یافته هاى مشارکت رسانه هاى آزاد نشان می دهد در کنار نقض برخى حقوق دیگر معلولین افغان، ماده ٢٢ قانون حقوق و امتیازات معلولین مبنى بر جذب ٣ در صد آنها در ادارات دولتى نیز از سوى اکثریت ارگان ها رعایت نشده است.
طبق آمار ٣٧٦ هزار کارمند ملکى در ادارات دولتی شاغل هستند که بر اساس ماده ٢٢ قانون حقوق و امتیازات معلولین، بازماندگان شهدا و مفقودین، باید 11 هزار و 280 تن آنان را افرادی داراى معلولیت تشکیل مىدادند، اما در حال حاضر، تعداد افراد معلول در ادارات دولتی به ٦٣٧ تن مى رسد که نزدیک به صفر اعشاریه دو درصد تمام کارکنان را تشکیل مى دهد.
بر اساس قانون یادشده، معلول، شخصى است که بنا بر ضایعه جسمى، حسى، ارثى، ذهنى و روانى، سلامت و کارآیى خود را طورى از دست داده باشد که موجب کاهش توانمندى شخص در عرصه هاى اجتماعى و اقتصادى گردد.
مشارکت رسانه هاى آزاد افغانستان (IMC) با ١٠٠ تن از افراد معلول در ولایات کابل، سرپل، پنجشیر، فراه، پروان، تخار، بامیان، لوگر، کندهار، سمنگان، میدان وردک، ننگرهار، پکتیا، جوزجان، لغمان، بلخ، کاپیسا، غور، بغلان و هرات گفتگو نموده است. در این گفتگوها، برخى از افراد داراى معلولیت، پرداخت معاش ماهوار از سوى دولت به شمارى از معلولین و عدم پرداخت آن به تعداد دیگر آنها را تبعیض آشکار دانسته و گفته اند که تمام معلولین، باید از امتیازات مساوى برخوردار باشند. همچنین، یافته هاى مشارکت رسانه ها نشان مى دهد که مجرد ماندن و فسخ نامزدى، عدم دریافت کار، نبود برنامه هاى کافى توانمندسازى و تعلیمى براى معلولین، مجبور شدن به گدایى و توهین از سوى برخى مردم و غیره، از مشکلات برخى اشخاص داراى معلولیت در کشور مى باشد.
عدم دریافت کار
به تعداد ٣٠ تن از مصاحبه شونده ها، از عدم دریافت کار شکایت کرده اند. محمدنبى ٢٧ ساله باشنده شهر شبرغان ولایت جوزجان که نابینا به دنیا آمده و توانسته که سند فراغت پوهنځى علوم اجتماعى پوهنتون جوزجان را به دست آورد، یک تن از این افراد است که از عدم دریافت کار شکایت کرده و گفت که ارگان هاى دولتی، ماده ٢٢ قانون حقوق و امتیازات معلولین را عملى نمى کنند. وى با بیان این که نابینایان تعلیم یافته مى توانند، بر علاوه معلمى در مکاتب نابینایان، با استفاده از کمپیوترهاى داراى خط بریل در دفاتر کار کنند، از مقامهاى بلندپایه دولت خواست به عملى شدن ماده یادشده توجه نمایند.
همچنان عبدالخلیل ٣٦ ساله باشنده ولسوالى سرخ پارساى ولایت پروان که پایش در اثر انفجار ماین قطع شده است، نیز از عدم دریافت کار شکایت نموده و گفت: “در هر شعبه دولتى که بریم به ما مى گویند که فاسدها آمده اند.” وى افزود که سواد ندارد، اما مى تواند در بخش هاى خدماتى کار کند.
اما برخى معلولین مى گویند که با قبول مشکلات زیاد، توانسته اند که صاحب کار شوند. ضیاءالدین ٢٦ ساله باشنده قریه خشک آبه ولسوالى خاک سفید فراه که هر دو پایش فلج مى باشد و اما توانسته که در ماه جوزاى سال گذشته سند فراغت پوهنځى انجنیرى پوهنتون ننگرهار را کسب کند، گفت: “هشت ماه بى سرنوشت بودم، هر جاى که سى وى (خلص سوانح) مى دادم، بریم مى گفتند که تو معیوب هستى، تو کار کرده نمى توانى؛ همى گپ، کل آرزوهاى مره به خاک یکسان مى کرد.”
به گفته ضیاالدین، پس از آن که رییس زراعت فراه مصاحبه اختصاصى او در مورد شکایت از بیکارى را در صفحه انترنتى آژانس خبرى پژواک خوانده بود، او را پیش خود خواست و به حیث انجنیر در این ریاست مقرر کرد.
همچنان آمنه عظیمى ٣٢ ساله که از یکسال به این طرف، به حیث مسوول موسسه غیردولتى افغان هاى متأثر از ماین ( آلسو) کار می کند و در سال ١٣٧١ از اثر اصابت راکت در منزلش در کابل، پاى راست خود را از دست داده است، گفت که براى دریافت کار، مشکلات زیادى را تحمل کرده است. وى که فارغ صنف دوازدهم مکتب است، افزود: “در ادارات مختلف، براى کار گرفتن که مى رفتم، به مه مى گفتند که شما را چه غرض به کار، خیلى کسانى جور هستند که بیکار مانده اند، براى شما چطور زمینه کار را مساعد بسازیم.” او بدون گرفتن نام کسى علاوه کرد: “پیام مه به همچو افراد، این است که هیچ وقت معلولیت را ناتوانى فکر نکنند.”
آمنه همچنین افزود: “براى پیدا کردن کار خیلى گپ ها را شنیدم، بسیار محرومیت ها را دیدم، خیلى مبارزه کردم، هیچگاه عقب نشینى نکردم تا که به اینجا رسیدم.”
این دو تن نیز شکایت نموده گفتند که ماده ٢٢ قانون معلولین، مراعات نمى شود. در ماده یادشده آمده است: “حکومت حداقل سه درصد سهمیه استخدام معلولین واجد شرایط را در صورت تقاضاى خود آنها مطابق احکام قانون، در وزارت ها و ادارات دولتى در نظر مى گیرد.”
محمدعلى محبتى مسوول بخش حمایت از حقوق اشخاص داراى معلولیت در کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، نیز گفت در ادارات، این ماده قانون، به طور کامل در نظر گرفته نشده است. به اساس معلومات او، در سطح کشور، از مجموع حدود ٨٠٦ هزار تن از افراد داراى معلولیت، یک هزار و 381 تن در ادارات دولتى و غیردولتى کار مى کنند.
وى افزود: “دید برخى مردم و دید برخى مقام هاى حکومت در قبال معلولین، این است که معلولین توانایى کار را ندارند؛ در حالی که اگر زمینه مساعد باشد، آنها توانایى آن را دارند که هم براى خود و هم براى جامعه کار کنند.”
محبتى گفت که کمسیون مستقل حقوق بشر، بارها با ارسال چندین مکتوب، از ارگان هاى مختلف دولتى و غیردولتى خواسته است تا مطابق ماده یادشده قانون عمل کنند.
على افتخارى، سخنگوى وزارت کار، امور اجتماعى، شهدا و معلولین، نیز در مورد عملى نشدن این ماده گفت: “در نشست هاى هماهنگى که با نهادهاى سکتورى دولتى داشتیم؛ متأسفانه در خیلى از ادارات تطبیق نشده، این فیصدى را در نظر نگرفته اند؛ این تبعیض مثبت را قایل نشده اند که ما بارها تأکید کردیم که این گپ ما نیست، این گپ قانون است.”
اما موصوف خاطرنشان کرد که چهار درصد از مجموع هفت هزار و 225 کارمند وزارت کار و امور اجتماعى را افراد داراى معلولیت تشکیل مى دهند. به گفته وی، در صورت عملى شدن ماده یادشده، افراد داراى معلولیت باسواد و واجد شرایط کار، بیکار نمى مانند.
