تا قرن 19 در جهان قانونی برای حمایت ازاطفال وجود نداشت، اما در آغاز قرن 20، در سال 1924 نخستین اعلامیه ابتدایی در ژنیو به ارتباط حقوق طفل تصویب شد.
ابتدا کنوانسیون حقوق طفل از طرف کشورهای عضو ملل متحد تأیید شد که یگانه سند مهم محسوب می شود.
به قول مقامات یونسیف در کابل، در سال 1994 میلادی افغانستان کنوانسیون حقوق طفل را به منظور حمایت از حقوق تمام افراد زیر سن 18 سال امضا کرد.
کنوانسیون حقوق طفل دارای سه بخش و 54 ماده است و به طور عموم شامل چهار زمینه ای اساسی:حق بقا، حق توسعه، حق حمایت و حق اشتراک اطفال می باشد.
هر دولت عضو، مکلف است تا هر پنج سال یک مرتبه از چگونگی تطبیق این کنوانسیون در کشورش به مجمع عمومی سازمان ملل گزارش دهد که تا اکنون بالغ بر 193 دولت به عضویت کنوانسیون حقوق کودک درآمده اند.
این در حالیست که در افغانستان کار شاقه، تغذیه ناسالم، خشونتهای مسلحانه و خانوادگی و محرومیت بخشی از کودکان از آموزش ازعمدهترین مشکلات کودکان افغان محسوب می شود.
قابل ذکر است که هزاران کودک در مناطق مختلف به ویژه در شهرهای بزرگ افغانستان مشغول کارهای شاقه هستند و به گفته وزارت صحت، سالانه ۴۵ درصد کودکان زیر سن پنج سال به دلیل تغذیه ناسالم و ابتلا به امراض معمولی جان میدهند.
حدود یک ملیون کودک افغان در خانوادههایی زندگی میکنند که در آن مواد مخدر استفاده میشود و یک درصد از این کودکان به یکی از انواع مواد مخدر معتاد هستند
براساس آمار وزارت معارف کشور، یک و نیم تا سه ملیون کودک نیز به دلیل ناامنی و سنتهای رایج در افغانستان از رفتن به مکتب محروماند.
خشونتهای مسلحانه و خانوادگی از دیگر مشکلاتی هستند که کودکان افغان با آنها مواجه اند که باید رسانهها و امامان مساجد نسبت به پیامدهای خطرناک خشونت با کودکان به خانوادهها آگاهی دهند.
معلمان مدارس نیز به صورت جدی از تنبیه بدنی، تهدید، تحقیر و توهین کودکان باید بپرهیزند و با توجه به قوانین افغانستان و پیمانهای بینالمللی، حکومت متعهد به بهبود وضعیت کودکان افغان باید باشد.
هر چند در گذشته ها، بیشتر هزینه ها در بخش هاى امنیتى به مصرف رسیده و توجه خاص به وضعیت اطفال صورت نگرفته است
که باید با در نظرداشت بودجه مالى در حل تمامى مشکلات اطفال کشور رسیدگى صورت گیرد.
اطفال به علت شرایط سنی خود آسیب پذیرند و نیاز به حمایت و مراقبت بزرگ ها دارند. آسیب پذیری اطفال ایجاب می کند که با وضع قوانین مناسب و حمایت و مراقبت لازم از آنان، رشد و سلامت جسم و روان آنان را تأمین کنیم.
ضرورت قوانین خاصتاَ برای اطفال از این اصل اساسی روانشناسی ناشی می شود که اطفال نه تنها از نظر کمیت، بلکه از نظر کیفیت با بزرگسالان تفاوت های اساسی دارند ، آنان خواسته ها، نیازها و ویژگی های خود را دارند. بنا براین از نظر حقوقی نیز نیاز با قوانین خاصی دارند که با بزرگسالان متفاوت است.
ضرورت تدوین کنوانسیون حقوق طفل
از آنجایی که دوره طفولیت یک دوره اساس زندگی بوده و آشکارا هر آنچه را که انسان در این دوره می آموزد یا مواجه می شود تأثیر سرنوشت سازی را در آینده دارد پس اطفال باید با در نظرداشت نیازمندی های که دربر گیرنده موضوعات مانند اهمیت دوره کودکی، آسیب پذیری و تفاوت بزرگسالان با اطفال می باشد، تحت پرورش و مراقبت قرار گیرند.
احترام به حقوق که سبب تسهیلات بیشتر به خاطر فراهم آوری یک محیط که اطفال بتوانند منحیث آینده سازان خوب و انسان های مفید عرض اندام نمایند، باید شود و هدف از کنواسیون حقوق اطفال هم دفاع و حمایت از حقوق طفل می باشد.
آشنایی با این فیصله نامه برای تمام کسانی که با اطفال سروکار دارند به خصوص والدین، مربیان و خود اطفال امری است ضروری.
نکات اساسی اعلامیه حقوق طفل
طفل باید توسط والدین، افراد خانواده با تقدیم محبت و فهمی که به مثابه بنیاد انکشاف در همه عرصه ها پنداشته می شود، تربیه شود.
به طفل باید غذایی داده شود که از لحاظ جسمی به آن نیازمند است.
صحت و انکشاف طفل باید بهبود یابد و سر پناه مناسب داشته باشد. طفل طوری بزرگ شود که از زندگی لذت ببرد و هویت و میراث ملی خود را حفظ کند.
به طفل باید تعلیم و دانشی داده شود که برای آماده ساختن استعداد ها، قابلیت ها و علاقه مندی های وی مناسب باشد.
طفل باید فرصت و قابلیت بیان نظر خود را داشته و دسترسی به خدمات اساسی حکومتی و غیر حکومتی را نیز در اختیار داشته باشد.
نظر به کنوانسیون حقوق طفل هر شخصی که پایین تر از 18 سال باشد طفل گفته می شود در صورتی که مغایر با قانون که قبلا برای سن بلاغت طفل قبول شده، نباشد.