موضوع خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان و یا ابقای بخشی از آنها در خاک مهم ترین متحد استراتیژیک آن کشور بیرون از دایره پیمان اتلانتیک شمالی- ناتو، یکی از جنجالی ترین بحث، طی سالهای اخیر، در روابط کابل و واشنگتن بوده است. اما تصمیم تازه کاخ سفید که طبق آن، ماموریت شماری از نظامیان امریکایی در چهارچوب ناتو در افغانستان تا سال 2017 میلادی تمدید خواهد شد، ظاهراً به سردرگمی های افکار عمومی در خصوص سرنوشت سربازان آن کشور در افغانستان، پس از سال 2014 میلادی، پایان داده است. در عین حالی که رییس جمهوری امریکا هفته گذشته اعلام داشت که شمار معدودی از سربازان آن کشور پس از سال 2014 میلادی تا پایان سال 2017 میلادی در افغانستان، برای انجام ماموریت نظامی، حضور خواهند داشت، اما آن را به امضای توافقنامه امنیتی دوجانبه کابل – واشنگتن از سوی رییس جمهوری افغانستان مشروط ساخت.
بارک اوباما، رییس جمهور امریکا، در سه سخنرانی پیهم در یک هفته، با صراحت بیان داشت که با آغاز سال ۲۰۱۵ میلادی، تنها نُه هزار و 800 سرباز امریکایی در خاک افغانستان باقی خواهد ماند و در پایان همان سال این رقم به نیم کاهش خواهد یافت. در سال ۲۰۱۶ شمار سربازان امریکایی باز هم کم خواهد شد تا حدود هزار سرباز تنها مسوولیت حفاظت از سفارت امریکا در کابل را بر دوش بگیرند. این مهمترین پیامهای اوباما در مورد افغانستان، پس از اعلام فرستادن ۳۳ هزار سرباز امریکایی به افغاستان در سال ۲۰۱۱ است.
این در حالی است که رییس جمهور کنونی کشور با وضع پیش شرط ها از امضای توافقنامه امنیتی دوجانبه کابل – واشنگتن امتناع ورزیده و گفته تا زمانی که شروط وی از سوی کاخ سفید برآورده نشود، حاضر به امضای این توافقنامه نمی باشد. اما از جانب دیگر، امریکایی ها گفته اند که آنها منتظر روی کارآمدن رییسجمهور جدید در افغانستان هستند و تا آن زمان بر سر امضای توافقنامه امنیتی دوجانبه و شروط رییسجمهور کرزی در این مورد، گفتگو نخواهند داشت. نامزدان ریاست جمهوری افغانستان اما پیش از این بارها گفته اند در صورت پیروزی در انتخابات تلاش خواهند داشت تا مطابق منافع ملی کشور، توافقنامه مذکور را امضا کنند.
چرا زنگ خروج زودهنگام؟
بر اساس پیمان استرتیژیک افغانستان و امریکا که در سال 2012 میلادی امضا شد و همچنین توافقنامه امنیتی دوجانبه میان این دو کشور که با روی کار آمدن رییس جمهور جدید در کشور به امضا خواهد رسید، قرار بود که نیروهای امریکایی دست کم تا سال 2014 میلادی در نُه پایگاه در خاک افغانستان حضور داشته باشند. اما زنگ پایان حضور نظامیان امریکا در افغانستان، پیش از همه، این پرسش را در ذهن تداعی میکند که چرا واشنگتن که پیش از این عزم ماندن درازمدت نظامی در افغانستان را داشت و از تأسیس پایگاه دایمی در این کشور سخن میگفت، به شکل غیرمنتظره موضوع خروج زودهنگام سربازانش را مطرح نموده است؟
به نظر می رسد که کاخ سفید این تصمیم را در واکنش به موضع رییس جمهور کنونی افغانستان که بارها گفته است، جنگ امریکا در افغانستان به نفع افغانها نبوده و حضور سربازان خارجی در کشور بی فایده می باشد، روی دست گرفته است. زیرا به باور رییس جمهور کرزی، نیروهای امنیتی افغان به صورت بهتر میتوانند با تروریزم مبارزه کنند و از سویی هم با خروج نیروهای بین المللی از کشور، بهانه اصلی مخالفان مسلح دولت برای شعله ور ساختن جنگ نیز پایان خواهد یافت.
از سوی دیگر رییس جمهور کرزی طی ضیافتی با خبرنگاران در کابل گفته بود که امریکایی ها به این زودی افغانستان را ترک نمی کنند و او مطمئن است که افغانستان تا یک مدت طولانی میزبان آنها خواهد بود.
اعلام طرح تازه کاخ سفید برای خروج سربازان امریکایی از افغانستان، با واکنشهای زیادی در میان مردم هر دو کشور روبه رو شده است. البته این طرح هم مخالفانی دارد و موافقانی که ترتیب در ذیل عنوان های زیر به بررسی گرفته میشود.
واکنشها در امریکا
چک هیگل، وزیر دفاع ایالات متحده امریکا، ضمن این که گفته کاخ سفید از کابل به طور مستمر حمایت خواهد کرد، طرح خروج زودهنگام نیروهای آن کشور از افغانستان را یک طرح مسوولانه و آبرومندانه توصیف نموده است: “در حالی که ما طولانیترین جنگ امریکا را به گونه مسوولانه به پایان میرسانیم، همه مردم امریکا قدردان خدمات مردان و زنانی هستند که در 13 سال گذشته در این جنگ شرکت کردند. هر کسی که در جنگ افغانستان شرکت کرده است باید به آنچه که به دست آورده، افتخار کند و مردم افغانستان نیز باید مطمئن باشند که امریکا همیشه از آنها حمایت خواهد کرد.”
حمایت دایمی کاخ سفید از کابل، همان چیزی بود که بارک اوباما در سفرش به بگرام، پایگاه نظامی ایالات متحده در افغانستان، نیز بیان نمود.
در همین حال، این طرح، مخالفانی نیز دارد. از جمله سناتور جان مککین و سناتور لینزی گراهام در نخستین ساعات پس از سخنرانی اوباما، در یک نامه مشترک، آن را جدول زمانبندی “خودخواسته” اوباما خواندند. در اعلامیهای که توسط آنها منتشر شده است، طرح خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان، یک “اشتباه عظیم و پیروزی سیاستبازیهای روزمره بر استراتیژی درازمدت” خوانده شده است. برخیها نیز تصمیم اوباما را غیرواقعبینانه دانسته و گفتهاند که آقای اوباما بیشتر متوجه میراثی است که از خود بر جای میگذارد، نه واقعیتهای روی صحنه.
همزمانی پایان ماموریت نظامی امریکا در افغانستان، با ختم دور دوم ریاستجمهوری اوباما، این گمان را نیز به وجود آورده که رییسجمهور اوباما و حزب دموکرات امریکا، میخواهند از مسأله خروج نیروها، به عنوان برگ برنده در انتخابات سال ۲۰۱۶ استفاده کنند. نامزد جدید دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آن کشور، از حزبی نمایندگی خواهد کرد که دو جنگ “نامحبوب” امریکا (عراق و افغانستان) را به پایان رسانده است. با درنظرداشت گرایش روزافزون امریکاییها به توجه به مسایل داخلی و بهبود اقتصاد، این سیاست میتواند قابل درک باشد. این موارد در تحلیلی که یک نویسنده افغان مقیم امریکا (سمیع مهدی) نگاشته است بازتاب یافته است.
در همین حال، فردریک کاگان، کارشناس اندیشکده امریکن اینترپرایز، دلایل این خروج را با اشاره به مواردی چون جبران اشتباه افزایش نیروی نظامی در سال 2011، بهبود اوضاع افغانستان، شکست القاعده و نیرومندی نیروهای نظامی افغانستان، عدم استقبال دولت افغانستان از ادامه حضور و استمرار جنگ با طالبان در یک چشمانداز بیپایان و مواردی از این قبیل بیان نموده است.
عکسالعملها در افغانستان
در افغانستان اما برداشت از این خروج جدولبندی شده بر خلاف تصورهای قبلی، ناشی از دو نوع نگاه متعارض است. برخی از مردم و کارشناسان از خروج نظامیان امریکا و ناتو تا زمانی که اطمینان کامل و لازم روی نیروهای داخلی به وجود نیامده باشد، ابراز نگرانی نموده و این دغدغه به خصوص با قطع حمایت مالی ایالات متحده امریکا از افغانستان افزایش مییابد. محمد که سال گذشته از پوهنتون فارغ شده و مدتها است به دنبال کار سرگردان میباشد، ولی به دلیل تعطیل شدن بسیاری از موسسات خارجی و کم شدن کار همچنان بیکار است، یکی از تبعات مهم خروج نظامیان خارجی را بیکاری میداند. زیرا به نظر وی، با کاهش نیروهای نظامی خارجی، اطمینان برای سرمایهگذاری نیز کاهش خواهد یافت و امکان دارد وضعیت امنیتی و اقتصادی افغانستان بدتر از شرایط کنونی گردد.
البته این نگرانی در نگاه بسیاری از شهروندان افغانستان وجود دارد و حتی ترس از وقوع یک جنگ داخلی دیگر، فروپاشی نظامی به دلیل نبود بودجه، افزایش خشونتها و فقر و… همگی جزیی از پیامدهای این خروج شمرده میشود. ولی یک طیف خوشبین نیز وجود دارد و آنها بر استمرار حمایت مالی جامعه جهانی تکیه نموده و عزم نیروها و نهادهای ملی افغانستان را عامل بهبود اوضاع در آینده میدانند. در صدر خوشبینها مقامات حکومتیاند که از آن جمله رییسجمهور کرزی و بسمالله محمدی، وزیر دفاع ملی، در مدت زمان کوتاهی پس از اعلام استراتیژی کاخ سفید، گفتند که نسبت به آینده خوشبین هستند و این خروج تأثیر منفی بر وضعیت نمیگذارد.
با این حال، سمیع مهدی، روزنامهنگار افغان در امریکا، بر این باور است که حکومتداری خوب در افغانستان پس از خروج کامل سربازان امریکایی، زمانی ادامه مییابد که کابل رابط عمیق و چندجانبه با جامعه جهانی برقرار کند. زیرا به عقیده وی، در نبود کمکهای بیرونی، تداوم دولتداری در افغانستان بسیار دشوار خواهد بود و مبارزه با مخالفان مسلح دولت نیز به آسانی به فرجام نخواهد رسید.
این در حالی است که کابل از رویکرد مثبت مخالفان مسلح نسبت به برنامه صلح پس از خروج نظامیان امریکایی از افغانستان، امیدوار بوده و چنددستگی در صفوف آنها را نشانی از این چشمانداز میدانند. اما کارشناسان، هرگونه چنددستگی در صفوف مخالفان مسلح را فرصتی میدانند که دولت تا اکنون از آن به خوبی به نفع برنامه صلح استفاده نکرده است. احمد سعیدی، کارشناس مسایل سیاسی، در ارتباط به برخی گروههایی که از طالبان جدا شدهاند، میگوید: “قبلاً هم بین طالبان افغانی، گروهها و دستههای مختلفی وجود داشت، این مخالفتها زمانی زیاد شد که مولوی قیوم ذاکر وظیفه داشت که انتخابات افغانستان را اخلال نماید و مردم را به خاک و خون بکشاند، وی این کار را نتوانست و یا نکرد. گروههای دیگر همچنان در کنر علیه دستور ملاعمر بغاوت کردند، مانند ملا عبدالستار و عبدالوهاب، یک تعداد افرادی دیگر هم مانند آغای احمدی و علیشا نیز در مخالفت قرار داشتند. حالا چهار دسته معین در بین طالبان سر بلند کرده که تماسهایی در داخل افغانستان با معتصم آغاجان و تماسهایی هم با سیداکبر آغا دارند.”
اما جاوید کوهستانی، آگاه مسایل سیاسی، تلاشهای پاکستان برای بازسازی طالبان و سازماندهی اعضای این گروه برای تشدید جنگ در افغانستان را مانع جدی در برابر صلح میداند. او تأکید میکند که آزادی پنج مقام مشهور طالبان در برابر یک سرباز امریکایی و اعتراض تند کابل در برابر این معامله سیاسی امریکا، مشکل دیگری فراروی برنامه صلح میباشد.
با این وجود، هرگاه استمرار دیپلوماسی میان کاخ سفید و کابل به شکل کنونی آن باشد، امکان جلب اعتماد جامعه جهانی نیز دشوار خواهد بود. در آن صورت، گزینه بدیل سیاست امریکا، “خروج صفری” خواهد بود که این احتمال به سیاست حکومت جدیدی که در نتیجه انتخابات دور دوم در 24 جوزا برگزار خواهد شد، مشخص میگردد. تا آن زمان باید منتظر ماند که زنگ خداحافظی نظامیان امریکا با افغانستان چه بازتابی خواهد داشت.