبیب الرحمن قوماندان امنیه ولایت کندز بود؛ بعد ازینکه چنین قتل عام صورت گرفت، مردم تمام شهدا را در کراچی ها انداخته و میخواستند که به ولایت منتقل نمایند؛ قوماندانی امنیه ممانعت کرد و گفت این ها را ما به قتل نرساندیم. مردم بیچاره که از دست شان چیزی بر نمی آمد، تنها کاری که کردند،  شهدای خود را  در قبر های دسته جمعی دفن کردند.”

هر چند شاهدان عینی نظریات ضد و نقیض در مورد شمار کشته شدگان این رویداد ارایه می کنند؛ ولی زیدالله پیوند رئیس ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر ولایت کندز در این مورد میگوید: “مدارک و شواهدی را که به دست داریم، نشان میدهد که در آنجا قطعات روسی همراه با تعدادی از عساکر افغان هجوم برده است. اسناد و مدارک دست داشته نشان میدهد که  250 تن در این حادثه جان باخته اند. “

طبق آمار ارایه شده از سوی کمیسیون حقوق بشر حدود 70 منزل مسکونی نیز در این قریه  نابود شده است.

متاسفانه شماری زیادی از کسانیکه این حادثه را از نزدیک دیده بودند، زنده نیستند؛ از سوی دیگر هیچ کس نمی داند در این عملیات نظامی چه تعداد از سربازان افغان شوروی اشتراک داشتند؛ اما گفته می شود، قوت های افغان شوروی که از مرکز ولسوالی چهاردره آمده بودند 10  چین تانک را نیز با خود داشتند.

……………………………………..

متن اضافه شده:

قتل عام در منطقه غر و قشلاق ولايت كندز تنها يك نمونه از فجايعي است كه به دست شوروي ها در كشور به وقوع پيوسته است. نمونه هاي زيادي از اين گونه كشتار و بي رحمي در جريان سه دهه جنگ و بخصوص زمان تهاجم قواي شوروي اتفاق افتاد كه تاريخ خونين انقلاب در كشور هرگز آن را از ياد نخواهد برد.

آنچه مايهء تأسف مي باشد دست داشتن عوامل داخلي در همدستي با متجاوزين خارجي در اين گونه ستم هاي ناروا است. نقش والي وقت در اين كشتار خود گواه صادق بر اين مسئله مي باشد. بازهم چيزي كه درد و افسوس را در دل آدمي بيشتر مي سازد نبود يك ميكانيزم قضائي درست براي پيگيري از عوامل اينگونه قضايا مي باشد. بسا مواردي وجود دارد كه عوامل جرم و جنايت تا هنوز زنده بوده و چه بسا در دستگاههاي قدرت حضور دارند، بدون اينكه اندك دغدغهء خاطر از پيگيري و مجازات داشته باشند.

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA