اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد از مخالفان مسلح حکومت افغانستان خواسته تا سلاح شان را به زمین گذاشته و به روند صلح بپیوندند. این اظهارات در یکی از نشستهای هفته گذشته شورای امنیت مطرح شده و تمام 15 عضو این شورا بر حمایت دوامدار سازمان ملل از افغانستان تأکید کردهاند.
در این نشست گفته شده که مشکلات افغانستان راه حل نظامی ندارد و بحران در این کشور تأثیرات مستقیم روی ثبات منطقه دارد. نماینده سازمان ملل متحد در افغانستان در این جلسه گفته است که مخالفان مسلح باید مذاکرات بدون قید و شرط با حکومت کابل را پذیرفته و دست از جنگ بردارند.
به دنبال این توصیه و تأکید شورای امنیت سازمان ملل، شورای امنیت ملی نیز خواستار سهمگیری تمام اقشار جامعه برای تأمین صلح در کشور شد. اعضای شورای امنیت ملی از تمام مردم خواستند تا همگام با شورای عالی صلح در راستای تحقق مقاصد اساسی این استراتیژی که در زمینه تحقق صلح عادلانه و پایدار، ترویج و نهادینهسازی فرهنگ صلح و شکوفایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و بهرهمندی مردم از حقوق شان در کشور طرح شده است، تلاش ورزند.
آنچه مسلم است این که صلح افغانستان به نفع منطقه و تمام کشورهای ذیدخل در افغانستان است. زیرا پایان این جنگ از یکسو کشورهای منطقه را از شر فعالیت تروریزم جهانی که اکنون افغانستان را بستر خود قرار داده، نجات خواهد داد و از جانب دیگر، تقابل و تنشها را در منطقه نیز محدود خواهد کرد.
در حال حاضـر افغــانستـان میــدان جنگ نیابتی قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهیی شده و ضعف اقتدار دولت کابل در برابر ناامنیهای گسترده، باعث تشدید این وضعیت گردیده است. هند و پاکستان، امریکا و روسیه و برخی از کشورهای دیگر که به نحوی در تقابل سیاسی یا اقتصادی قرار دارند، افغانستان را میدان مبارزه خود ساخته و این مسأله وخامت اوضاع امنیتی را تشدید و منجر به تقویت مخالفانی میگردد که از این فرصت استفاده میکنند.
اما حقیقت این است که صلح افغانستان با توصیه و سفارش یا خواست و تقاضا محقق نخواهد شد. آنچه میتواند آشتی ملی را در کشور به بار آورده و بستر مذاکره را مهیا سازد، اقدامهای امنیتی و سیاسی از سوی شورای امنیت ملی کشور و فشارهای سیاسی علیه حامیان منطقهیی آن از جانب سازمان ملل، به خصوص شورای امنیت این سازمان میباشد.
لذا انتظار میرود تا شورای امنیت ملی و تمام نهادهای ملی از شورای امنیت سازمان ملل بخواهند به دنبال اقدامهای جدی و اجرایی باشد تا سفارشهای سیاسی و دیپلوماتیک. این امر نیز زمانی محقق خواهد شد که شورای امنیت ملی با کمک نیروها و نهادهای امنیتی و اداری، اعتماد لازم را در میان اقشار مختلف مردم ایجاد نماید. مردمیکه تاکنون به بسیاری از نهادها و اقدامهای دولت بیباور بوده و اعتماد کافی به آنان ندارند، چگونه با یک تقاضای تعارفی و سمبولیک به این صدا، لبیک بگویند. وانگهی، شرایط امنیتی و تهدیدهای موجود علیه بسیاری از شهروندان در ولایتهای ناامن و حتا شهرهای نسبتاً آرام به گونهای است که مجال همکاری را در بسیاری موارد از مردم سلب کرده است.
بنابراین، آنچه از جانب دولت کابل لازم است، ایجاد فضای اعتماد میان دولت و ملت است. اما اقدامهای شورای امنیت میتواند با رویکردهای سیاسی و اعمال فشار بر دولتهای حامی تروریزم در افغانستان، از جمله پاکستان، دنبال گردد. زیرا سالهای زیادی است که دولت کابل و افغانها به سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان میگویند که تروریزم در افغانسـتـان ریشــه خارجــی دارد و کشورهای بیرونی به این وضعیت دامن میزنند، اما متأسفانه تاکنون این صدا کمتر شنیده شده است.
با این وضع، اگر شورای امنیت به دنبال تأمین صلح در افغانستان است، باید گامهای عملی را در این راستا بردارد. چرا که تحولات دیپلوماتیک و شواهد موجود نشان داده است که رایزنیهای سیاسی بدون اعمال فشار بر جانبهای جنگطلبانه ممکن نیست و نمیتوان بدون فشارهای سیاسی بر کشورهای حامی تروریزم، ره به جایی برد و یا عناصر مسلح را وادار به آشتیجویی و مذاکره صلحطلبانه کرد.
بنابرایـن، انتـظـار مــیرود تـا صلـحخواهی شورای امنیت ملی و شورای امنیت سازمان ملل با تحرکات عملی این شوراها پیوند خورده و راهی برای حضور مخالفــان مسلـح در اطــراف میز مذاکرات صلح باز گردد. تنها در آن صورت است که افغانها به صلحخواهی این شوراها باور نموده و نسبت به فعالیت آنها در آینده امیدوار خواهند شد.