ads

کشف قبر های دسته جمعی در اندونیزیا

مردم اندونیزیا این روز ها فرصت آن را یافته‌اند که در مورد کشتار و قتل‌های عام سال‌های 1956 – 55 در کشور شان صحبت کنند.
موضوعی‌که با گذشت سال‌ها هنوز هم در این کشور احساس برانگیز است.

نویسنده: zekria
5 عقرب 1395
کشف قبر های دسته جمعی در اندونیزیا

مردم اندونیزیا این روز ها فرصت آن را یافته‌اند که در مورد کشتار و قتل‌های عام سال‌های  1956 – 55 در کشور شان صحبت کنند.
موضوعی‌که با گذشت سال‌ها هنوز هم در این کشور احساس برانگیز است.
تراژیدی از آنجا آغاز می‌گردد که کودتای ناکامی در اندونیزیا به وقوع می‌پیوندد و عامل آن اعضای حزب کمونیست اندونیزیا خوانده می‌شود.
اتفاقی که کم از کم، نیم ملیون کمونیست را در سراسر این کشور به دام مرگ فرستاد.
به تاریخ 30 سپتمبر 1965 میلادی، کودتای ناکام علیه رییس جمهور سوکامو صورت گرفت و جنرالان محرک آن نام خود را (جنبش 30 سپتمبر) گذاشته بودند که 6 تن آنان پس از بازداشت، علی‌الفور کشته شدند.
هر چند حزب کمونیست اندونیزیا در همان ابتدا وقوع این رویداد ناکام را تقبیح کرد، اما پسان‌ها بعد از پی‌گیری موضوع، ایشان در جمله مظنونان قرار گرفتند و یکی پی دیگری به دیار عدم فرستاده شدند.
آقای “روبیدی منگم سودارمو” یکی از چهره‌های سیاسی وقت اندونیزیا، به صفت قوماندان مرکز جاوا تعیین گردید تا جریان امور را در دست گیرد.
وی، نیز پس از بدست گرفتن امور، به تعقیب و بازداشت اعضای حزب کمونیست اندونیزیا و طرف‌داران آنان پرداخته، همه را مجازات نمود.
آقای روبیدی که اکثریت اعدام‌ها را در سر پل “پلینگکم” به روی دریای “کیکاوونگ” انجام می‌داد، می‌گوید: “در یک نوبت، به تعداد 22 تن به اینجا آورده شدند، کمی بعد تر 11 نفر دیگر به آن‌ها ملحق گردید که مجموعا تعداد شان به 33 نفر رسید و بار دیگر به تعداد 40 تن به اینجا آورده شده و به جزای اعمال شان رسیدند.”
به قول روبیدی، از زندانیان که دست‌های شان بسته بود، تقاضا می‌گردید، به روی زانو خم شوند، سپس سربازان دانه دانه در عقب گردن آنان فیر نموده، بعد از کشته شدن به داخل دریا پرتاب می‌شدند.
ولی آقای روبیدی خود را مستقیما مسوول این همه کشتار ندانسته، می‌گوید: “آن ها از من می‌خواستند به حال شان ترحم کنم، ولی من انکار نموده، می‌گفتم، نخیر این یک امر نظامی است، من نمی‌خواستم بالای کسی فیر کنم و از همین سبب نی کسی را لت کوب نموده‌ام و نی هم کسی را با دست خود کشته‌ام.”
در پهلوی ساحل دریا، زمین‌های زراعتی و جنگل‌زار “جا” نیز برای مجازات مجرمان وجود داشت.
آقای کارنو که در این مزرعه کار می‌کرد، خاطرات آن وقت‌ها را به یاد آورده، می‌گوید، یک روز رییس بزرگ برای ما گفت که، حفره‌های بزرگی بکنید، بعد از آماده شدن حفره‌ها، همه دانستیم که آن‌را برای دفن دسته جمعی کمونیست‌ها و یکی از اعضای جنبش “گیروانی” و پسرش فرمایش داده‌اند.
گیروانی سازمان مربوط به زنان بود که با حزب کمونیست اندونیزیا پیوند داشت.
آقای “کایرنو” یکی از کارگران حفره کنی، در مورد کشته شدن فرزند یکی از اعضای سازمان گیروانی، می‌گوید: “قضیه طوری بود که، یک خانم، عضو سازمان گیروانی نمی‌خواست از فرزندش جدا گردد. ماموران نظامی تلاش داشتند وی را از پسرش جدا کنند، ولی موفق نمی‌شدند، خانم مذکور می‌گفت، چی کشته شوم و چی زنده باشم، پسرم باید با من باشد، بعد از آن نمی‌دانم که آن زن را با فرزندش یکجا کشتند و یا کدام اتفاق دیگری افتاد.”
آقای کایرنو، گزارش‌گر صدای آسیا را به داخل همان مزرعه برده، برایش می‌گوید، در این‌جا 5 قبر دسته جمعی کنده شده و هر کدام با غرص یک درخت “قرچک هندی” نشانی شده بود.
وی، از تعداد کشته شده‌های داخل هر قبر چیزی نمی‌داند، ولی صدای فیر های مکرر را که تقریبا از 500 متر دور تر بالای قربانیان صورت می‌گرفت، بیاد می‌آورد.
آقای “جومار” یکی از باشندگان محل، عقیده دارد که، در این مناطق چندین قبر دسته جمعی وجود دارد.
وی، که روزی به قصد جمع آوری چوب به اینجا آمده و نشانی‌های از قبر دسته جمعی به چشمش خورده است، می‌گوید: “بیاد دارم، در اینجا زمین‌های زیادی وجود داشت که به نام “تانه کفیر” یاد می‌گردیدند، در حقیقت زمین‌‎های مذکور از جنگلات و درخت‌ها فاصله زیادی نداشتند، فکر می‌کنم محل قبر ها همین‌جا باشد، زیرا من سه حفره را به چشم خود دیده‌ام.”
جومار، به یاد می‌آورد که چندین شب صدای فیر را شنیده ولی هنگام صبح حفره‌ها با خاک پوشانیده شده بودند.
آقای “رادیم” کارگر دیگر، می‌گوید، هنگامی که جسد ها را در حفره‌ها می‌انداختند، من در این‌جا مصروف کار بودم.
وی، که در آن زمان در حدود 20 سال عمر داشت، افزود: “در آن وقت 20 نفر دیگر هم با من یکجا در پوشاندن حفره‌ها کار می‌نمودند، ساعت در حدود یک یا دو بجه‌ای شب بود، کار می‌کردیم ولی جرئت تماشای داخل حفره‌ها را نداشتیم.”
حالا بعد از گذشت 5 دهه، رادیم، می‌گوید، من هنوز هم از وحشت آن سال که در تاریخ اندونیزیا صفحات سیاهی را رقم زده است، به خود می‌لرزم.

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA