ads

دستاوردهای یك‌ساله و بازنگری استراتیژیك

رییس جمهور اوباما همزمان با بررسی استراتیژی یكسالهٔ ایالات متحده امریكا در افغانستان و بازنگری سیاست مبارزه با تروریزم، از پیشرفت های انجام شده ابراز خوش‌بینی نموده است.

نویسنده: The Killid Group
5 جدی 1389
دستاوردهای یك‌ساله و بازنگری استراتیژیك

رییس جمهور اوباما همزمان با بررسی استراتیژی یكسالهٔ ایالات متحده امریكا در افغانستان و بازنگری سیاست مبارزه با تروریزم، از پیشرفت های انجام شده ابراز خوش‌بینی نموده است.

پیشرفت های انجام شده در سخنان رییس جمهور ایالات متحده، كند خوانده شده، اما به شكست طالبان و پیروزی در افغانستان اذعان گردیده است.

آگاهان امور براین باوراند كه بازنگری استراتیژی یكسالهٔ ایالات متحدهٔ امریکا در افغانستان آنگونه كه در چشم انداز اوباما خوشبینانه به تصویر كشیده شده، درحیات سیاسی – اجتماعی افغان ها مؤثر نبوده است.

داد نورانی، كارشناس مسایل سیاسی به این باور است كه “پیشرفت در نگاه استراتیژیك ایالات متحدهٔ امریكا نسبت به آنچه در دید افغان ها و از منظر منافع ملی افغانستان مطرح است، متفاوت است. به این دلیل شاید منظور از پیشرفت های انجام شده از زاویهٔ استراتیژیك در نگاه ایالات متحدهٔ امریكا باشد.”

بازنگری مجدد استراتیژی به طور عمده به مشاركت استراتیژیك پاكستان، شروع دور دیگر از مرحلهٔ دولت سازی و خود اتكایی در افغانستان و ادامهٔ مبارزه با گروه های مخالف مسلح در افغانستان و پاكستان متمركز شده است.

حكومت افغانستان ضمن خوشبینی از بازنگری انجام شده، خواهان عملی شدن وعده های داده شده گردیده است.

شیدا محمد ابدالی، معاون شورای امنیت ملی كشور گفته است: “اگر وعده های سپرده شده در بررسی استراتیژی امریکا در افغانستان که شامل تقویت عساکر، تقویت حکومت افغانستان، تقویت پروسهٔ صلح و همکاری منطقوی است، به شکل خوب به پیش برده شود، این اقدامات برای آرودن صلح در افغانستان کافی است.”

این درحالیست كه قبل از اعلام بازنگری های استراتیژیك، انتظار می رفت تا نكات تازهٔ از پیامد این بازنگری تبارز نماید. اما دیده شد كه در عمل، بازنگری انجام شده در واقع تأكید بر كاركرد یكسال گذشته می باشد.

احمد سعیدی، تحلیلگر مسایل سیاسی، بازنگری سیاست امریكا در افغانستان را بیشتر از آنكه یك بازنگری دقیق و مؤثر بداند، ارایهٔ گزارش كاری یكساله و بازتاب آن در رسانه ها و افكار عمومی می پندارد.

با این حال انتظار از بازنگری انجام شده در راستاهای ذكر شده، چیست؟

یافتن پاسخ برای این پرسش نیازمند آن است تا دیده شود تجربهٔ یكسال گذشته از افزایش نیرو، همكاری های پاكستان و تضعیف نیروهای مسلح مخالف دولت تا چه اندازه موفقیت آمیز بوده است.

نابودی مخالفان؛ از ادعا تا واقعیت

در گزارش ارایه شده از بازنگری استراتیژی ایالات متحدهٔ امریكا گفته شده است كه طالبان در طی 9 سال گذشته به اندازهٔ امروز تضعیف نشده و شبكهٔ رهبری آن در افغانستان رو به نابودی است.

سوال در اینجاست که این ادعا تا چه اندازه واقعیت داشته و می تواند دولتمردان امریكا را به هدف اصلی آن كه نابودی تروریزم در افغانستان است، نزدیك نماید؟

زمانی كه جنرال استانلی مك كریستال پس از مطالعه وضعیت افغانستان، پیشنهاد افزایش نیرو و كاهش تلفات ملكی را به كاخ سفید پیشكش كرد، مورد استقبال كاخ سفید قرار گرفت. در نتیجه ٣٠ هزار نیروی تازه نفس امریكایی تا پایان سال جاری وارد افغانستان شده و 9700عسكر دیگر از جانب كشورهای عضو ناتو وعده داده شد، اما این تعهد در نهایت ٧٧ در صد عملی شد.

