“من قربانی تجاوز جنسی مردانی هستم که از سوی شوهرم با اجبار در اختیار شان قرار میگرفتم”، این جمله را یکی از قربانیان تجاوز های جنسی در کابل هنگامی به خبرنگار کلید گفت که چشماناش را اشک حسرت و درد به مانند کاسهای خون ساخته بود.
از شدت درد به خود میپیچید، قطرههای اشک، هر لحظه جام چشماناش را پر میکرد، لکههای کبود رنگ و نقشهای دندان بر گردناش هویدا بود؛ همۀ اینها نشانههایی از زندگی مشقتبار وی حکایت داشت.
با کلمات شکسته که به سختی میشد از آن مفهوم گرفت، گفت:”من قربانی تجاوز جنسی مردانی هستم که از سوی شوهرم با اجبار در اختیار شان قرار میگرفتم.”
با همین جمله قفل صندوقچۀ دلاش را کلید زد و خود را به اسم مستعار “شبنم” معرفی کرد.
او، باشندۀ شهر کابل است و 37 سال سن دارد.
ده سال از زمان ازدواجاش میگذرد.
شبنم میگوید: “همراه شوهرم در کابل آشنا شده بودم، خسرم از تجاران بامیان است.”
شبنم که بغض گلویش را گرفته، میافزاید: “ایور و شوهرم مرا مجبور به تن فروشی میکردند، میگفتند، برو پیسه پیدا کو.”
به گفتهای شبنم، مدت نه سال میشود که همه روزه از سوی مردان هوسباز مورد تجاوز قرار میگیرد.
شبنم میافزاید: “مدت نه سال همه روزه شوهرم مرا با چهار تا نه تن مردان هوسباز همبستر میساخت، گاهی اوقات از شدت درد و ناتوانی جسمی ضعف میکردم.”
سرانجام شبنم با مشورۀ یک دوستاش، جهت رهایی از این وضعیت، به کمسیون مستقل حقوق بشر پناه میبرد، اما به دلیل ترس از شوهراش نخواست که محل بود و باش خود را مشخص کند و تمام درد دلاش را در همین جا خاتمه بخشید.
زلفیه، یکی دیگر از زنانی است که مورد تجاوز گروهی از سوی مردان مسلح وابسته به طالبان با وساطت نامزدش قرار گرفته است.
او در حالی كه تازه 15 سال از بهار زندگیاش را پشت سر گذاشته است، شش ماه پیش در ولایت سمنگان مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گرفته است.
وی، مدت یک ماه میشود برای دادخواهی و ادامۀ تداوی خود به کابل آمده است.
این قربانی تجاوز جنسی را در خانۀ یكی از فعالان مدنی در زیر سایۀ تاک انگور و در هوای گرم تابستانی، در حالی که اشک میریخت، ملاقات کردم.
زلفیه، از ناملایمات و تلخیهای روزگار شكایت کرده و با صدای لرزانی به من گفت: “گروهی از طالبان مسلح به همکاری نامزدم، به خانه ما هجوم آوردند و مرا به زور در ساحه تحت حاکمیت طالبان بردند و تجاوز گروهی کردند.”
داستانهای زنان و دخترانی كه مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند، تنها در كابل خلاصه نمیشود، بلكه در تمام ولایتها این گونه واقعات اتفاق میافتد.
عمدهترین علت پنهان ماندن واقعات تجاوز جنسی، عرف و عنعنات ناپسند حاکم بر جامعه است که قربانیان تجاوز های جنسی را مجبور به سکوت و کتمانکاری میکند.
در كنار این كه فعالان حقوق زن، عوامل عمده و اساسی تجاوز های جنسی را نبود امنیت، عدم حاكمیت قانون و كمكاری نهادیهای عدلی و قضای در كشور عنوان میكنند، اما جامعه شناسان يكی از دليلهای عمده و اساسی تجاوز را فقر اقتصادی و جنسیتی میخوانند.
ذبیع الله اسدی، یك تن از استادان پوهنځی جامعه شناسی پوهنتون، استاد برهان الدین ربانی، می گوید: “فقر جنسیتی و اقتصادی سبب افزایش تجاوز های جنسی شده است.”
وی اظافه میکند: “تحقیقات مختلف روانشناسی و مطالعات نشان میدهد، خشونت در یک جامعه زمانی افزایش پیدا میکند که افراد به اهداف و برنامههای خود نرسند و احساس ناکامی کنند که این ناکامی در رسیدن به آرزوها منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانهای شود.”
در این حال، رفيع الله بيدار، رییس دفتر ساحوی کمسیون مستقل حقوق بشر، میگوید:” در حال حاضر، تجاوز های جنسی بالای زنان، به دلیل ناامنی و سایر جرایم، سیر صعودی را میپیماید.”
بیدار، میافزاید:”هر چند بسیاری از خانوادهها و قربانیان نمیخواهند كه قضایای شان را در نهادهای رسمی ثبت كنند، اما با آنهم 15 واقعۀ تجاوز جنسی در جریان سال جاری، در دفاتر ساحوی و مركزی این کمسیون ثبت شده است.”
به باور جامعه شناسان، در کنار عوامل که در بالا ذکر شد، فقر اقتصادی، محرومیت جنسی و مشكلات روانی نیز از عوامل بروز واقعات تجاوزات جنسی در جامعه است.