برخی از زنان بیسرپرست میگویند که تنگدستی و مشکلات اقتصادی روزگار شان را تلخ کرده و از ناچاری دست گدایی دراز میکنند.
رابعه، یکی از این زنان است که از بام تا شام کوچه به کوچه و خیابان به خیابان در شهر میمنه؛ مرکز ولایت فاریاب به دنبال پیدا کردن نان شب برای فرزندانش میگردد.
” سه صغیر دارم. غیر از خدا کسی دیگری را نداریم. گدایی میکنم تا چند نانی برای اولاد خود پیدا کنم، اگر پیدا نکنم آنان گرسنه میخوابند.”
مرسل که مادر 6 فرزند قد و نیم قد بوده و هر روز در کوچه ها خیر جمع می کند، میگوید که شوهر معتادش او و فرزندانش را ترک کرده است.
” درخانههای مردم کار میکنم، مسئولیت شش فرزند به دوشم است. در این روزهای سرد ما هیزم نداریم، نان برای خوردن نداریم، دستم پیش مردم دراز است. اولادم گرسنه و تشنه در میدان ماندهاند، سرپرست ندارند، چه کار کنم؟”
مرسل آرزو دارد که برایش زمینۀ کار فراهم شود تا او بتواند فرزندانش را شامل مکتب بسازد، زیرا او نمیخواهد فرزندانش با سرنوشت خودش دچار شود.
گلوره، باشنده ولایت کنر که شوهرش را در جریان جنگها از دست داده، میگوید که برای فراهم کردن نان بر سفره فرزندانش هیچ منبع عایداتی ندارد و مجبور است از دیگران خواهان کمک شود.
“شوهرم درجنگهای گذشته کشته شد و اکنون سرپرستی خانواده بر عهده من است. تمام فرزندانم از گرسنگی رنج میبرند. خواست ما این است که نهادهای کمک رسان با ما مواد خوراکی کمک کنند.”
برخی از زنان دیگر میگویند که برای تامین ضروریات زندگی، هر دری را زده و هر تلاشی را انجام دادهاند تا بتوانند از نهادهای کمکرسان، کمک بگیرند، اما آنان شکایت دارند که توزیع کمکها هم به گونه عادلانه صورت نمیگیرد.
تاج بیبی، باشنده ولسوالی چپرهار ولایت ننگرهار به دلیل اینکه شوهرش مریض است، سرپرستی خانواده را بر عهده دارد.
او با شکایت از شدت فقر و تنگدستی میگوید که تنها چشم امیدش به نهادهای خیریه است تا با او و دیگر زنانی که سرپرست خانوادههای شان میباشند، کمک کنند.
“سرپرستی تمام اعضای خانواده بر عهده من است. شوهرم مریض است و کار کرده نمیتواند. یک پسر دارم که کوچک است و دیگر فرزندانم دختر استند. با مشکلات زیادی مواجه هستیم، باید با ما کمک شود.”
از سوی دیگر فقر و تنگدستی شماری از زنان را چنان در وضعیت اسفباری قرار داده که حتی آنان را مجبور به فروش وسایل خانههای شان کرده است.
خانم انیسه که چهار سال قبل بیوه شده و اکنون با چهار فرزندش، در شهر کندهار در یک خانه گِلی که در و دیوارش فقر و بیچارگی را فریاد میزند، زندگی میکند.
انیسه میگوید که از پس مصارف زندگی برآمده نمیتواند و مجبور شده وسایل خانه خود را به فروش برساند.
“ابتدا کولر و سولرهای آفتابی را فروختم، با پول آن چند وقت را گذراندیم. پس از آن کمکم الماری و چند تا دیگ را هم فروختم، همین طور چند دوشک و بعضی چیزهای دیگر را فروختم تا چند وقت دیگر هم گذاره شود.”
انیسه میافزاید که قبلا مردم محل و بستگانش با او کمک میکردند، اما از یک سال به اینسو آنان خود با مشکلات زندگی درگیر شده اند.
“حال که دستم از همه جا کوتاه شده، اتکا به فروش وسایل خانه کرده و همه چیز را فروختم، به جز تعداد اندکی از دوشکها و بالشهایی که با آن شب و روز را میگذرانیم.”
در کنار این همه، بینانی برخی زنان بیسرپرست را به کارهای نسبتا سخت در بازار کشانیده است.
شیرین جان یک زن دستفروش که غذاهای پخته شده را در یکی از سرکهای مزدحم هرات بهفروش میرساند، میگوید که از ناچاری و ناداری دست به چنین کاری زده است.
شیرینجان که در یکی از بازارهای پر جنب وجوش هرات به نام جاده لیلامی، منتو(نوعی از غذای افغانی) میفروشد، میگوید که اصلا از ولایت بلخ است و از مدتی به شهر هرات کوچیده است.
این خانم 57 ساله میافزاید که خودش یگانه نانآور خانوادۀ ده نفری است و دیگر اعضای خانواده او بهشمول شوهرش همگی بیکارند.
“روزانه از دو تا دو و نیم صد افغانی کار میکنم، مقدار کمی از آن را مصرف فرزندانم میکنم. کرایه خانه ماهانه پنجهزار افغانی است و ده نفر در خانه استیم.”
شماری از آگاهان فقر و درماندگی زنان را یکی از نگرانیهای جدی اجتماعی پنداشته و میگویند که خیلی از زنان بیسرپرست و فقیر از اثر جنگهای داخلی، نبود فرصتهای کاری و خشکسالی از ولسوالیها و ولایت های شان بیجا شده و بدون سرپرست به شهرها و ولایات دیگر بیجا شدهاند.
این زنان تاکید دارند که مسئولان و نهادهای کمککننده بینالمللی برای رسیدگی به وضعیت زنان بینوا باید برنامههای اساسی روی دست گیرند.
فیروزغفوری، یکی از این آگاهان میگوید:”نبود فرصتهای کاری باعث شده است که شماری از زنان به گدایی رو بیاورند و کودکان آنها نیز از درس و تعلیم باز بمانند. برای جلوگیری از افزایش فقر و گرسنگی مسئولان باید فرصتهای کاری را برای زنان بینوا فراهم سازند.”
برخی از آگاهان دیگر برای رسیدگی به وضعیت زنان بینوا حکومت را مکلف به عملی کردن پروژههای بنیادی و زیر بنایی دانسته و تاکید دارند که به زنان بیسرپرست باید توجه جدی صورت گیرد. شبیر بشیری، کارشناس اقتصادی میگوید که جنگهای داخلی سبب شده تا تعداد زیادی از اطفال یتیم و زنان بیوه و خانوادهها بیسرپرست شوند. به باور بشیری این مساله باعث افزایش فقر و شمار گدایان در شهرها نیز شده است.
“آنانی که از روی مجبوری به گدایی رو آورده کمکها راه حل اساسی نیست، بلکه باید آنان در فابریکهها به کار گماشته شوند و در کل زمینههای اشتغالزایی در بخشهای مختلف ایجاد شود.”
در عین حال مولوی روحالله رحیمی، یکتن از عالمان دین توصیه میکند که در کنار حکومت، تاجران و افرادی که از لحاظ اقتصادی در وضعیت بهتری قرار دارند، در برابر این فقرا مسئولیت دارند که همکاری کنند.
“هر مسلمانی که توانایی مالی داشته باشد، در قبال زندگی مستمندان، فقرا، یتیمان و بیوهها باید نقش خود را ایفا کند. هدف و فلسفه ذکات، صدقات و خیرات در قرآن کریم هم همین است که دیگران محتاج نمانند و دست به گدایی نزنند.”
با این حال، مردم از امارت اسلامی میخواهند که برای از بین بردن فقر و بیکاری، روی بخشهای اشتغالزایی، معادن و بازسازی کشور بیشترکار کند.
مسئولین امارت اسلامی اما میگویند که برای جمعآوری گداها کمیتهی تشکیل شده و تاکنون برای نزدیک به 50 هزار نفر معاش تعیین شده است. عبدالرحمن حبیب، سخنگوی وزارت اقتصاد میگوید:”ایجاد زمینههای کاری برای مردم از اولویتهای کاری وزارت اقتصاد است که هم روی برنامههای بلند مدت و هم روی برنامههای کوتاه مدت کار میکند تا شهروندان به کار گماشته شوند.”
این در حالی است که دفتر هماهنگ کننده امور بشردوستانۀ ملل متحد(اوچا) اعلام کرده که در حال حاضر در افغانستان زنانی که سرپرست خانوادههای شان میباشند، آسیب پذیرترین قشر نسبت به مردانی استند که سرپرست خانوادههای شان هستند.
اوچا این موضوع را در گزارشی به تاریخ 18 جنوری تحت عنوان “پلان نیازهای بشردوستانۀ افغانستان و پاسخدهی به آن” مطرح کرده است. اوچا در این گزارش همچنان گفته است که نزدیک به نیمی از مردم افغانستان دچار فقر و گرسنگی میباشند که زنان بیشتر از این ناحیه رنج میبرند.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید