ads

پویش آسان و راه دشوار

“یک تبسم توت” مجموعه شعری از از  شاعر جوان کشور جناب “نورالعین” است . از این شاعر کمتر در مطبوعات کشور شعر دیده بودم. چندی قبل اتفاقاً با وبلاگ وی

نویسنده: The Killid Group
3 اسد 1389
پویش آسان و راه دشوار

نگاهی به مجموعه شعر” یک تبسم توت”

“یک تبسم توت” مجموعه شعری از از  شاعر جوان کشور جناب “نورالعین” است . از این شاعر کمتر در مطبوعات کشور شعر دیده بودم. چندی قبل اتفاقاً با وبلاگ وی آشنا شدم. شعرهایش توجهم را جلب کرد. هفته قبل کتابی از این شاعر به دستم رسید. به دقت مطالعه کردم. حیفم آمد که چیزی را برایش یاد داشت نکنم. هدفم در اینجا نه تفسیر است و نه نقد، بلکه هدف معرفی این کتاب در سطح مختصر می باشد. پس با توجه به این مقصد، به مشخصات دفتر مذکور می پردازیم:

1-    نخستین مشخصهء بارز این دفتر لحن صریح آن می باشد. شاعر بدون هیچ گونه پرده پوشی به بیان شفاف مسایل فردی واجتماعی پرداخته است.  به نظر می رسد منظور وی از انتخاب چنین زبان صریح، یکی این باشد که خواسته خود را در جریانی که امروزه در شعرجوان افغانستان معمول است قراردهد. چرا که صراحت گویی یکی از ویژگی های شعر جوان افغانستان می باشد.  و دیگر این که تمایل خود را به مخاطبین عام خویش نشان دهد. شاید کمتر خواننده ای را می توان یافت که از اشعار نورالعین بهره معنایی را نبرد. به این شعر توجه نمایید:

نمی گویم جدایی را به من بسیار می خواهی

دلم را خشت می ریزم اگر دیوار می خواهی

دلم،افغانستان سال ها غربال سازان را

هنوزم ایستگاه مرمی و رگبار می خواهی؟

دلم یک دشت، پرمی گشت، از گشت وگذار قیس

ندانستم مرا دیوانهء بازار می خواهی

خزانش می شوم، دل را در آتش می زنم حتمن

برای مانده گی هایت، اگر سیگار می خواهی

به دست باد، جسمم را ز موهایت بزن سوزن

اگر از استخوان عاشقت گیتار می خواهی

2-    صمیمیت در گفتار، زبان شعر نورالعین را پویایی بیشتری بخشیده است. او با همان انگیزه مخاطب آفرینی به سمت شعر رفته و تلاش کرده تا میان مخاطب و شعر خود رابطهء عمیق ایجاد نماید. البته این گرایش وی بیشتر از آنكه جنبه تصنعی داشته باشد، جنبهء درونی و طبیعی دارد. سروده های او گواهی می دهند که شاعر درمعاشرت تنگاتنگ با مردم بومی خود قرار دارد.  از این رو این خصلت روانی در شعر او نیز تجلی یافته است. نگاه کنید:

آمدی تا بام خام باورم کهگل کنی

روی مرکب های دوری درد را محمل کنی

تا تکانی یک تبسم توت را روی لبت

از زمین انتظارم خنده را حاصل کنی

پل بسازی دست هایت را به روی شانه ام

چشم هایت را ببینم حل هر مشکل کنی

پاره پاره، پاره های پیکرش را باد برد

آمدی تا بر جدایی خویش را قاتل کنی؟

آمدی تا دشمن دیرینه ام، این زیست را

رو به روی چشم هایم بعد از این مایل کنی

3-     از دیگر ویژگی های “یک تبسم توت” استفاده از ضرب المثل ها واصطلاحات کوچه و بازار می باشد. اگر چند این مسأله در اشعار شاعران جوان دیده می شود اما آنچه اشعار نورالعین را امتیاز بخشیده استفاد مزید از اصطلاحات و کلمات عامیانه می باشد. او آن قدر از این نوع اصطلاحات به کار برده که گویا خواسته شعر عامیان بسراید. اگر رعایت زبان معیار نبود، شعر او را می توانستیم شعر عامیانه بخوانیم لیکن او با انتخاب زبان معیار، میان شعر خود و شعر عامیان جدایی افگنده است.  به هرصورت استفاد زیاد از یک شاخصه می تواند شعر را زبان ویژه ببخشد و یا روش جدید تولید نماید. نور العین به همین غرض، دست به چنین عمل ابتکاری زده است. یک نمونه از این نوع شعرهای وی را بخوانید:

تا که می بینم به سویت خنده پاشی می کنی

مثل نجاری، ولی عاشق تراشی می کنی

تا به آتش می سپاری دور ی دیرینه را

اشک شادی را ز چشم عشق، ناشی می کنی

از تنت نور نفس، صد شهر روشن می کند

شام گاهان ماه ار مانده نباشی می کنی؟

تا تعارف می کند ارژنگ را پیراهنت

با دو عسکر چشم هایت، با تفنگ مژه ات

خانه های روح و تن را- دل- تلاشی می کنی

4-    یکدستی: از دیگر ویژگی های “نوالعین” یکدستی کار های اوست. از آغاز کتاب تا پایان، با روش واحد مسیر شاعرانگی خود را پیموده است. شاید دلیل این یکدستی دو امر بوده باشد؛ یکی این که نتوانسته تجربیات مختلفی را بیازماید، ودیگر این که خود براین اندیشه بوده که راه اصلی وآخرین خود را در شعر باز یافته است. روی این دو منظور دیده می شود که شعرهای وی تفاوت هایی را که در سروده های یک شاعر جوان دیده می شود، به نظر نمی خورد.

5-     عنیت گرایی: گرایش به مسایل عینی خصلت واقعی ادبیات امروز محسوب می گردد. این ویژگی را در اشعار نوالعین بیشتر می توانیم پیداکنیم. دلیل آن روشی است که او برای شعرهای خود برگزیده است. روش مورد استفاده نورالعین به صورت طبیعی اقتضای چنین برخوردی را می نماید.

6-     بهره¬مندی از مسایل دینی و مذهبی، قافیه وردیف اندیشی و گاه تأثیر پذیری های زبانی از دیگر شاعران، می باشد. به این نمونه توجه نمایید:

سلام خنده هایت صبح پامیر است نازی جان

لبانت توت های سرخ “پنشیر” است نازی جان

به جز صبحانهء قیماقی رخسار های تو

دلم از هرچه خورده می شود، سیر است نازی جان

به غیر از دست های تو که بوی نان شب می داد

به دور گردنم هر چیز شمشیر است نازی جان

دگر تا چند پیش چشم هایت چشمه یی باشم

و تو تا کی بگویی، بعد از این دیر است نازی جان

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2024 © TKG: A public media project of DHSA