در آخرین رویداد در کابل، ضیا ودان؛ سخنگوی محافظت عامه به شمول دو تن از همکارانش به اثر انفجار ماین در منطقه کارته نو، جان باخته و در یک حمله هوایی در نیمروز نیز ۱۵ عضو یک خانواده، کشته شدهاند.
این کشتارها در حالی صورت میگیرند که دور دوم مذاکرات بینالافغانی در دوحه، مرکز قطر آغاز گردیده، مذاکراتی که از زمان افتتاح تا کنون زیر سایه جنگ دوام داشته و صلح را یک پدیده دست نیافتنی جلوه میدهد.
باوجود آنکه پس از هر حادثه، حکومت و ارگانهای مسوول از اتخاذ تدابیر مشخص حرف زدهاند، اما این چندمین بار است که وسایط فعالان رسانهیی، مدنی و دولتی شکار ماینهای چسپکی میگردند.
این مورد نشان میدهد که تدابیر امنیتی موثر نبوده و ایجاب میکند تا حکومت به گونه جدی دست به کار شود، در غیر آن مردم هر روز شاهد حوادث ناگوارتری خواهند بود.
تداوم روز افزون خشونتها، پرسشهای زیادی را در اذهان مردم به وجود آورده است که میتواند باور آنان را نسبت به صلح کاهش دهد.
مردم میپرسند که چرا جنگ و صلح همزمان ادامه دارند و چرا تلاش ها برای توقف و کاهش جنگ و خشونت بیثمر است؟ با این پرسشها مردم نسبت به صلح نگران بوده و میگویند، حتما صلحی در کار نیست.
تداوم خشونتها هر لحظه مردم را نسبت به طرفهای درگیر نیز حساستر نموده و میپرسند که چرا طرفهای درگیر درد ملت را احساس نمیکنند، آیا ممکن است که با این همه کشت و خون به صلح دست پیدا کنیم؟ اگر به صلح فرضی دست یابیم، صلح عادلانه خواهد بود؟
آگاهان امور با توجه به این نکته به این نظراند که آیا مردم از چنین صلحی استقبال میکنند، مشکل در کجاست و از کجا ناشی میشود که تلاشها برای صلح، ادامه جنگ را نیز به دنبال داشته باشد.
وضعیت جاری در کشور به مردم این باور را بخشیده است که مذاکرات در دوحه، برای صلح نبوده و مذاکراتی است که هر طرفی میخواهد بیشتر بر اریکه قدرت تکیه بزند، قدرتی که سرنوشت آن را ادامه جنگ رقم میزند و ملت را به خاک و خون میکشاند.
اگر طرفهای درگیر واقعا به فکر مردماند و میخواهند که افغانستان به یک صلح واقعی دست پیدا کند، به نگرانیها و پرسش های مردم باید پاسخهای قانعکننده ارائه کنند و نشان دهند که واقعا در پی چه اند؟
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید