ads

ایران هم به نعل می‌کوبد و هم به میخ

ایران برای جنگ چندین سالۀ طالبان در داخل افغانستان، مواد انفجاری انبار کرده و این وظیفۀ نیرو‌های امنیتی افغانستان است که چنان ذخیره‌های بزرگی را کشف کنند و کف دست این همسایه را برای جهانیان نشان بدهند.

نویسنده: The Killid Group
20 میزان 1389
ایران هم به نعل می‌کوبد و هم به میخ

یکی از همسایگانی که همیشه در امور داخلی افغانستان مداخله می‌کند، ایران است. این کشور که در افغانستان منافع خاصی دارد، بعد از آمدن آمریکا و ناتو در افغانستان به شکلی خود را زیر فشار این نیروها با مرز 900 کیلومتری افغانستان احساس کرده و با اینکه همیشه از روابط نیک خود با دولت افغانستان یاد می‌کند و آن را در عالی‌ترین سطح می‌گوید؛ اما شواهد بسیاری وجود دارد که این کشور به طور پنهانی تلاش دارد تا تنور جنگ در افغانستان را همچنان مشتعل نگهدارد و به این خاطر برای مخالفان دولت افغانستان زمینۀ آموزش نظامی را در خاک خود مساعد ساخته و مواد انفجاری زیادی به داخل افغانستان می‌فرستد.

قبل از این چندین بار نیرو‌های ناتو و امنیت ملی افغانستان ادعا کرده اند که مین‌های ساخت ایران را در افغانستان کشف کرده که توسط مخالفان بر ضد کاروان‌های نظامی خارجیان آمادۀ عمل بوده اند.

یک بار در سال گذشته یک محمولۀ کلان مواد انفجاری که در یک لاری بار شده بود، در مسیر ولسوالی سرحدی جوین فراه به هلمند مورد حملۀ هلیکوپتر‌ها قرار گرفت که سه تن از انتقال دهندگان کشته و زخمی و بقایای نسوخته این مواد توسط امنیت ملی فراه به مرکز انتقال داده شدند.

علاوه بر این‌ها، شواهد بسیاری در ولایات هرات و نیمروز در این سال‌ها وجود داشته که بیانگر مداخلات ایران در امور افغانستان بوده است. اما هربار این اتهام با وجود چنین شواهد انکار ناپذیری از سوی دولت ایران رد شده و همان «داشتن رابطۀ عالی با دولت افغانستان» تکرار گشته است.

در تاریخ 13 میزان یک محمولۀ 19 تُنی مواد انفجاری که شامل نارنجک، فلیته‌های ثانیه‌سوز و انواع مواد انفجاری می‌شد، در کانتینری جا بجا شده و در حال عبور از پُل ابریشم که  گذرگاه تجارتی میان افغانستان و پاکستان در ولایت نیمروز است، در دست نیرو‌های امنیتی افغان افتاد و در ارتباط با آن، یک افغان نیز دستگیر شده است.

با اینکه دستگیری این محمولۀ بزرگ مواد انفجاری سرو صدای بسیاری در رسانه‌های داخلی و خارجی  خلق کرده، اما تا هنوز روشن نشده که این محموله از کجا بارگیری و به مقصد کجا درحرکت بوده است. کریم براهوی، والی نیمروز در این رابطه می‌گوید که این محموله در حال عبور از پل ابریشم به داخل خاک افغانستان، ضبط شده و تحقیق از فرد دستگیرشده ادامه دارد.

با اینکه نیرو‌های امنیتی ایران کنترول بسیار شدیدی بر راه‌هایی که از سیستان و بلوچستان می‌گذرد به خاطر جلوگیری از قاچاق مواد مخدر دارند، بعید به نظر می‌رسد که دست اطلاعات ایران به صورت مستقیم در ارسال این محموله به افغانستان دخیل نبوده باشد.

بارگیری محموله ای به این بزرگی ممکن نیست بدون هماهنگی با اطلاعات و نیروهای امنیتی ایران صورت بگیرد، مخصوصا که در آن سوی پل ابریشم در محل میلک، تمام موتر‌های باربری بعد از چک و کنترول توسط امنیتی‌های ایران به سوی افغانستان هدایت می‌شوند.

اینکه این محموله چرا با این بی‌خیالی وارد افغانستان شده، حکایت از عدم بازرسی دقیق موتر‌ها در گمرگ نیمروز دارد که  از ایران و یا از بندر چاه‌بهار مال التجاره را وارد افغانستان می‌سازند و اینکه این محموله بار چندم است که وارد افغانستان شده، هرآدم نابالغی آن را می‌تواند حدس بزند.

دولت ایران که از پایگاه‌های گستردۀ ایالات متحدۀ آمریکا در داخل افغانستان به شدت هراسان است و فکر می‌کند که روزی از این طریق مورد حمله قرار خواهد گرفت با تمام قوا تلاش دارد تا جنگ در افغانستان را شدت ببخشد، نیرو‌های آمریکایی و در مجموع نیرو‌های غربی را در افغانستان  هرچه بیشتر سرگرم جنگ و خونریزی نگهدارد تا به این صورت در هماهنگی با طالبان و القاعده، جبهۀ متحد نامرئی و نااعلام‌ شده‌ای را علیه نیرو‌های غربی در این منطقه از آسیا به وجود بیاورد.

سیاست ایران در این مورد، کوبیدنِ هم به نعل و هم به میخ است، زیرا دولت ایران از یک طرف ماهانه مقداری پول برای «چای‌پولیِ» ارگ می‌پردازد، برخی از رسانه‌های افغانستان را سرپرستی و تمویل می‌نماید، با برخی از گروه‌های تنظیمی مخالف طالبان و القاعده  در بِدِه و بستان قرار دارد و از سوی دیگر چنین محموله‌های تباه‌کنی را به افغانستان می‌فرستد تا مخالفان به وسیلۀ آن پل‌ها را ویران، مکاتب را نابود و هزاران افغان بی‌گناه را به کام مرگ فرو برند.

در طول سی سال گذشته که در افغانستان جوی‌های خون جاری بوده، ایران لحظه‌ای از دست‌درازی در افغانستان اِبا نورزیده و حتی زمانی که «لشکر صحابه» ده تن از دیپلمات‌های ایرانی را در مزار به قتل رساند و نیروی 60 هزار نفری خود را بر مرز افغانستان مستقر ساخت، مسئولان دولتی ایران در زابل و زاهدان با والی‌ها و قوماندانان طالب در نیمروز و فراه سرگرم دید و وادید بوده، بعد‌ها این روابط بسیار گرم شد تا حدی که بعد از یازده سپتمبر برخی از اینان مخفیانه به ایران پناهنده شدند.

این که محمولۀ کنونیِ مواد انفجاری، اولین محموله‌ای از این جنس بوده که از پل ابریشم عبور داده شده، کسی نمی‌تواند باور کند؛ زیرا هیچ گروهِ نیمه‌عاقلی برای بار اول، خطر چنین محموله‌ای بزرگ را به جان نمی خرد و به این خاطر باید این چندمین محموله از این قبیل بوده باشد که اگر چنان حدسی را نزدیک به یقین دانست، پس ایران برای جنگ چند و چندین سالۀ مخالفان دولت در داخل افغانستان مواد انفجاری انبار کرده و این وظیفۀ نیرو‌های امنیتی افغانستان است که چنان ذخیره‌های بزرگی را کشف کنند و کف دست این همسایه را برای جهانیان نشان بدهند.

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2024 © TKG: A public media project of DHSA