جنرال ادميرال مايك مولن، هفتهء گذشته در يك سخنراني با خبرنگاران در كابل، اعلام كرد گزارشهايي دريافت كرده كه نشان مي دهد سلاح هاي ايراني در قندهار به دست آمده است؛ هنوز چند روزي از انتشار اين خبر نگذشت كه بار ديگر خبر ارسال سلاح از جانب ايران به قندهار، منتشر شد.
ادعاي يك جنرال عاليرتبهء امريكايي تا كنون از سوي مقامات ايراني به صورت رسمي تكذيب نگرديده، و تنها واكنشي كه از سوي ايران نشان داده شده، انتشار يك بيانيهء مطبوعاتي از طريق سفارت اين كشور در كابل مي باشد، كه بر روي سايت هاي خبري ايراني منتشر شده است.
به اساس اين خبر؛ سفارت ايران در كابل با نشر اعلاميه اي ادعاي اخير مايك مولن لوي درستيز اردوي امريكا مبني بر ارسال اسلحه براي گروه طالبان در قندهار را رد كرده و آن را بي‌اساس خوانده است. در بيانيهء سفارت ايران در كابل، هرگونه ارتباط ايران با گروه‌هاي افراطي رد شده و از امريكايي ها خواسته شده است تا بجاي اتهام زدن به ديگران، به دنبال راه هاي منطقي و صحيح مبارزه با تروريزم باشند.
در اين بيانيه، بر حمايت دولت ايران از افغانستان با ثبات و پيشرفته تاكيد شده است. اين بيانيه، تنها واكنش دولت ايران در برابر انتشار خبرهايي است كه اخيراً در مورد رسيدن سلاح هاي ساخت ايران به قندهار و به نقل از مايك مولن لوي درستيز نيروهاي امريكايي، منتشر شده اند.
پيش از اينكه خبر دريافت سلاح هاي ايراني در قندهار منتشر گردد، در گزارش ديگري كه برروي سايت هاي بين المللي منتشر شد، اين خبر آمده بود كه نيروهاي طالبان در ايران آموزش هاي نظامي فرا مي گيرند تا بتوانند در افغانستان عليه قواي بين المللي و نيروهاي دولتي افغانستان عمليات خويش را به پيش ببرند. آن خبر نيز از سوي مقامات ايراني با واكنش مواجه نشد.
با توجه به اينكه در گذشته، گروه طالبان در دوران حكومت خود، ديپلمات هاي ايراني در مزار شريف را با نام جاسوس و به اتهام جاسوسي براي اين كشور، به قتل رسانده اند، كمك ايراني ها به گروه طالبان و تحت آموزش قراردادن افراد اين گروه در خاك ايران و توسط سپاه پاسداران اين كشور يا ديگر گروه هاي استخباراتي و نظامي ايراني، به معناي عمليات انتحاري ايران در افغانستان محسوب مي شود و به اين معناست كه ايراني ها اكنون تصميم گرفته اند تا با حمايت از طالبان، مار را در آستين خود پرورش دهند كه اگر به قدرت برسند، دوباره ايران را نيش خواهند زد.
نشريهء انگليسي ساندي تايمز؛ چند روز پيش گزارش داد كه دو تن از قوماندانان گروه طالبان، از ولایاتهاي غزنی و وردگ ادعا كرده اند كه ادارات استخباراتي جمهوري اسلامي ايران، به طالبان آمورش نظامی می دهند. بنا به اين خبر؛ در اوایل سال ٢٠٠٩ نمایندگان طالبان و دولت ایران، دربارهء اجرای برنامهء آموزش نظامی طالبان توسط ايران گفتگويي را انجام داده اند. در خبر ادعا شده بود كه طالبان در مراكز آموزشي ايران در نزديكي شهر زاهدان واقع در جنوبشرق اين كشور، مهارت هايي چون گرفتن كمين، بمب گذاري و حملات چريكي به مواضع نيروهاي خارجي و افغان را ياد مي گيرند.
انتشار اين خبرها باعث مي گردد تا يكبار ديگر ادعاهاي مقامات ايراني مبني بر حمايت از صلح و ثبات در افغانستان، غيرجدي تلقي شده و با سوالاتي روبرو گردد. بسياري از كارشناسان مي پرسند وقتي مقامات ايراني طالب صلح و ثبات در افغانستان مي باشند، چگونه اجازه مي دهند تا طالبان در خاك كشورشان، مهارت هاي چريكي و نظامي را ياد بگيرند و يا چگونه حاضر مي شوند تا براي گروه طالبان كه در مخالفت مسلحانه با دولت افغانستان قرار دارد، كمك كنند.
چندي پيش داكتر محمود احمدي نژاد رييس جمهور ايران در سفر به كابل، به حضور نيروهاي خارجي و بخصوص امريكايي ها در افغانستان واكنش نشان داده و اين سوال را مطرح مي كرد، كه چرا اين نيروها از فاصلهء 12000 كيلومتري به افغانستان آمده اند. از سوي ديگر رابرت گيتس وزير دفاع امريكا رفتار ايران در مورد افغانستان را دوگانه خوانده بود.
همزمان با سفر داكتر محمود احمدي نژاد رييس جمهور ايران به افغانستان؛ رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا دولت ایران را به رفتار دوگانه در قبال افغانستان متهم کرده و گفته بود که حکومت ایران، از يكسو خود را دوست دولت افغانستان معرفی می کند و از سوي ديگر، سلاح در اختیار طالبان قرار مي دهد تا به نیروهای ناتو حمله کنند.
برخي از كارشناسان به اين باور مي باشند كه همچنان كه كشورما شاهد تقابل سياسي و اوپراتيفي ميان كشورهاي هند و پاكستان است، اينك به صحنهء تقابل ايران و كشورهاي غربي بخصوص امريكا نيز درآمده است. آنچه عنوان انگيزهء اصلي اين نوع تحركات محسوب مي شود، اختلافي است كه ميان ايران و كشورهاي غربي در مورد مسايل هستوي اين كشور وجود دارد و اكنون اين تقابل در افغانستان در حال پيگري مي باشد كه نتيجهء منفي آن به مردم افغانستان و امنيت و ثبات كشور ما تحميل مي گردد.