بر اساس گزارش کارى سال هاى ١٣٨٧ تا ١٣٩٢ وزارت کار، امور اجتماعى، شهدا و معلولین، تعداد تمام کارکنان داراى معلولیت در ادرات دولتى، به ٦٣٧ تن مى رسد. همچنان در این گزارش آمده که در ٢٢ سازمان بین المللى، به تعداد ٨٩٧ تن معلول واجد شرایط که ٧١٧ تن آنان را ذکور و متباقى را طبقه اناث تشکیل مى دهند، مصروف خدمت هستند.
معلولین در حالی از عدم دسترسی به حقوق شان شکایت دارند که ماده ٥٠ قانون اساسى صراحت دارد، اتباع افغانستان بر اساس اهلیت و بدون هیچگونه تبعیض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذیرفته می شوند.
کمسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی به منظور رهبری اصلاحات اداری، تنظیم و طرح پالیسی در مورد اصلاح سیستم اداره عامه و نظارت از تطبیق آن ایجاد گردیده و استخدام کارکنان دولت از طریق رقابت آزاد از سوى این کمسیون و همکارى اداره مربوطه صورت مى گیرد. مشارکت رسانه هاى آزاد با چندین منبع این کمسیون تماس گرفت تا در مورد نقض ماده ٢٢ قانون حقوق و امتیازات معلولین جواب این اداره را داشته باشد، اما هیچ کدام این منابع حاضر به پاسخ در این مورد نگردیدند.
تبعیض
مشارکت رسانه هاى آزاد با ٣٦ تن از معلولین مادرزاد و کسانى که در حوادث طبیعى معلول شده اند، مصاحبه نموده که از جمع آنها ٣١ تن، پرداخت معاش به “معلولین جنگى” و عدم پرداخت آن به معلولین دیگر را، تبعیض دانسته اند.
بر اساس معلومات وزارت کار، امور اجتماعى، شهدا و معلولین، در حال حاضر در سطح کشور، با در نظر داشت ماده هفتم قانون حقوق و امتیازات معلولین، به ١٠٨٨٩٤ تنى که از سوى کمسیون موظف “معلول جنگى” تثبیت شده اند، معاش ثابت نداشته و یا بدون معاش بوده اند، ماهانه پنج هزار افغانى معاش داده مى شود.
در ماده هفتم قانون حقوق و امتیازات اشخاص داراى معلولیت آمده است: “اشخاص ذیل از حقوق و امتیازات این قانون مستفید شده مى توانند: ١- شخصى که به خاطر اعلاى کلمةالله و دفاع از استقلال و آزادى کشور در دوران جهاد معلول گردیده باشد. ٢- شخصى که در جریان جنگ ها و درگیرى هاى مسلحانه سه دهه اخیر معلول شده باشد. ٣- شخصى که به خاطر دفاع از تمامیت ارضى کشور و حراست از حاکمیت قانون حین انجام خدمت بالفعل یا به ارتباط وظیفه دولتى معلول شده باشد. ٤- شخصى که به اثر اعمال تروریستى و ضد دولتى از قبیل فیر سلاح هاى ثقیله و خفیفه، یا فیر سلاح نیروهاى دولتى معلول شده باشد.”
محمدعزیز رسا، رییس عمومى امور معلولین و ورثه شهدا در وزارت کار و امور اجتماعى، گفت بر اساس این قانون، به معلولین طبیعى یا مادرزاد، معاش ماهوار داده نمى شود، اما از سایر امتیازات این قانون مانند خدمات صحى، آموزشى و غیره مستفید شده مى توانند.
اما زینب نابینا، محصل صنف اول پوهنځى حقوق موسسه تحصیلات عالى آریانا در کابل، در مورد گفت: “اینها معلولینى را که از مادر تولد شده و معلولینى را که در جنگ معلول شده، از هم جدا کرده اند؛ حال آن که معلول، معلول است؛ اگر معلولى که در جنگ معلول شده، او نمى تواند که براى خانواده خود نفقه پیدا کند، آیا یک معلولى که از مادر تولد شده، مى تواند که براى خانواده خود نفقه پیدا کنه؟ پس چرا این فرق را مانده اند؟ باید همى فرق را از بین ببرند.”
