در آخرین مورد، در اثر یک انفجاری در مسجد وزیرمحمد اکبرخان که شام دیروز به وقوع پیوست، داکتر ایاز نیازی؛ عالم دین و استاد پوهنتون کابل کشته شد و چندتن دیگر زخم برداشتند. در بسیاری از ترورهای هدفمند، بیشتر افرادی مورد حمله قرار گرفتهاند که یا از جایگاه والا و بلند اجتماعی برخوردار بودهاند و یا هم علیه جنگ و فساد موضعگیریهای قاطعانه داشتهاند.
اگر کمی به عقب برگردیم و حوادث حداقل یک ماه گذشته را مرور کنیم در مییابیم که نه مسجدی در امان بوده، نه مرکز صحی و نه هم مراسم جنازه؛ حتا در اوایل سال روان خورشیدی به وضوح مشاهده شد که درمسال سیکها نیز در کابل از شر حملهکنندهگان مصوون نماند و قربانیهای زیادی برجا گذاشت.
سال گذشته هم از لحاظ ترور عالمان دین، حمله بر مساجد و ریختهشدن خون مردم در مساجد و جادهها، سال بدی بود. در ماه رمضان سال گذشته یکی از سرشناسترین عالمان دین؛ مولوی ریحان با چندین تن از نمازگزاران را از دست دادیم. به دنبال آن، چند تن از عالمان دین در ننگرهار، کنر، لوگر و پکتیا به طرز نامعلومی ترور و از بین برده شدند.
در کل، حداقل در ۱۵سال اخیر، حدود ۱۲۰۰ تن از عالمان دین در سرتاسر افغانستان ترور شدهاند و دهها مسجد و مراکز عامالمنفعه نیز مورد حملهی گروههای مسلح قرار گرفتهاست.
اینکه چه دستهای پنهانی در عقب این همه ترورها و حملات قرار دارند، جای سوال است. از همه حیرتآورتر این است که به چه دلیلی شمشیر تکفیریها چنین برنده شده و برای جلوگیری از تداوم چنین جنایتها اقدامی نمیشود.
کشتهشدن مولوی ایاز نیازی در مسجد وزیراکبرخان کابل که در بسا از روزها به شمول رییس جمهور افغانستان، مقامات بیشمار عالیرتبهی حکومتی برای ادای نماز به آنجا میروند، سوالهایی را متوجه حکومت افغانستان نیز میسازد که چرا در تامین امنیت چنین مکانی بیتوجهی صورت گرفته است؟ و چهگونه ممکن است که مواد انفجاری از کمربند سبز و مصوون امنیتی انتقال داده شود و در مسجد جابهجا گردد؟
به هرحال، شاید چنین سوالها، بارها از سوی مبصرین و رسانهها مطرح شده باشد و جوابهایی نیز از سوی حکومت افغانستان؛ به خصوص نیروهای کشفی و امنیتی ارایه شده باشد تا کارکرد خویش را توجیه کنند، اما با تاسف باید گفت که غفلت وظیفوی، سهلانگاری در کار، ضعف ادارات کشفی و عدم توجه به تامین امنیت اماکن مذهبی و عالمان دین و مردم ملکی از موارد کلیدی است که هیچگونه توجهی به آن صورت نمیگیرد.
علاوه بر این چند نکته که ذکر کردیم، کشمکشهای مقامهای درجه یک کشور و هواداران آنان روی تقسیم پنجاه پنجاه قدرت، زدوبندهای حزبی و قومی، خودخواهی و امتیازطلبیهای شخصی این بزرگان باعث فراموشی و به حاشیهراندهشدن خواستها و نیازهای ملی و مردمی گردیده و فرصت بیشتری را برای عناصر جنگ و ترور در کشور فراهم نمودهاست.
خلاصه اینکه کشتن افراد ملکی و بیدفاع جنایت علیه بشریت شمرده میشود و کشتن عالمان دین، آنهم از سوی دستهها و گروههایی که داد از اسلام و دین میزنند، مخالفت سریع آنان را با دین، مذهب و انسانیت نشان میدهد.