براساس مطالعات و مصاحبههایی که کلید با بزرگان قومی، مردم و مسئولان در ولایتهای کابل، نیمروز، هلمند، ارزگان، زابل، کندهار، پکتیا، پکتیکا، خوست، ننگرهار، نورستان، کاپیسا، کندز، جوزجان و بلخ انجام داده، هنوز هم منازعات و خصومتهای شخصی از میان مردم قربانی میگیرد.
یافتههای این تحقیق همچنان نشان میدهد که از اثر منازعات و خصومتهای شخصی، بیشتر 600 تن کشته و صدها تن دیگر زخمی شدهاند.
در این میان برخی از منازعاتی که از 20 تا 120 سال طول کشیده، از سوی جرگههای محلی، شوراهای علما و امارت اسلامی حل و فصل شده است.
اثرات ناگوار
منازعات علاوه بر اینکه تلفات انسانی و خسارات مالی را برای مردم به بار آورده، در بسا موارد سبب مهاجرتها، محرومیت اطفال و زنان از تعلیم و بیخانمان شدن خانوادهها نیز گردیده است.
از طرفی هم افراد و خانوادههایی که از منازعات و کشمکشهای طولانی آسیب دیدهاند، میگویند که ادامه منازعات به نفع هیچ طرفی نیست.
حاجی لعل، باشنده ولسوالی تنی ولایت خوست که قربانی خصومت بر سر ملکیت زمین شده و دو عضو خانواده خود را از دست داده، میگوید پنجاه سال پیش که جوان بود، دشمندار شد و تمام عمر خود را در حبس خانگی سپری کرده است.
“این دشمنی در زمان پادشاهی داوودخان به وجود آمد. پس از آن خواب راحت نداشتیم. نمیتوانستیم از خانه بیرون شویم. هر تحولی که آمد، حتی اگر راکت و بمب پرتاب میشد، ما در خانه میبودیم.”
کمالخان برادر حاجی لعل میگوید که بهدلیل این خصومت، 35 عضو خانوادهاش از آموزش محروم ماندهاند.
“من هشت ساله بودم که این خصومت برای ما باقی ماند. در خصومت لذت نیست و نه هم شکم کسی سیر میشود. بهخاطر خصومت هیچ کسی از خانواده ما درس نخوانده، از خانه بیرون شده نمیتوانستیم که به مکتب برویم، همه ما میترسیدیم.”
مهاجرت و فرار از کشور از پیامدهای دیگری است که قربانیان منازعات محلی و خانوادههای آنان، آن را تجربه کردهاند.
حاجی شیر احمد، از باشندگان ولسوالی دلارام ولایت نیمروز که به دلیل خصومت شخصی سالهای طولانی عمرش را در ایران گذرانده، با اظهار خوشی میگوید که دوباره بهکشور برگشته و به کمک جرگه قومی با جانب مقابل، بهخصومت شان پایان داده است.
“یک خطا از ما رخ داده بود، باید یکدیگر مان را عفو کنیم.”
از سوی دیگر در جریان سال روان خورشیدی مردم نورستان شاهد برگشتن شماری از خانوادههای قوم کشتوز بودند که پس از 26سال فرار از خصومت، به ولسوالی کامدیش این ولایت برگشتند.
این خانوادهها که پس از دو و نیم دهه به خانه و کاشانه شان برگشتهاند، از اثرات سوء این منازعات شکایت داشته و میگویندکه اکنون نه جای بودو باش دارند و نه هم جایی برای درس و تعلیم اطفال شان.
یکی از بزرگان قوم کشتوز با نام کریمالله گفت که خصومت و دشمنی هر آنچه که آنان داشتند را برباد داده است.
“بعد از سالها، به اثر سعی و تلاش بزرگان قومی به وطن برگشتیم. خانههای ما ویران شدهاند، حال در خیمهها زندگی میکنیم و اولاد ما با مشکلات زیادی مواجهاند.”
نورمحمد، دیگر بزرگ این قوم از نبود مکاتب شکایت داشته و میگوید که همه دربدری آنان، بهدلیل منازعه و محرومیت از دیار شان صورت گرفته است.
“مکتب ما دروازه ندارد و بسیاری از قسمتهای تعمیر آن تخریب شده است. برای آموزش و درس مناسب نیست.”
عوامل منازعات
شواهد نشان داده است که تقسیمات نامناسب زمینها، جنگلات، کوه، علفچرها، آب، مشاجرههای لفظی، حمل اسلحه بهگونۀ غیر قانونی در مناطق روستایی و سطح پایین سواد از دلایل عمده بروز منازعات در میان مردم گردیده است.
سیدکریم، یکی از بزرگان قومی درجنوب کشور میگوید که بیشتر خصومتها برسر مالکیت زمین، کوهها، علفچرها، جنگلات و مسائل دیگر مانند تقسیم نامناسب آب میان مردم، به وجوده آمده است.
“نباید این مشکل اجتماعی به نسلهای آینده به میراث بماند، ما در تلاش هستیم تا از هر راهی که امکان داشته باشد، به این دشمنیها نقطه پایان بگذاریم.”
تنشهای لفظی و حمل اسلحه و نگهداری آن در خانهها به گونه غیر قانونی از دلایل عمده دیگری است که در مناطق دور افتاده کشور میان مردم سبب منازعات و حتی خصومتهای طولانی گردیده است؛ موردی که هیچ طرف قضیه آن را جدی نمیگیرند.
اسدالله و احمدشاه، از باشندگان شهر لشکرگاه؛ مرکز ولایت هلمند که قربانیان نزاع لفظی شدهاند، میگویندکه در نخست میان اعضای این دو خانواده، تنش لفظی صورت گرفته و سپس دامنۀ آن به جنگ مسلحانه کشانیده شد که در نتیجۀ آن یکی از طرفین به قتل رسید.
به گفتۀ آنان، این خصومت یک سال دوام کرد تا آنکه ازسوی بزرگان قومی و مسئولان حکومت قضیه حل و فصل شد.
احمدشاه، عضو خانواده مقتول میگوید که اکنون طرف مقابل خویش را عفوه کرده است.
“به خاطر احترام به جرگه و اینکه این دشمنی برای نسلهای بعدی به میراث نماند و همچنان بهخاطر رضای الله(ج) طرف مقابل را بخشیدم.”
در یک قضیه دیگر در ولایت ارزگان، در سال 1369 بین اقوام ترکی و توخی، حین جمعآوری چوب سوخت و بوته از کوه کورغان که بین قلات؛ مرکز این ولایت و ولسوالی ارغنداب موقعیت دارد، پس از مشاجره لفظی درگیری صورت میگیرد و یک تن به قتل میرسد.
طبق معلومات منابع محلی، این منازعه تا ماه سنبله سال 1402 ادامه مییاید و در نتیجه در اثر سعی و تلاش مسئولان محلی، ریشسفیدان و عالمان دینی و تلاش حکومت حل و فصل می شود.
حاجی تاجمحمد که به عنوان میانجیگیر بین این دو قوم تلاش کرده، میگوید:”سالهای سال این مردم بهسوی یکدیگر فیر نموده و جنگ داشتند. هر دو طرف اقوام کلان استند، ما و همه مسلمانان خوشحالیم که این دشمنی پایان یافت.”
میکانیزم و موثریت جرگهها در حل منازعات
جرگههای قومی یکی از رایجترین شیوهها برای حل منازعات و مشکلات محلی است که از سوی بزرگان و متنفذین مدیریت میشود. شماری از شهروندان نقش این جرگهها را در جلوگیری از حوادث ناگوار و پایان دادن به خصومتهای دیرینه میان مردم، بسیار مهم میدانند.
افرادی که منازعات محلی شان از طریق جرگههای محلی حلوفصل گردیده، خواستار حفظ این شیوه قدیمی و کهن استند.
احمد، باشنده ولایت نیمروز که دعوای زمینش از طریق جرگه محلی حل گردیده، میگوید که سالها به دنبال حل قضیه بوده، اما موفق نمیشد تا اینکه از طریق شورای محلی به این آروزیش رسید.
“دعوای زمین داشتیم، همه ساله دست به گریبان هم بودیم، فکر میکردیم که حل نمیشود، اما خوشبختانه توانستم از طریق شورای مردمی این مشکل چندین ساله را حل کنیم.”
محمود شخص دیگری است که دعوای زمینش را از طریق جرگه محلی و علما حل کرده است. وی میگوید:”وقتی به شورای علما مراجعه کردیم با دلایل شرعی و اسلامی بحث شد، آنان ما را قناعت دادند و از درگیری جلوگیری صورت گرفت.”
آگاهان امور نیز نقش جرگههای قومی را در حل منازعات مؤثر دانسته و میگویند که این جرگهها بهترین گزینه برای حل و فصل منازعات در سطح محل است.
عبدالله هوشمند، یک تن از فعالان اجتماعی میگوید:”در برخی موارد دشمنیها شدید تر و خطرناکتر هم شده است، چه حکومت قبلی و چه حکومت فعلی آن را به جرگههای قومی راجع میکنند. از این رو خیلی از موضوعات از طریق جرگههای قومی حل و فصل شده است.”
از طرفی هم برخی از متنفذین قومی میگویندکه جرگههای قومی، ریشه در فرهنگ مردم داشته و اشتراک کنندگان آن منازعات را به گونۀ بیطرفانه و عادلانه حلوفصل میکنند. حاجی عبدالبصیر یکی از متنفذین قومی در این مورد میگوید:”در طول بیست سال گذشته، جرگههای قومی توانسته که موضوعات و مشکلات زیادی را حل و فصل نماید. کسانی که برای حل منازعات شان به شورا ها مراجعه کردهاند، به نتیجه خوبی دست یافتهاند.”
آگاهان مسایل حقوقی اما پیشنهاد دارند که در حل منازعات از سوی جرگهها و شوراهای محلی باید عدالت رعایت شود و فیصلهها و قوانین باید بر همگان یکسان قابل تطبیق باشد. عبدالشکوردادرس، یکی از این آگاهان می گوید:”برای حل عادلانه منازعات باید قانون بر همگان یکسان تطبیق شود.”
حکمتالله فیاض، جامعه شناس و استاد پوهنتون نیز جرگههای محلی را زمانی برای حل اساسی منازعات مؤثر میداندکه فیصلههای آن براساس قواعد استوار باشد.
“محول کردن منازعات به جرگههای قومی زمانی میتواند مؤثریت داشته باشد که یک طرزالعمل مشخص و عادلانه برای طرفهای مسئول ارائه گردد. این باعث خواهد شد تا روابط بر ضوابط حاکم نشده و حق به حق دار برسد.”
نقش حکومت در حل منازعات
در کنار این همه، مقامها در وزارت سرحدات و قبایل اتحاد و همبستگی میان اقوام و حل منازعات آنان را از مسئولیتهای عمده و اساسی این وزارت میخوانند. الحاج ملا نورالله نوری، سرپرست این وزارت میگوید که مسئولان این وزارت در همکاری با بزرگان قومی و عالمان دین در تلاشاند تا تمامی منازعات در سطح محل را حل کنند.
بهگفتۀ سرپرست وزارت سرحدات، این وزات توانسته است که بیشتر از 400 منازعه خورد و بزرگ را که بر سر مالکیت زمین و سایر موضوعات به میان آمده، از طریق جرگههای عنعنوی در روشنایی اصول اسلامی حل و فصل کند.
“در همکاری با بزرگان قومی و عالمان دین، 133 منازعه بزرگ و 300 منازعه کوچک که در اثر آن 691 تن کشته و صدها تن دیگر زخمی شده اند، از طریق جرگههای عنعنوی و در روشنایی اصول اسلامی، حل و فصل و به دوستی مبدل شده است.”
سرپرست وزارت سرحدات و قبایل همچنان از پایان دادن دشمنیهای چندین ساله بین اقوام، در ولایتهای کاپیسا، جوزجان ننگرهار و نورستان خبرداده و می افزاید:
“به عنوان مثال میتوان از حل دشمنی 23 ساله در ولسوالی نجراب کاپیسا، دشمنی30 ساله در آقچه جوزجان، دشمنی 37 ساله میان اقوام شینواری در ننگرهار و دشمنی 91 ساله در نورستان نام برد.”
علاوه بر این بزرگان قومی و شوراهای محلی، یک منازعه 110 ساله بین دو خانواده در اسماعیل خیل خوست را، یک منازعه 41 ساله در ولسوالی خاص ارزگان بین دو قبیله که 30 تن به اثر آن از هر دو طرف کشته بودند و یک منازعه بین دو قبیله که 26 سال در ولایت نورستان دوام کرده است را نیز حل و فصل نمودهاند.
گفتنی است که بیشتر خصومتها میان مردم و خانوادهها در ولایتهای کشور اتفاق افتاده و پس از کشته و زخمی شدن افراد در جریان این خصومتها، بزرگان قومی تلاش میکنند که آنها را حل نموده و یا هم میان طرفها، آتشبس چندین ساله برقرار کنند تا راهحل پیدا شود.
اما در برخی موارد، این تلاشها بینتیجه میمانند و خصومتها برای سالها و دههها ادامه پیدا میکند که در پی آن، خانوادهها از برخی سهولتها محروم میمانند.
خیلی از شهروندان امیدوارند که آغاز تلاشهای مقامها برای حل اختلافها و خصومتهای شخصی در کنار بزرگان قومی، باعث کاهش خصومتها در میان مردم شود.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید