هرات، به دلیل تراکم نفوس و موجودیت بنادر تجارتی، بستری مناسبی برای شیوع ویروسکرونا شدهاست.
کابل را به قصد هرات، جایی که نخستین واقعه مثبت ویروسکرونا به ثبت رسید، ترک کردم. در این سفر، چالشها و موفقیتهای مدیریت بحران کرونا را به واکاوی گرفتهام.
ویروس کرونا که حتی در جهان ناشناخته بود، در ابتدا نهتنها باشندههای هرات که مسوولان و مقامهای این ولایت نیز در برابر آن عادی برخورد میکردند.
هرچند مقامهای محلی ضعف مدیریتی را در آغاز، به دلیل ناشناختهبودن ویروسکرونا میپذیرند؛ اما میگویند کرونا در ولایت هرات به شکل درستاش مدیریت شدهاست؛ موردی که در تناقص محض با دیدگاه عام مردم قرار دارد؛ باشندههای هرات، مدیریت کرونا را ناکام میدانند و میگویند، به دلیل کمکاری و حیفومیلشدن بودجه ویروسکرونا و عدم آگاهیدهی درست، تا هنوزهم برای شماری از مردم ناشناخته است.
برای دریافت دیدگاه باشندههای این ولایت، سری زدم به جادههای شهر هرات.
مهناز جاهد، را در جادهی موسوم به بکرآباد ملاقات کردم. او که در شهرنو هرات زندهگی میکند، میگوید که مردم در آغاز در برابر ویروسکرونا کاملا بیباور بودند و تا وقتی که آمار مبتلایان و مرگومیر بلند نرفت، چیزی به نام امکانات صحی وجود نداشت؛ همین دلیل سبب شد که کرونا در آغاز، جان شمار زیادی از باشندههای هرات بگیرد.
مهناز میگوید:”هنوز که ای فاجعه بزرگ را پشتسر گذشتاندیم، مردم کرونا را جدی نمیگیره، یک قسم عادی و سطحی فکر میکنن”.
این بانوی هراتی، با لبخندی معنادار گفت:”به دلیل پایینبودن سطح آگاهیدهی، زنان آماده نیستن برن، به تست دادن. در بیشتر موارد خانوادهها فوتیهای کرونا را از مردم پنهان میکردند؛ باور کنید، بسیاری حتی فوتیهای ناشی از کرونا را عیب میدانستند”.
با مرضیه رحمانی، در جادهی مخابرات شهر روبهرو شدم. او که در آغاز حاضر به مصاحبه نبود، گفت که باشندههای هرات هیچ خاطرهی خوشی از مدیریت کرونا ندارند و بیشتر کارها در این ولایت را نمایشی و سیاسی میدانند.
مرضیه در ادامه گفت که “به دلیل ضعف مدیریتی هنوز مردم موجودیت ویروسکرونا را تمسخر میکنن؛ همهگی در برابر آن بیپروا استن؛ تازمانیکه اقارب و نزدیکان ما فوت نمیکرد، باور نمیکردیم کرونایی وجود دارد”.
مرضیه، با انتقاد از فعالیت کارمندان صحی، اضافه میکند که یک شمار این کارمندان مسلکی نبودند و با لحن تمسخرآمیز با مریضان کرونایی برخورد میکردند.
با هیلی سها، دختر دیگری در سرک بادمرغان مواجه شدم. از هیلی، روایت جالبی شنیدم. او، که حتی یک سال و چندماهی از شیوع ویروس کرونا را پشتسر گذشتانده، هنوز باورمند نیست که اصلا کرونایی وجود داشته باشد.
هیلی، میگوید:”نه ده قصه اعلانات تلویزیونی بودم، نه رادیو و ای چیزا و نه هم تشویشی از کرونا داشتم. این اعلانات کرونایی کلاش تجارتی و شایعه است”.
فرحناز سروری، بانوی جوانی که در جادهی قومندانی شهر هرات قدم میزد و به ویروس کرونا نیز مبتلا شده بود، نمیخواست به دلیل داشتن خانوادهی سُنتی چهرهاش رسانهیی شود؛ اما خودم را نزدیکش رساندم و از تجاربش پرسیدم.
فرحناز گفت، همینکه علایم کرونا در وجود وی و یا نزدیکانش مشاهده میشد، زود اقدام میکردند که این امر سبب شده بود، ویروس کرونا آنان را خیلی اذیت نکند.
بانو سروری گفت:”روز اول ماه روزه کرونا گرفت مه. ای ویروسکرونا است؛ اما به اندازهیی که مردم را میترسانند، سخت نیست دگه. در زمان موج اول کرونا، حتی ماسک، مواد شوینده و ضدعفونی در دسترس نبود “.
به این اکتفا نکردم و رفتم تا وضعیت کلی زنان هرات را در دورهیکرونا بدانم.
برای این کار، انیسه سروری، رییس امور زنان هرات را گزینه مناسبی بود.
وی در مصاحبه به کلید، میگوید که ویروسکرونا بیشترین آسیب را به خانوادههای فقیر رسانده است.
به گفتهی وی، در جریان کرونا قضایای خشونت علیه زنان افزایش یافته و روایت دردناکی از این دست دارد.
رییس زنان هرات، میگوید: “در جریان کرونا فقر بیشتر شد؛ نانآوران خانوادهها همه بیکار شدند. حتا خانمهاییکه شوهران شان بیکار شده بودند، مورد لتوکوب قرار میگرفتند؛ حتی یک قضیه اینجا نیز ثبت شده که یک زن از بس مورد لتوکوب شوهرش قرار گرفته بود، طفلاش قبلِ تولد سقط شد. در ولسوالیها و قریههای ناامن آگاهیدهی صفر بود؛ کارمندان صحی به دلیل حضور طالبان نمیتانستند بروند.”
از وی پرسیدم، دلایلی که مدیریت کرونا را در این هرات به چالش کشاند چه بود؟
بانو سروری، گفت: “سُنتیبودن جامعه هرات. ذهنیتهایی وجود داشت که فکر میکردند، این دسیسهی غرب است؛ همین دلیل بود آگاهیدهی درست صورت نگیرد و هنوزهم چنین ذهنیتها پابرجاست”.
قضیه اینجا خلاصه نشد. برای دریافت اطلاعات بیشتر از نحوهی مدیریت بحران کرونا به نهادهای مدنی شهر هرات مراجعه کردم.
سونیتا شریف، فعال مدنی که تمام اعضای فامیل وی به کرونا مبتلا شده بود، روایت دردناکی از کرونا دارد.
به گفتهی وی، در جریان کرونا، روزانه سه تا چهار تن از نزدیکان و دوستان وی به حالت بدی فوت میشدند.
سونیتا، میافزاید: “شیوههای برخورد در جریان کرونا متفاوت بود؛ دیدگاه مردم، مسوولان صحی و دیدگاه عموم یکی نبود. واقعاً حالتی بدی بود. هر روز خبر مبتلاشدن و مردن به گوش میرسید”.
نیاز دیدم که مدیریت کرونا در هرات را از مقامهای صحی این ولایت بشنوم.
با احمد امیرنژاد، مسوول بخش نظارت و پاسخدهی به امراض ملی در ریاست صحت عامه هرات، ملاقاتی را هماهنگ کردم.
آقای امیرنژاد، از بیاعتمادی مردم سخن میزند و آن را از عوامل دشواری کار در جریان کرونا میداند.
وی، میافزاید: “هرچند ویروس کرونا، ناشناخته بود؛ در ابتدا امکانات ناچیز بود؛ نه تنها مردم بل داکتران برای نخستینبار بود، با چنین وضعیت روبهرو شده بودند؛ اما با آنهم، رسیدهگی خوب صورت گرفت، جامعه طبی این ولایت به درستی کار کردند؛ داکتران شبانه روز تلاش کردند تا برای مردم سهولت بیاورند.”
از سویی هم، میرویس صالحی، یکی از متخصصین در شهر هرات که در پیش چشماناش دهها مریض فوت کرده و صدها مریض هم شفایاب شده، میگوید که در آغاز کسی حاضر نبود برای مبارزه با کرونا هزینه کند.
او، میگوید: “در آغاز باور بر این بود که داکتران، مریضان کرونایی را قصداً میکُشند؛ همه از داکتران ترس داشت. دهها مورد؛ حتا از نزدیکان ما، مریضان کرونایی شان ره پنهان میکردند.”
با این همه، غلام حبیب هاشمی، عضو کمیتهی مبارزه با ویروس کرونا و عضو شورای ولایتی هرات، میگوید که برای جلوگیری از گسترش این ویروس، دادخواهیهای گستردهیی صورت گرفت.
به گفتهی وی، در آغاز، 400 میلیون افغانی در اختیار این کمیته قرار گرفت؛ اما فعالیتهای مثبت برای مبارزه با کرونا نادیده گرفته میشد.
آقای هاشمی میافزاید: “در نخسست پراکندهگیها برای مبارزه با ویروسکرونا در سطوح مختلف وجود داشت؛ شفاخانهها با امکانات ناچیز نمیتوانستند کاری کنند؛ اما باآنهم، کمیتهی مبارزه با کرونا ایجاد شد و زمینهی جمعآوری و مصرف کمکها فراهم شد؛ سطح آگاهیدهی و رسیدهگی به باشندههای هرات بلند رفت”.
با سفر سهروزه به ولایت هرات، دریافتم که کرونا هنوز در میان بسیاری از باشندههای این ولایت جدی گرفته نمیشود؛ رستورانتهای شهر همه باز اند و مردم بدون در نظرداشت سفارشات صحی به زندهگی عادی خود ادامه میدهند؛ تو گویی در این شهر، نه کرونایی بوده و نه هم کسی از بابت این ویروس جان باختهاست.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید