“درشهر قندهار همگي در ترس و هراس بسر مي برد. هركسي، خواه پولدار باشد يا فقير وقتي صبح از خانه بيرون مي رود، اميدي ندارد كه شام زنده به خانه برمی گردد، چرا كه احتمال ترور و كشته شدنش مي رود.”
اظهارات فوق، از زبان يك شهروند قندهاري بنام عزيزالله روايت شده است كه حكايت از اوج ترس و وحشت از ترور در اين شهر مهم كشور را دارد.
اين موضوع را خانم ملالي اسحاق زي؛ وكيل مردم قندهار در ولسي جرگه نيز تأييد نموده مي گويد:” تا سفردوم آقاي كرزي (تاريخ 21 ثور سال جاري) در قندهار، تعداد كساني كه ترور شده بود به 525 نفر می رسید، در طول هشت سال گذشته هيچ گروهي، از جمله طالبان مسووليت اين قتل ها را به عهده نگرفته است، حكومت محلي قندهار نيز در اين خصوص اقدام مشخصي انجام نداده تا از اين قتل ها جلوگيري صورت گيرد، يگانه علت اين قتل ها، ايجاد مخالفت ميان اقوام خوانده شده است، تا از اين مسئله به سود حاكميت يك قوم خاص استفاده صورت گيرد.”
گفتني است كه ترور سران قومي فقط در سطح ولايت قندهار خلاصه نمي شود، بلكه ولايت هاي هلمند، زابل، ارزگان و برخي ديگر از مناطق جنوب افغانستان نيز شاهد اين گونه ترورها هستند، اما قندهار از جملهء ولایت های پيشتاز است.
به باور کارشناسان ولايت قندهار از اهميت خاصي برخوردار است. اين ولايت هم به لحاظ همجواري با پاكستان و هم به لحاظ قرار گرفتن در مسير ترانزيتي شاهراه كابل هرات، گلوگاه مهمي براي تجارت و اقتصاد افغانستان به شمار مي رود.
بنا بر داشتن همین خصوصیات، اين ولايت در تاريخ معاصر شاهد جنگ و نزاع هاي زيادي بوده است، شايد نزاع كنوني نيز سرمنشاء اين چنيني داشته باشد.
با اين وجود، سوال اصلي اين است كه چه گروهها يا كساني مي خواهند از ایجاد اختلاف میان اقوام دراین ولایت سود ببرند؟
انگيزهء ترور سران قومي
اقوامی مانند “بارکزی “، “پوپلزی “، “نورزی “، الکوزی “، “ساکزی “، ” اڅکزی “، “علیزی ” و … ده ها کشته در این بازی نافرجام داده اند و مشخص نیست که این روند تا به کی ادامه خواهد داشت.
به گفته ملالی اسحاق زی اين قتل ها به گونهء تدريجي اتفاق مي افتند و بعضا نيز در قالب يك انفجار بزرگ و حادثهء تروريستي صورت مي گيرد.
به باور وی دليل عمدهء آن اين است كه پيچيدگي موضوع زياد تر شده و كشف و اثبات عاملين اصلی قضيه دشوار به نظر برسد:” حالت تدريجي و پيچيدگي اين فاجعه ها نيز باعث شده است تا كمتر به اين قضيه به عنوان يك بحران ريشه دارقومی با پيامدهاي ناگوار آن نگريسته شود.”
تاكنون هيچ گروه يا فردي مسووليت اين قتل ها را به عهده نگرفته، ولي با شدت گرفتن اين وضعیت ناگوار در قندهار، مقام هاي ارشد در كابل نيز آن را مرموز خوانده و از ارائهء اطلاعات دقيق در بارهء عوامل آن خود داری کرده اند. بطوريكه زمري بشري؛ سخنگوی وزارت داخله مي گويد: “ما به نهادهاي امنيتي و تحقيقاتي خود دستور داده ايم تا در اين مورد معلومات لازم را جمع آوري نمايند، اما مشخصا تاكنون در مورد عوامل آن اظهار نظري نمي توانم.”
اظهار نظر آقاي بشري در حالي صورت مي گيرد كه دستكم از شروع اين اتفاقات هشت سال مي گذرد.
در همين حال سيامك هروي؛ يكي از سخنگويان رييس جمهور مي گويد: “مدتي است كه سران قومي در قندهار و ديگر نقاط افغانستان ترور مي شوند، اين قضيه توسط مخالفان دولت و مردم افغانستان انجام مي شود، كساني كه نمي خواهند سران و متنفذين قومي در روند پيشرفت كنوني و رشد زندگي مردم افغانستان سهم داشته باشند.”
آقاي هروي اين ترورها را به دوش مخالفان دولت انداخته و صرفا عدم پذيرش آنان را( ازسوی گروهای مخالف) دليل كافي براي اين مسئله نمي داند.
اما عدهء از آگاهان امور براين باوراند كه يك تشكل خاص در قندهار شكل گرفته كه تصميم دارند تمام امتيازات سياسي و اقتصادي را در اختيار خود داشته باشند؛ لذا هركسي كه در مقابل اين هدف قرار گيرد، مورد حمله قرار گرفته و از بين برده می شود.
اما وحید مژده كارشناس مسايل سياسي، هرچند دست داشتن مخالفان مسلح دولت را در اين قضيه رد نمي كند، اما دست هاي پشت پرده را در اين قضيه دخيل دانسته و ترور سران قومي را تلاشي براي عدم احياء همبستگي اقوام در قندهار مي داند.
به گفتهء وی، هدف این است که سران اقوام مانند گذشته قدرتمند نباشند. همين مسئله باعث شده است كه بسیاری از سران قومی که در انتخابات قبلي ولسي جرگه رای کسب کرده بودند، دیگر جرأت برگشتن به مناطق خود را ندارند.
ولي خانم اسحاق زي؛ دخيل بودن دست هاي خارجي را رد نموده و متعقد است:”يگانه چيزي كه عامل اين قضايا مي باشد، موجوديت يك خانواده و يك گروه خاص است كه به خاطر اقتدار و قدرت محلي خويش، به بهانه هاي مختلف، سران قومي را از بين مي برند، يكي را به اتهام طالب بودن، ديگري را به تهمت تضاد قومي و عده اي را نيز به بهانه هاي ديگري می کشند تا بر خلاف قدرت آنان قد علم نكنند.”
ا خانم اسحاق زی می افزاید:” فكر مي كنم در قندهار دست هاي خارجي آنقدر باز نيست كه در اين مسائل دخالت كنند و مردم قندهار نيز محتاطانه عمل مي كنند؛ مثلا از قوم الكوزي كساني مثل ملا نقيب، حاجي گلاني، حاج هاشم و … كساني هستند كه از شخصيت هاي برجستهء قندهار بودند كه نه مشكلي با خارجي ها و نه هم با طالبان داشتند و نه هم با پديده هايي چون تروريزم و ترياك ارتباط داشته اند؛ اما بي رحمانه ترور شدند.”
ترور، عامل تقويت مخالفان
موجوديت چنين وضع آشفتهء امنيتي باعث گرديده است تا زمينهء بهتري براي دخالت هاي آشوبگرانه از جانب مخالفان مسلح دولت مساعد شده و بستر مناسب مداخلهء بيروني نيز فراهم شود.
يكي از رهبران قومي كه خواست نامش فاش نشود، گفت: “ديگر نمي شود در جنوب افغانستان نسبت به گناه، جرم و خلاف كاري اعتراض كرد وگرنه ترور خواهي شد.”
به باور وی، ترور رهبران قوم پشتون در جنوب افغانستان باعث شده است كه نيروهاي طالبان به راحتي بتوانند ابراز وجود كنند.
هرچند يكي ديگر از سران قومي بنام حاجي سيد جان از ضعف گروههاي تروريستي سخن مي گويد؛ اما وي از دولت مي خواهد تا ريشه هاي اصلي اين پديدهء ناگوار را پيدا نموده و آن را بخشكاند.
اين نوع مداخلات، آنگونه كه در اظهارات آقاي هروي نيز تذكر رفته بود، باعث تضعيف نقش حكومت در اين ولايت نیز گردیده است.
نورالحق علومی؛ وكيل مردم قندهار در ولسي جرگه، نا امني ها را در جهت برآورده ساختن منافع پاكستان دانسته و معتقد است كه هرچه در اين ولايت ناامني و آشفتگي باشد، به همان ميزان زمينهء نفوذ سازمان استخبارات پاكستان فراهم مي گردد.
شكيبا هاشمي؛ يك تن ديگر از وكلاي قندهار در ولسي جرگه نيز، چندي پيش با وارد كردن اتهام به عناصر حكومت محلي قندهار، عدهء از آنان را “نوكران مزدبگير” پاكستان خوانده بود. بنا به اظهارات وي اين تعداد عناصر خود فروخته درصدد ايجاد اختلاف ميان اقوام اند.
به هرحال، وقتي فضاي اجتماعي با ناامني هاي فراوان و ترس از ترور و قتل سران قومي و ديگر طيف هاي ذي نفوذ وجود داشته باشد، زمينهء هرگونه سوء استفاده فراهم خواهد شد. لذا بايد راه حلي را در پيش گرفت كه اين پديدهء شوم از ميان جامعهء قندهار ازبین برود.
وظيفهء حكومت و راه حل
“مردم، مقامات دولتی وسران قومی اختطاف گردیده وکشته می شود، دولت چرا اينقدر ضعيف شده است كه جلو چنين كارها را گرفته نمې تواند؟ يك موتور سایکل سوار با انجام قتل و ترور به راحتي فرار نموده و ممكن است از جلو يك پوسته امنيتي نيز عبور نمايد.”
اين مطلب را عزيزالله؛ يك تن از ساكنين شهر قندهار بیان می کند.
وی می افزاید:” بطور مثال حاجي عبدالرحمن درجلو خانه اش توسط یک تن موترسایکل سوار به قتل رسيد و
تاكنون هيچ سر نخ از عاملين قتل وي به دست نيامده است.”
سيامك هروي ضمن مكلف دانستن دولت براي تأمين امنيت، بخصوص امنيت سران قومي تأكيد مي كند:” نهادهاي امنيتي در قندهار در حال اتخاذ تدابيري هستند كه وضعيت دشوار كنوني را تغيير دهند.”
به عقيدهء وي راه حل اين قضيه، قطع ارتباط شبكه هاي تروريستي با حاميان بيروني آنان است كه در آن سوي مرزها قرار دارند.
اين درحالي است كه حاجي آغا لالي؛ معاون شوراي ولايتي قندهارمی گوید:”ما قبلا نيز دركابل با مقامات بلند رتبۀ دولتی گفتگو داشتيم، آنها ما را مطمین ساختند كه در آيندهء نزديك تغیيرات مثبت در قندهار رونما خواهد شد.”
وي چندي قبل نيز اظهار داشته بود كه يك پلان مكمل امنيتي با همكاري نيروهاي امنيتي در دستور كار اين ولايت قرار دارد؛ اما شواهد نشان مي دهد كه اين پلان تا كنون اجرا نگردیده است.
در نهايت، اين ناكامي ها باعث گرديده است تا كارشناسان مسايل سياسي، يگانه راه حل نهايي مشكل را در اصلاح ساختار حكومت محلي و تبدیل کردن مهره هاي كنوني بدانند.
خانم اسحاق زي؛ راه حل اساسي مسئله را اينگونه بيان مي كند:”بايد در اداره قندهار يك قومندان امنيه صلاحيت گرفتاري مجرم را داشته باشد كه فعلا ندارد، بايد يك څارنوال صلاحيت بررسي دوسيه جرمي را داشته باشد، لذا اداره محلي قندهار بايد اصلاح شود و ساختار اداري این ولایت با مشاركت تمام اقوام بوجود آيد.” وی تاکید می کند ” نبايد اداره محلي قندهار تنها از يك قوم خاص و از خانوادهء مشخص تعیین شود.”
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید