در حالی که انجام کارهای شاقه توسط کودکان پیامدهای ناگواری برای آنها دارد، اما در ولایت بلخ، کودکان زیادی مصروف انجام این کارها هستند. اکثریت این کودکان به دلیل گرسنگی و فقر به انجام کارهای شاقه روی آوردهاند. انجام کارهای شاقه، ضمن آن که سبب محرومیت کودکان از حق آموزش و تفریح سالم میشود، بــاعـث ضعــف جـسمـی آنهـا نیز میشود.
اسدالله ضیا، استاد روانشناسی در پوهنتون بلخ، به این عقیده است که عواقب انجام کارهای شاقه توسط کودکان، برای آنها، بسیار ناگوار است. او گفت که انجام کارهای شاقه توسط کودکان، مانع رشد جسمی آنها شده و به فزیک ظاهری آنها آسیب میزند. به گفته ضیا، علت این آسیبپذیری کودکان در برابر انجام کارهای شاقه، ضعف طبیعی و ناتوانی جسمی آنها در دوران کودکی است.
این روانشناس میافزاید که آسیبپذیری جسمی کودکان در برابر انجام کارهای شاقه، تنها بخشی از پیامدهای منفی روی آوردن کودکان به انجام این کارها است. به عقیده او، بخش زیانبارتر انجام کار شاقه توسط کودکان، محرومیت آنها از تعلیم و تربیت سالم است. استاد ضیا تصریح کرد شماری از کودکانی که قبلاً به انجام کارهای شاقه مبادرت ورزیدهاند، به افراد عقدهیی، تبهکار و هنجارناپذیر تبدیل شدهاند. او تأکید داشت با افزایش نسل کودکان کار، احتمال دارد بخشی از نسل آینده افغانستان، عقدهیی و تبهکار بار بیایند.
بدیهیترین پیامد انجام کارهای شاقه توسط کودکان، محرومیت این کودکان از حق آموزش است. دادالله ده ساله، یکی از کودکان کار در ولایت بلخ است که به علت روی آوردن به کارگری از حق آموزش محروم شده است. او به کلید گفت که اگرچه علاقمند مکتب است، ولی به دلیل فقر خانوادهاش نمیتواند دست از کار بکشد و به مکتب برود. دادالله تأکید داشت که او از روی شوق و علاقه، کارگری را انتخاب نکرده است، بلکه ناگزیریهای اقتصادی وی را مجبور به انجام کار در بازار کرده است.
نورعلی، کودک دیگری است که برای رفع نیازهای معیشتی خانوادهاش به رنگ کردن بوت روی آورده است. او اما نسبت به دادالله از چانس بیشتری برای مبارزه با مشکلات زندگی برخوردار است. نورعلی پدر مسنی دارد که میتواند او را در برخورداری از برخی مزایای زندگی کمک کند؛ چانسی که دادالله از آن محروم است. این پسر کم سن و سال ضمن کار در شهر مزار شریف، به مکتب نیز میرود. او مجبور است در کنار مکتب، کار هم کند؛ چون پدرش به تنهایی قادر به تأمین نیازهای اقتصادی خانوادهاش نیست.
کودکان از گروههای عمده آسیـــبپذیر هر جامعه هستند. اما وقتــی جامعــه ساختــارهـای حمایتیاش فروریخته باشد، کودکان بیشتــر از دیگــر گــروههای اجتماعی در معرض خطر و آسیب قرار میگیرند. افغانستان از جمله کشورهایی است که ساختارهای حمایتی خود را در طول سالهای طولانی جنگ و ناامنی از دست داده است. ناامنی روزافزون، فقر، بیکاری و بیسرپرستی اکثریت خانوادهها باعث شده شمار زیادی از کودکان افغان گوشههای امن خانواده و زندگی کودکانه شان را از دست دهند و مجبور به زحمتکشی و کار در شرایط سخت و طاقتفرسا برای تهیه مخارج روزمره خانوادههای شان شوند.
با این حال، مسوولان ریاست کار و امور اجتماعی بلخ، میگویند که آنها خانوادههای بیش از سه هزار کودک را زیر پوشش کمکهای مالی این اداره قرار داده و از ادامه کار این کودکان جلوگیری کردهاند. محمدذاکر رسولی، کارمند بخش حفاظت از اطفال ریاست کار و امور اجتماعی بلخ، به کلید گفت که این اداره برای خانوادههای این کودکان معاش در نظر گرفته و پلان دارد با تقویت بنیههای مالی خانوادهها، مانع انجام کار کودکان در این ولایت شود. رسولی همچنان افزود که وزارت کار و امور اجتماعی در 34 ولایت کشور یک برنامه دوامدار آگاهیدهی را در دست اجرا دارد که هدف این برنامه بالا بردن سطح آگاهی خانوادهها درباره ضررهای انجام کارهای شاقه توسط کودکان است.