در این نشست طرفها تنها به بازگوکردن خواستهای شان پرداختند و بحث جدیدی برای افغانهای جنگ دیده درپی نداشت.
اما به باور منتقدین، این نشست حد اقل بنبست موجود در زمینه مذاکرات بینالافغانی را درهم شکست و راه مذاکرات در چنین سطحی را میان هیأتهای حکومت افغانستان و طالبان مساعد ساخت. از طرفی هم این نشست و سفر هیأت بلندپایه افغان به دوحه و بحثها و صحبتهایی که در پیوند به حل قضیه افغانستان از مجرای سیاسی مطرح شد، این امیدواری را بیشتر و پر رنگتر ساخت که طرفهای درگیر، گفتوگو و مذاکره را راهحل سیاسی قضیه میدانند.
البته باید گفت، این همه ظاهر قضیه است که در میان مردم امیدواری ایجاد میکند و دلها را به صلح نامعلومی که هنوزهم در دور دستهاست، پیوند میزند.
اینکه واقعا در عقب درهای بسته میان هیأتهای حکومت افغانستان و طالبان چه گذشت و روی کدام موارد صحبت صورت گرفت و بالاخره خبرهای خوشی که از آن یاد میشد چه بود؟ متاسفانه هیچکس در این مورد نمیداند. در اعلامیهی هم که بعد از ختم نشست با رسانهها شریک ساخته شد تنها به موارد و صحبتهای تشریفاتی اکتفا شده و جزییات حقیقی مثل گذشته بازهم از دید مردم پنهان ساخته شد. موردیکه در دو سال اخیر در پیوند به پروسههای صلح انتقاد شدید مردم را درپی داشته و نسبت به آن خوشبینیهای خویش را از دست دادهاند. مردم شاهد اند که در دوسال گذشته هر جلسه و سفری که در زمینهی بازگرداندن صلح و ثبات در افغانستان صورت گرفته است، هیچ موردی از آن عام نگردیده و مردم نداستند که اصلا در پیوند به صلح افغانستان چه اقداماتی در حال اجرا بوده است.
باید گفت که این پنهانکاریها زیانبار بوده و سبب میشود تا مردم احساس نمایند، روی موارد اصلی در این مذاکرات هیچگونه صحبتی نشده و یا اینکه از موارد کلیدی مورد بحث بیخبر گذاشته میشوند. انتظار بر این بود که با توجه به صلاحیت هیت فرستاده شده؛ آتشبس چندماهه و موضوع رهایی طالبان، حذف نام سران طالبان از لیستسیاه سازمان ملل، و کاهش خشونتها و توقف جنگ از مواردی بودند که گفته میشد در این نشست روی آن بحث و تبادل نظر و حتا تصمیمگیری خواهد شد.
خلاصه اینکه بعد از ختم این نشست سوالات زیادی در اذهان مردم خطور کرده است؛ سوالاتی که نمیتوان به آسانی به آن پاسخ داد. مردم میپرسند، باوجود برگزاری چنین نشستی، آیا میتوان ادعا کرد که طرفهای درگیر جنگ افغانستان ارادهی واقعی برای صلح و تامین امنیت در کشور دارند و یا اینکه به دنبال ضایعکردن فرصتها و برباد دادن وقت مردم استند؟ مردم باید تا چه وقت در انتظار رسیدن به صلح کشته شوند و یا در سوگ و ماتم عزیزان شان بنشینند؟
از طرف دیگر سوال این است که چرا مثل گذشته یک بار دیگر به صحبتها و اظهارنظرهای تشریفاتی اکتفا شد؟ آیا نشست نامبرده کدام نتیجهی مثمری در پینداشت و یا اینکه مسایلی در آن مطرح گردیده که نیاز به مشورههای بیشتر دارد؟
و بالاخره قبل از برگزاری نشست شماری از اعضای این هیأت به مردم اطمینان دادند که تلاشهای جدی در راه است و نسبت به این تلاشها مردم شاهد آتشبس چند ماهه خواهند بود؛ اما اینکه این نشست بدون اشاره در این مورد خاتمه یافته سوالاتی نزد مردم خلق گردیده است. مردم می پرسند کسانی که به آنان امیدداده بودند، باید پاسخ دهند که بر بنیاد چه اطمینان و اعتمادی دست به چنین کاری زدهاند؟ در نتیجه آیا به روند صلح با طالبان باور دارند که به موفقیت خواهد انجامید و افغانستان بیشتر از این در آتش جنگ نخواهد سوخت؟
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید