بر اساس توافقات بن در سال 1380 خورشیدی، اصل مشارکت همه گروه های سیاسی، احزاب و اقوام در قدرت، بنیاد دولت موقت و انتقالی در افغانستان را تشکیل میداد. اما به رغم تدوین قانون اساسی و برگزاری موفقانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری در کشور در سال 1383 خورشیدی، حامدکرزی با آن که از طریق آرای مردم به قدرت رسیده بود، موفق نشد این اصل را در دولت منتخب خود نادیده بگیرد. او با همان روش و چهره هایی که دولت موقت و انتقالی را رهبری کرده بود دولت انتخابی اش را نیز با همان روش و چهره ها برای مدت پنج سال رهبری کرد. هرچند آقای کرزی در دور دوم انتخابات که در سال 1388 خورشیدی برگزار شد، بعضی از تغییرات را به دلیل اختلافات با برخی از چهره های سیاسی در کابینهاش به وجود آورد، اما این تغییرات در حدی نبود که میتوانست اصل مشارکت در قدرت و نحوه گزینش و چینش مهرهها را دچار تغییرات بنیادی کند. او برای چندمین بار با انتخاب همان مهرههای تکراری اما در موقعیت های اداری و سیاسی متفاوت، کابینه اش را برای پنج سال دیگر پیریزی کرد و به رغم همه انتقادات جامعه جهانی و نهادهای مدنی به حکومت خود ادامه داد.
اما حالا که انتخابات موفقانه پشت سر گذاشته شده و قرار است به زودی یکی از دو نامزد رقیب بر اریکه قدرت تکیه بزند، حاصل این کار حامدکرزی چه بوده و هرکدام از دو نامزد انتخابات با چه ترکیبی از چهره های سیاسی به ارگ خواهد رفت. در یک نگاه کلی، به نظر میرسد که حامدکرزی به دلیل روحیه مصلحتگرایانهاش نمیخواسته است با کنار زدن چهرههای سیاسی تأثیرگذار، رهبران قومی، رهبران احزاب و جریانهای سیاسی، دولتی را رهبری کند که در کنار جنگ با مخالفان مسلح با مخالفتهایی از سوی چهرهها و رهبران سیاسی مدعی قدرت نیز روبهرو باشد. او به همین دلیل، موفق نشد با اعمال تغییراتی در ترتیب چهرهها و چینش مهرهها در کابینهاش، کارنامه نسبتاً موفق و قابل قبولی در عرصه حاکمیت قانون، حکومتداری خوب، مبارزه با فساد، مبارزه با مواد مخدر و توسعه و بازسازی از خود به جای بگذارد.
از سویی، به دلیل این که سالها جنگ در کشور همه چیز را نابود کرده بود و حامدکرزی بنیاد دولت جدید را بر خرابه های این جنگها گذاشته بود، دستآوردهایی نیز دارد. او با حمایت نظامی و کمکهای چندین ملیارد دالری جامعه جهانی، موفق شد حاکمیت افغانستان را تثبیت کند و کارهایی در عرصه های امنیت، معارف، تحصیلات عالی، صحت، مطبوعات، جامعه مدنی و تأمین حقوق بشر انجام دهد. اما در عین حال با توجه به این که دولت وی از حمایت نظامی و مالی جامعه جهانی برخوردار بود، این دستآوردها از دید ناظران و مردم، اندک می باشد. آنها باور دارند که حامدکرزی به دلیل چینش مهره های غیرکارآمد در کابینهاش نه تنها از حضور جامعه جهانی در کشور به نفع مردم و افغانستان استفاده بهتر نتوانست، بلکه زمینههای فساد اداری، قانونشکنی، غضب زمینها و دارایی عامه از سوی این مهرهها را نیز فراهم ساخت. به عقیده مردم و کارشناسان، اگر دولت حامدکرزی با دستان افراد متخصص، متعهد و معتقد به قانون و حکومتداری خوب، اداره میشد، افغانستان حالا به جای کسب شهرت در تولید تریاک و فساد اداری، در عرصه های نظامی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به شهرت میرسید.
ساختار تیم های انتخاباتی نامزدان
با نگاهی به ترکیب تیمهای انتخاباتی دو نامزد رقیب در انتخابات دور دوم ریاستجمهوری، چنین معلوم میشود که این نامزدان با بازی با چهره های تکراری در رقابتهای انتخاباتی، بیش از آن که به تشکیل یک دولت قدرتمند و کارآمد اندیش یده باشند، بیشتر در فکر رسیدن به قدرت و کاخ ریاست جمهوری بودهاند. اگر چنانچه این نامزدان به جز داشتن انگیزه کسب قدرت سیاسی دارای برنامه و طرحهای جامع برای رسیدگی به اولویتها و نیازهای مردم میبودند، قطعاً ساختار تیمی و تکتهای انتخاباتی آنها با چهره های جدیدی آراسته میبود. اما از آنجایی که دغدغه اصلی نامزدان پست ریاست جمهوری تنها مسأله کسب قدرت است و برنامه هایی برای آینده کشور ندارند، کوشش کردهاند با اعطای امتیازهایی به رهبران قومی، رهبران احزاب و چهره هایی که قبلاً در دولت بودهاند، برای برد خود در این انتخابات برنامه ریزی نمایند.
اکنون پرسش اصلی این است که آیا نامزد پیروز انتخابات میتواند با افرادی که قبلاً برای مردم امتحان دادهاند و ضمن دست داشتن در غصب زمینها و داراییهای عامه به فساد اداری و ناکارآمدی در کابینه حامدکرزی متهم هستند، میتواند گره از مشکلات افغانستان باز کند؟ به نظر میرسد که رییسجمهور آینده با پیشفروش کردن ادارات دولتی و معامله سیاسی با این افراد، نخواهد توانست مسیر افغانستان را به سوی ترقی و توسعه و از همه مهمتر تأمین صلح و امنیت باز کند. زیرا اگر این افراد شایستگی و لیاقت پستهای کلیدی در ادارت دولتی را میداشتند، فساد در تمام ادارات به شکل شبکهیی ریشه نمیکشید و افغانستان به مقام نخست بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر در جهان قرار نمیگرفت. همچنین اگر این افراد نسبت به قانون و منافع ملی مردم اعتقاد میداشتند به مافیای اقتصاد اجازه رشد نمیدادند و فقر و بیکاری به عنوان دو معضل بزرگ اجتماعی، مردم را از پای نمیانداخت. با این وصف، نمیشود نسبت به آینده خوشبین بود و چنین تصور کرد که با روی کار آمدن دولت جدید، همه مشکلات حل خواهد شد.
از سوی دیگر، سرمایهگذاری نامزدان بر روی چهرهها و افرادی که نه شایستگی لازم را دارد و نه در پستهایی که ماموریت انجام دادهاند، موفق بودهاند، باعث نقض اصل شایستهسالاری در کشور خواهد شد. همچنین، هرگاه این افراد و چهرهها بازهم در کابینه جدید نقش بازی کنند، افراد متخصص و شایسته نخواهند توانست پستهایی را در دولت جدید احراز نمایند. این در حالی است که افغانستان برای ترقی و پیشرفت بیش از هر زمان دیگر به افراد کاردان، تحصیلکرده و متخصص نیاز داشته و انتخابی به جز شایستهسالاری و تخصصگرایی ندارد. زیرا در شرایطی که سطح کمکهای جامعه جهانی به شدت کم خواهد شد و نیروهای بینالمللی هم افغانستان را ترک خواهند کرد، تنها افراد تحصیلکرده، متخصص و متعهد هستند که میتوانند ضمن غلبه بر مشکلات، راه را به سوی آینده بهتر باز نمایند.
اما از همه مهمتر، افرادی که در کابینه حامدکرزی به فساد اداری، غصب زمینها و دارایی عامه و همچنین نقض قانون متهم بودند، با احراز موقعیتهایی در کابینه جدید، نه تنها در بهبود وضعیت مؤثر نخواهند بود، بلکه به سلسله غصب زمینها، نقض قانون و فساد در ادارات ادامه خواهند داد. آنها با کسب تجاربهایی در این زمینهها به شدت ماهر شدهاند که چگونه میتوانند بر روی کارنامههای ناکام خود در کابینه حامدکرزی خاک بیندازند و چطور رهبری دولت جدید را وادار نمایند تا از منافع شخصی آنها در برابر قانون و مردم دفاع کند. همچنین آنها به خوبی یاد گرفتهاند که چگونه ناکامی و ناکارآمدیشان را در برابر قانون توجیه کرده و به چشم مردم و نهادهای ناظر خاک بریزند. با این حال، تصور غالب این است که دولت جدید نیز مثل دولت حامدکرزی با دستان مافیای قدرت و سیاست و مافیاهای اقتصادی اداره خواهد شد و پنج سال دیگر نیز با همین وضع ادامه خواهد یافت.
اما مردم چرا رأی دادند؟
بخشی از مردم استدلال میکنند که هدف آنها از مشارکت در انتخابات، مشق دموکراسی و انتقال قدرت از رییسجمهور حاکم به رییسجمهوری جدید به شیوه صلحآمیز و دموکراتیک بوده است. آنها میگویند، هرچند از ترکیب تیمهای انتخاباتی راضی نیستند و انتظارات چندانی هم از چهرههای موجود در این تیمها در امر بهبود وضعیت ندارند، ولی از آنجایی که انتقال قدرت با سازوکارهای مشروع و دموکراتیک بهتر از انتقال قدرت با میله تفنگ است، ترجیح دادهاند به یکی از تیمهای انتخاباتی رأی بدهند. به باور این رأیدهندگان که شمار آنها محدود است و عمدتاً به قشر تحصیلکرده جامعه تعلق دارند، انتخابات بهترین راه برای انتقال قدرت است و حتی اگر نامزد ایدال هم نداشته باشند، برای نهادینه شدن اساسات و ارزشهای دموکراسی، حاضر هستند بارها در انتخابات شرکت کنند. آنها همچنین میگویند با وجودی که تیمهای انتخاباتی نامزدان از نگاه ترکیب و ساختار مشکل دارد و نامزدان با مهرههای تکراری و ناکام رقابتهای انتخاباتی را پشت سر گذاشتهاند، اما امیدوار هستند که برنده انتخابات در تشکیل دولت جدید با دقت برخورد کند.
این در حالی است که شمار زیادی از چهرهها و شخصیتهای سیاسی که کارنامه آنها برای مردم قابل پذیرش نیست با تعهد متقابل با هرکدام از تیمهای انتخاباتی یکجا شدهاند. همچنین، بر اساس گمانهها، هرکدام از نامزدان ریاستجمهوری به چهرههای سیاسی که دارای نقشی در کابینه حامدکرزی بودهاند و در میان تعدادی از مردم نفوذ دارند، وعده سپرده است در صورت پیروزی، آنها را به پستهای مورد نظرشان میگمارد. به همین دلیل، هر یکی از این چهرهها با تدویر جلسات شخصی و شرکت در گردهمآییهای نامزدان از مردم و طرفداران خود خواستهاند به نامزدی که وی با او تعهد همکاری سپرده است، رأی بدهند.
در نهایت میتوان چنین نتیجه گیری کرد که بخشی از قشر آگاه جامعه به دلیل آن که فرهنگ مشارکت در انتخابات و انتقال قدرت به شکل مسالمتآمیز آن در جامعه نهادینه گردد در انتخابات 24جوزا اشتراک ورزیدهاند. آنها در عین حالی که نسبت به کارآمدی تیمهای انتخاباتی نامزدان و چهرههای احتمالی که در دولت آینده هرکدام از آنها حضور خواهند داشت، بدبین هستند اما از نامزد پیروز انتخابات توقع دارند تا در ترکیب اعضای کابینهاش از چهرههای غیرمؤثر استفاده نکرده و اصل شایستهسالاری و تخصصگرایی را رعایت کند. آنها میگویند، تداوم فساد، کشت و ترافیک تریاک، قانونشکنی و ادامه غصب زمینه ای دولتی و داراییهای عامه به نفع افغانستان نیست و با چیدن چهرههای متخصص، متعهد به منافع مردم و قانونگرا در کابینه آینده، این مشکلات برطرف خواهد شد.