نیروهای متذكره، عمدتاً در سه ساحهٔ عملیاتی و به منظور پراكنده ساختن نیروهای مسلح مخالف دولت، وارد عمل شدند. بخشی از این نیروها با استقرار در ولایت نا آرام هلمند، بر انحصار نیروهای انگلیسی در این ولایت خاتمه بخشیده و تعداد دیگری نیز به کندهار اعزام گردیدند تا در تأمین امنیت و دفع خطر مخالفان كار و فعالیت نمایند. قسمت سوم این نیروها در ولایت پكتیكا با اهداف آموزش نیروهای افغان و جلوگیری از تردد نیروهای حقانی مستقر گردیدند.

تأثیر و پیشرفت اهداف این گروه های نظامی در كشور و در ساحات مربوطه شان در دیدگاه كارشناسان برجسته به نظر نمی رسد.

داد نورانی، كارشناس مسایل سیاسی، كاهش آرام، آرام خشونت را در دههٔ گذار سیاست این كشور، جزء از استراتیژی آن می داند. اما به نظر وی ادعای نابودی خشونت ها نه از جانب امریكایی ها مطرح گردیده و نه هم به آسانی میسر خواهد بود.

گزارش ارایه شده از نتیجهٔ بازنگری در استراتیژی ایالات متحده نیز تأكید داشت كه دستاوردهای حاصل شده در خصوص كاهش خشونت ها متزلزل و مقطعی خواهد بود.

اما محمد علی رضوانی، آگاه امور سیاسی معتقد است كه در بدل آوردن امنیت نسبی در بعضی از شهرهای آشوب خیز، چون هلمند و کندهار، مناطق دیگری در شمال و شرق كشور شاهد خشونت های روز افزون بوده است. وی نمونهٔ از این خشونت ها را در طی یكسال گذشته در كندز، فاریاب، ننگرهار و بغلان می داند كه نمونهٔ اخیر آن در درگیری مسلحانه مخالفان دولت با نیروهای حكومتی در بیست و هشتم قوس در كندز مشاهده شد.

به باور آقای رضوانی “عملیات جنگی و حضور پر حجم نیروهای مسلح در مناطق نا آرام و تشدید عملیات برای كوتاه مدت، مؤثر و كارساز است؛ اما اگر این عملیات زمینه های مقبولیت حاكمیت را برای مردم محل فراهم نكند و همچنان دیوارهای بلند بی اعتمادی میان آنان سایه افگنده باشد، امنیت زیر سایهٔ تفنگ شكننده و آسیب پذیر است و نمی توان نسبت به دورنمای چنین امنیتی امیدوار بود.”

نكتهٔ كه در نظر وی برجسته شده در واقع فاز دوم از بازنگری استراتیژی ایالات متحده امریكا را شكل می بخشد كه همانا تقویت اردو و پولیس ملی و تحكیم پایه های حاكمیت كارا در افغانستان می باشد.

حاكمیت مجهز با نیروی امنیتی

تجهیز و تربیت نیروهای امنیتی افغان از مهم ترین برنامه در استراتیژی ایالات متحده امریكا در كشور است كه از چندی بدینسو جدی تر دنبال می گردد. حاصل كار و تلاش در اردوی ملی در سال ٢٠١٠ منجر به این شد كه تعداد عساكر اردوی ملی به ١٣٤ هزار و از پولیس ملی نیز به ١٠٩ هزار نفر برسد.

در همین حال وزارت دفاع ملی كشور بارها از اعلام آمادگی تأمین امنیت در سال 2014 خبر داده و كشورهای دارای نیروی نظامی نیز، سال 2014 را پایان حضور نظامی خویش در افغانستان دانسته اند. تاجاییكه جوبایدن، معاون رییس جمهور امریکا سه روز پس از اعلام بازنگری استراتیژی امریكا در افغانستان و پاكستان تأکید کرده است که برنامه شروع عقب نشینی نیروهای امریکایی از افغانستان در سال آینده، اقدام نمایشی نیست و این نیروها صرف نظر از شرایط موجود افغانستان، آن کشور را تا سال ۲۰۱۴ ترک خواهند کرد.

این در حالیست كه قبل بر این مقام های امریكایی و ناتو بر ادامهٔ حضور حمایتی و غیرنظامی شان پس از سال 2014 تأكید نموده بودند.

آگاهان امور پیشرفت های انجام شده در راستای تحكیم حاكمیت مقتدر و تجهیز نیروهای امنیتی را بخشی از اهداف امریكا در دههٔ گذار می دانند.

به باور آقای نورانی خلاصهٔ از دستاوردهای دههٔ گذار در نگاه استراتیژیك سیاستمردان امریكایی در این موارد به نظر می رسد: “كنترول جنگ سالاران سركش و كشیدن آنان در عرصهٔ سیاست و دموكراسی، وارد كردن مدیران تكنوكرات در سیاست، القا كردن بازار آزاد در ذهنیت مردم افغانستان، نهادینه مند كردن رسانه ها، برقراری روابط متعادل با همسایه های افغانستان، سازماندهی اردو  و پولیس طبق دلخواه شان و ارزیابی و زمینه سازی كشف و استخراج منابع زیر زمینی و همچنین زمینه سازی برای بعضی از پروژه های اقتصادی همچون خط انتقال لوله گاز تركمنستان و …” اما به عقیدهٔ آقای نورانی این موارد تمام كار امریكا در افغانستان نیست؛ بلكه اتمام كار آنان نیازمند حضور بیشتر شان در افغانستان است.

وی می افزاید: “دههٔ اول یا دههٔ گذار فراهم آوری مقدمات برای دههٔ استقرار است كه شروع آن در سال 2014 خواهد بود و در نهایت امریكا به هدف خود كه استقرار در پایگاه های دایمی و رسیدن به منافع منطقوی است نزدیك می شود.”

پاكستان؛ شریك اسراتیژیك یا حامی تروریزم؟

در بازنگری استراتیژی امریكا در افغانستان و پاكستان بر همكاری بیشتر پاكستان در امر مباررزه با تروریزم نیز اشاره شده است. این مسئله با تأكید بیشتر در سخنان مایك مولن، لوی درستیز اردوی امریكا مطرح شد.

مایک مولن اذعان نمود که پاکستان می تواند جلو شورشگری را بگیرد و پناهگاه های تروریستی را ببندد.

جنرال مایک مولن، به روز جمعه، ۲۶ قوس در سفری به کابل به خبرنگاران گفت که حوصله این کشور در مورد موجودیت پناهگاه های تروریستی در پاکستان به سر آمده است.

مایک مولن همچنان گفت که مقام های غیرنظامی و نظامی پاکستان راجع به خطراتی که به دلیل موجودیت این پناهگاه ها متوجه شهروندان پاکستانی، زیر ساخت ها و وجهه آن کشور در منطقه می شود، آگاه می باشند.

این اظهارات در حالی صورت می گیرد كه مقام های دولت ضمن خوشبینی از این اظهارات، نسبت به اقدام پاکستان برای این کار اظهار تردید کرده اند.

سیامك هروی، از سخنگویان حكومت گفته است كه “حلقاتی در حکومت پاکستان، به خصوص در آی اس آی و حلقات تندرو دیگری که حتا در بدنهٔ حکومت پاکستان هستند، علاوه بر این که علاقمندی به همکاری در مبارزه علیه تروریزم ندارند، بلکه تروریزم را تقویت هم می کنند، هم حمایت مالی و هم حمایت معنوی می کنند.”

این در حالیست که در بازنگری استراتیژی امریكا، برنامهٔ اعتماد سازی با پاکستان، علاوه بر کمک به اردو و آموزش مربیان نیروهای عملیات خاص این کشور، گفتگوهای استراتیژیک میان دو کشور نیز گنجانیده شده و کمک های مالی جدید به پاكستان نیز جزء از این برنامه می باشد.

شهروندان و آگاهان امور در افغانستان نیز در خصوص تردید در صداقت و عملكرد پاكستان با مقام های دولتی هم نظر اند.

عبدالله توفان، محصل سال اول علوم سیاسی مؤسسه تحصیلات عالی كاتب بر این نظر است كه “پاكستان یكی از عوامل جدی خلق بحران در افغانستان بوده و ریشهٔ ترور و خشونت در این كشور جا دارد. در این صورت اگر پاكستان بخواهد می تواند به این بحران منطقوی و جهانی خاتمه بخشد.”

احمد سعیدی بر این نظر است كه حمایت از پاكستان بیشتر به معنای این است كه استراتیژی امریكا بیش از آنكه بر پروسه های ملكی ملت سازی در افغانستان متمركز باشد، بر نابودی دشمنان خودش معطوف است.

آقای رضوانی نیز با تأكید بر اینكه باید دید تا “ایالات متحده امریكا میان حكومت مستقل و حكومت منفعل و تابع سیاست های پاكستان، كدام یك را انتخاب خواهند كرد؟”

در نهایت به باور وی “بدون توجه و تمركز به مسایل قانون گریزی، فساد اداری و بازسازی و توجه به نهاد معیشت مردم در افغانستان نمی توان امیدوار بود كه پیامد جنگ و استراتیژی امریكا منجر به امنیت و ثبات پایدار در كشور گردد.”

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2025

Copyright 2024 © TKG: A public media project of DHSA