به باور وى، برخى معلولین مادرزاد هم معلول جنگى بوده مى تواند؛ زیرا او از داکتران شنیده است که فیر راکت ها و ناامنی ها، بالاى روان مادر تأثیر گذاشته و سبب شده که طفل او معیوب به دنیا بیاید.
همچنان عبدالغفار مهمند، مدیر لیسه مسلکى ناشنوایان در کابل که خود نیز ناشنوا است و به زبان اشاره صحبت مى کند، گفت: “کل معلولین حق دارند، حق مساوى دارند؛ به آنها پول می دهند به ما نمی دهند… چرا این تبعیض را به وجود آورده اند؟” (این سخنان عبدالغفار مهمند توسط یکی از استادان لیسه مذکور بازگردان شده است.)
احسان الله فیاض، استاد لیسه نابینایان و رییس انجمن ملى نابینایان که خود نیز نابینا می باشد، گفت: “هیچ کس در فکر معلولین طبیعى و مادرزاد نشده که بگوید اینها هم بالاخره افرادى از گوشه ی جامعه معلولیت هستند، این یک جفایى است که ما مردم این جامعه به حق اینها می کنیم.”
موصوف افزود که انجمن نابینایان در همکارى با کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، تلاش کرده است تا این تبعیض از میان برداشته شود، اما تلاش هاى آنها تا حال نتیجه اى در پى نداشته است.
محمدعلى محبتى، مسئول بخش حمایت از حقوق اشخاص داراى معلولیت کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، گفت: “متأسفانه ما در رابطه با تعدیل قانون حقوق و امتیازات اشخاص داراى معلولیت مىخواستیم که همین تفاوت و همین تبعیض را از میان معلولین جنگى و غیرجنگى برداریم، اما تا هنوز نتوانستهایم که همین تفاوت را برداریم.”
وى افزود: “اما درقدمهاى بعدى، برنامهاى داریم که در این مورد دادخواهى کنیم تا تمام معلولین، بدون تبعیض و بدون تفاوت از این امتیاز مستفید شوند.”
موصوف اظهار امیدوارى کرد که دادخواهى کمسیون نتیجه بدهد و تمام معلولین، در کتگورىهاى مختلف از امتیاز معاش ماهوار مستفید شوند.
محمدعزیز رسا، رئیس عمومى امور معلولین و ورثه شهدا در وزارت کار و امور اجتماعى نیز گفت: “ما هم مىخواهیم که این تبعیض از بین برود. ما به خاطر این که همین فرق را از بین برده باشیم و مطابق به کنوانسیونهاى بینالمللى خود را عیار ساخته باشیم، انشاالله تعدیل این ماده پیشنهاد مىشود به شوراى ملى.”
بر اساس معلومات موصوف، امسال رقم مجموعى پول معاش ١٠٨٨٩٤ تنى که در جنگها معلول شدهاند، به بیش از ٥٤٤،٤ ملیارد افغانى مىرسد، اما سالهاى قبل این رقم خیلى پایین بود؛ زیرا طى چند سال اخیر، چندین بار معاش معلولین افزایش یافته است. وى گفت که معاش ماهوار معلولین از سال ١٣٨١ تا ١٣٨٤ خورشیدی، 450 افغانى، بعد از آن تا سال ١٣٨٧ خورشیدی، 600 افغانى، بعد از آن ١٥٠٠ افغانى و از ماه جدى سال گذشته به این طرف به ٥٠٠٠ افغانى افزایش یافته است.
آموزش
در بند اول ماده نوزدهم قانون حقوق و امتیازات معلولین آمده است که وزارتهاى معارف و تحصیلات عالى، زمینه تعلیم و تربیه فراگیر و اختصاصى را براى معلولین فراهم مىنمایند. اما ١٥ تن از مصاحبه شوندههاى ناشنوا و نابینا گفتهاند که زمینه آموزش براى همچو معلولین، تنها در چند ولایت محدود مانده است و باید در هر ولایت، مکتب ناشنوایان و نابینایان وجود داشته باشد. خالده ٣٦ ساله باشنده قریه شین کوت شهر شبرغان گفت که پسر ٩ سالهاش ناشنوا است، اما به دلیل نبود مکتب ناشنوایان در این ولایت، از مکتب بازمانده است: “ما آرزو داریم که یک مکتب ناشنوایان در شهر شبرغان جور شوه که یک چیزى ره یاد بگیرن؛ هیچ نمىفامم که آیندهاش چه میشه.”
وى بدون ارائه آمار مشخص گفت که در قریه شین کوت، شمار دیگرى از کودکان ناشنوا و نابینا نیز وجود دارند، اما به دلیل نبود مکاتب اختصاصى از تعلیم بازماندهاند.
قارى سیفالله یک تن از نابینایان و باشنده ولسوالى نهرین ولایت بغلان نیز از نبود مراکز تعلمیى و تحصیلى نابینایان در این ولایت شکایت دارد. سیفالله که به گفته خودش از یک لیسه اختصاصى نابینایان و دارالمعلین سه ساله اختصاصى همچو معلولین در پاکستان فارغ شده است، گفت: “چند دفعه اقدام کردم که یک مکتب را براى نابینایان در ولایت خود بسازم، اما به هر جایى که رفتیم، کسى توجه نکرد.”
پروین عظیمى کارمند یکى از موسسات غیردولتى که در بخش نابینایان و ناشنوایان فعالیت دارد و اما نخواست که نام این موسسه در گزارش ذکر شود، نیز گفت که باید به آموزشهاى نابینایان، ناشنوایان و معلولین ذهنى، انکشاف داده شود. به گفته وى، سروى پنج سال قبل برنامه انکشافى ملل متحد (UNDP)و موسسه خیریه و غیرانتفاعى بینالمللى در بخش معلولین (هندیکیپ انترنشنل) نشان داده بود که ١٩٦ هزار طفل معلول و واجد شرایط مکتب، در سطح کشور، وجود دارد. وى در حالی که مىگفت ممکن است اکنون این رقم افزایش یافته باشد، افزود که به اساس سروى یادشده، در آن زمان، از جمع ١٢هزار طفل نابیناى واجد شرایط مکتب، یکهزار تن به مکتب دسترسى داشتند. موصوف همچنین بدون ارائه آمار مشخص گفت که اکثریت کودکان ناشنوا و معلول ذهنى واجد شرایط مکتب نیز به مکتب دسترسى ندارند.
محمدآصف ننگ، معین تعلیمات تخنیکى و مسلکى وزارت معارف، گفت در حال حاضر، براى ناشنوایان دو لیسه مسلکى در کابل و یک لیسه مسلکى در هرات و براى نابینایان یک یک لیسه مسلکی در ولایتهای کابل، قندهار، هرات، بلخ، ننگرهار و غزنى، فعالیت دارد. به گفته موصوف، در ٩ لیسه یادشده که اکثریت آنها در یک دهه اخیر ایجاد شده است، ٢٥٠٠ تن تحت آموزش قرار دارند، اما در حال حاضر، امکانات بیشتر از این، در این بخش وجود ندارد.
وى کمبود معلمین در این دو بخش را مشکل عمده عنوان کرد، اما گفت در هر دو بخش، ٢٢ سرمربى تحت آموزش قرار دارند و در مدت سه سال آینده، با آموزش شمارى از معلمان در این بخش، این مشکل تا حدى رفع خواهد شد. به گفته موصوف، افزایش معلمین مسلکی سبب خواهد شد که زمینه آموزش براى ناشنوایان در مکاتب عمومى نیز فراهم گردد.
معین تعلیمات تخنیکی و مسلکی وزارت معارف در مورد ایجاد مکاتب براى ناشنوایان و نابینایان در سایر ولایت کشور گفت که آمار نابینایان و ناشنوایان، ایجاب تأسیس همچو مکاتب در تمام ولایات را نمىکند. اما او تصریح کرد به اساس پلان ده ساله آن وزارت، در هشت زون کشور براى نابینایان و ناشنوایان ذکور و اناث، زمینه آموزشهاى اختصاصى تا صنف چهاردهم با امکانات لیلیه فراهم خواهد شد.
ننگ گفت که مطبعه چاپ کتب به خط بریل در کابل آماده بهرهبردارى است که از طریق آن برعلاوه کتب درسى، قرآن مجید و کتب آموزشهاى فنى و حرفوى نیز به خط بریل چاپ و براى نابینایان در مکاتب توزیع خواهد شد.
اخترمحمد عبیر، معاون سخنگوى وزارت تحصیلات عالى، گفت در حال حاضر در پوهنتونها و موسسات تحصیلات عالى، صنفهاى اختصاصى براى نابینایان و ناشنوایان وجود ندارد، اما فارغان نابیناى صنوف دوازدهم مىتوانند بعد از درخواست به وزارت تحصیلات عالى با درنظرداشت نمرات صنوف دهم، یازدهم و دوازدهم، در صنفهاى عمومى پوهنځىهاى حقوق، شرعیات و موسسات تربیه معلم شامل شوند. موصوف افزود که وزارت تحصیلات عالی تا اکنون به دلیل نبود امکانات مواد درسى مخصوص نابینایان و ناشنوایان و استادان، نتوانسته است در موسسات تحصیلات عالى، صنفهاى اختصاصى را ایجاد کند. وى بدون ارائه جزئیات گفت در آینده، وزارت تحصیلات عالى با درنظرداشت امکانات، به رفع این مشکل اقدام خواهد کرد.
آموزشهاى فنى و حرفوى
در ماده 20 قانون معلولین آمده که وزارت کار، امور اجتماعى، شهدا و معلولین به همکارى موسسات ذیربط، زمینه آموزش فنى و حرفوى را براى معلولین با درنظرداشت استعداد و توانایی آنها فراهم مىکند. اما 50 تن از مصاحبه شوندهها گفتهاند که آنها شامل چنین برنامه آموزشى نشدهاند. آنها میگویند که برنامه آموزشهاى فنى و حرفوى براى معلولین، باید توسعه داده شود تا معلولین بار دوش جامعه و خانوادههاىشان نباشند.
یک تن از افراد یادشده به نام محمدعمر باشنده ولسوالى ده سبز کابل که ١٥ سال قبل در اثر انفجار ماین یک پاى خود را از دست داده و اکنون در ساحه فروشگاه شهر کابل ترکارىفروشى مىکند، گفت: “خواست مه از حکومت این است که براى معلولین، کارى را انجام بدهد که به دست خود کارى را پیش ببرند و بار دوش جامعه هم نباشند.”
همچنان محمدطاهر ٢٩ ساله که در اثر تطبیق پیچکارى در دوران طفولیت، یک پایش فلج شده است نیز گفت که تا حال در برنامه آموزشهاى حرفوى شامل نشده است. وى علاوه کرد: “خواست ما از حکومت همین است که یک کارى را براى معیوبین مهیا کند تا از احتیاجى برآیند.”
اما سخنگوى وزارت کار و امور اجتماعى گفت که با درنظرداشت امکانات مالى در ١٢ سال گذشته، اضافهتر از ٢٠ هزار معلول شامل برنامه آموزشهاى فنى و حرفوى شده و در ادامه این برنامه، چندى قبل، اولین انستیتیوت ملى معیوبین در کابل نیز آغاز به فعالیت کرده است. وى افزود که قرار است در آینده، این برنامه با درنظرداشت امکانات مالى وسعت داده شود.
مجبور شدن به گدایى
هشت تن از مصاحبه شوندهها گفتهاند به دلیل دریافت نکردن کار، مجبور به گدایى شدهاند. رحیمالله ٢٦ ساله باشنده شهر مزار شریف مرکز ولایت بلخ که در چهارراهى عبدالحق شهر کابل گدایى مىکرد، گفت که ده سال قبل حین چراندن رمه در مزار، از کوه افتاد و هر دو پایش فلج شد. به گفته وى، چون پدرش به دلیل کهولت سن توانایى کار را ندارد، دولت نیز او را کمک نکرده و از معاش معلولیت نیز مستفید نشده است؛ مجبور است که براى اعاشه خانواده شش نفره خود گدایى کند.
همچنان غلامرسول ٦٠ ساله باشنده مرکز ولایت تخار که حدود ١٨ سال قبل در اثر یک حادثه یک دستش قطع شده است و در عقب وزارت مخابرات در شهر کابل گدایى مىکرد، گفت: “ده نفر در فامیل نانخور هستیم، دیگه چاره نیست، بچه کلان ندارم، دو بچهام خورد است، چهار دختر دارم، دیگه چاره نیست، دیگه چه کار کنیم؟ مجبور که گدایى کنم.”
موصوف در حالی که نمىگفت دستش در اثر چه نوع حادثهاى قطع شده است، افزود که چندین بار به وزارت کار، امور اجتماعى، شهدا و معلولین مراجعه نموده تا معاش معلولیت برایش داده شود، اما شامل استفادهکنندگان معاش معلولیت نشده است.
توهین
هفتاد و شش درصد مصاحبه شوندهها گفتهاند که از سوى برخى مردم، در اجتماع، توهین مىشوند. محمدخان ٥٥ ساله باشنده ولسوالى حصه دوم بهسود ولایت میدان وردک که ٢٠ سال قبل، یک پاى خود را در اثر انفجار ماین از دست داده است، گفت: “ما معلولین در بین مردم حقیر و بیچاره هستیم، مردم به ما لنگ، کور و شل صدا مىکنند؛ یک روز در موتر بالا شدم، یک بچه بسیار جوان بود، احتمال داشت که صنف ١٢ باشد… مه گفتم که جان کاکا از همى چوکىات بلند شو که مه بشینم، گفت برو تو لنگ، مه پیسه میتم، تو لنگ نشستى سر ما گپ مىزنى؛ بسیار مأیوس شدم.”
وى که در سالهاى قبل از ١٣٧١ به صفت افسر نظامى کار کرده است، افزود: “٥٠ نفر، ٦٠ نفر چه عسکر و چه صاحب منصب زیر دست ما بود، تحت قومنده ما بود، احترام مىشدیم در جامعه خود، در فامیل خود، در قوم خود، قابل احترام بودم، اما امروز ما را صدا مىکنند که او لنگ کجا میرى!”
همچنان زینب نابینا محصل موسسه تحصیلات عالى آریانا گفت: “همین چند روز قبل، در زینه همین موسسه بالا مىشدم، دو آقا پایان میشدند؛ گفتند این کوره چه به درس خواندن، این دیگه چه ره مىخوانه؟ دیگه مه نفامیدم که دیگه چه گفتند، ولى مه هیچ وقت گپ مردم را به خود نمىگیرم و هیچ وقت این را نمىگویم که معلولیت یک ضعف است.”
زینب از نابینایى خود یاد نمود و گفت که همکارى مردم با معلولین، افراد داراى معلولیت را توانمندى مىبخشد و باید مردم در عوض تحقیر و توهین به معلولین، با آنان همکارى کنند. وى افزود به همکارى اعضاى فامیل به خصوص خواهرش و استادان مکتب، به پوهنتون راه یافته است؛ درسها را از روى کتاب به همکارى خواهرش یاد مىگیرد و امتحان را به شکل تقریرى سپرى مىکند.
مطیعالله ساحل کارمند یکى از موسسات غیردولتى که پنج سال قبل در جریان دوره خدمت عسکرى در ولایت کندهار، در اثر انفجار ماین پاى چپش را از دست داده است، گفت: “در یک محفلى که اشخاص داراى معلولیت داخل میشه، یک بار صدا مىکنند: او فلانى لنگ آمد، در حالی که او یک نام دارد. و یا صدا مىکنند که فلانى شل است که بسیار کلمه زننده است.”
بازماندن از ازدواج و فسخ نامزدى
ده تن از مصاحبه شوندهها گفتهاند که معلولیت، باعث مجرد ماندن آنان شده و یک تن گفته که نامزدى وى به دلیل معلولیت فسخ گردیده است.
مسجدى ٣٨ ساله یک تن از معلولین مادرزادى که یک پایش کوتاه مىباشد و در نزدیک زیارت تمیم انصار در شهداى صالحین شهر کابل گدایى مىکرد، گفت: “پایم کوتاه است… عروسى نکدیم، بیادرم از مه کده خورد است؛ عروسى کده، مره کسى زن نداده.”
او که زیاد مأیوس به نظر مىرسید، گفت در شهداى صالحین، در خانه خواهرش زندگى مىکند؛ زیرا پدر و مادرش فوت کردهاند.
غلامربانى ٤٣ ساله باشنده ولایت پنجشیر که حدود ٢٣ سال قبل در اثر انفجار ماین یک پایش را از دست داده است، به سوالى مبنى بر این که ازدواج کرده است یا خیر؟ خندید و گفت: “چه بگویم، چیزى که رضاى الله و تعالى است.” وى با بیان این که با برادرش زندگى مىکند، افزود که چندین دختر را خواستگارى کرده است، اما کسى حاضر نشده که با او ازدواج کند.
محمدخان، رئیس اتحادیه معلولین و معیوبین ولایت میدان وردک، گفت که دو سال قبل، یک جوان به نام محمدابراهیم که نامزد بود، در اثر انفجار ماین پاى خود را از دست داد و چند روز پس از این رویداد، پدر دختر، نامزدى دخترش با ابراهیم را فسخ کرد. وى گفت که ابراهیم تا حال نامزد نشده است.
محروم بودن از اطلاعات
عبدالغفار مهمند، مدیر لیسه مسلکى ناشنوایان در کابل، گفت که دسترسى به معلومات و اخبار، یکى از حقوق ناشنوایان است، اما در هیچ تلویزیونى در کشور، برنامه زبان اشارهاى وجود ندارد. وى که عضو اتحادیه ناشنوایان افغانستان نیز است، از وزارت اطلاعات و فرهنگ خواست که ناشنوایان را در دسترسى به این حقشان یارى کند.
محمدعلى محبتى، مسوول بخش حمایت از حقوق اشخاص داراى معلولیت کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، گفت که همه حق دسترسى به اطلاعات را دارند و باید تلویزیونهاى داخلی، برنامههاى زبان اشارهاى داشته باشند. وى افزود که بارها از وزارت اطلاعات و فرهنگ خواسته است در رفع این نیازمندى اقدام کند، اما تا حال چنین برنامهاى در هیچ تلویزیونى وجود ندارد.
در این حال، سید مخدوم رهین، وزیر اطلاعات و فرهنگ، در مورد نبود برنامههاى زبان اشارهاى در تلویزیونها، به مشارکت رسانه هاى آزاد افغانستان گفت: “اتفاقاً ما داشتیم، ٩ سال پیش مه این را به تلویزیون آوردم، باز مه که پس از وزارت رفتم، این را سقوط دادند، اما در طرح ما است که دوباره آن را احیا کنیم.”
رهین گفت به ریاست تلویزیون ملى هدایت داده تا دوباره برنامه زبان اشارهاى را آغاز کند. وزیر اطلاعات و فرهنگ مى گوید به شبکههاى تلویزیونهاى خصوصى نیز توصیه خواهد نمود تا چنین برنامهاى داشته باشند.
سید مخدوم رهین، در اداره موقت و انتقالى تحت ریاست حامدکرزى تا سال ١٣٨٥ به حیث وزیر اطلاعات و فرهنگ، و بعد از آن تا سال ١٣٨٨ به حیث سفیر افغانستان در هند کار کرده و در ماه جدى سال ١٣٨٨ دوباره به حیث وزیر اطلاعات و فرهنگ تقرر یافته است.
مشارکت رسانه هاى آزاد که متشکل از آژانس خبرى پژواک، کلیدگروپ، روزنامه هشت صبح و موسسه نشراتى سبا می باشد، در بخش فساد اداری و نقض حقوق بشری، گزارشهای تحقیقی را تهیه و نشر می کند.