هرچند با توجه به جامعهاسلامی و سنتی سالمندان و افراد كهنسال باید در خانواده و اجتماع از حقوق حقه خود برخوردار باشند، اما از چند سال به اینسو چنین نیست و اكثر كهنسالان در وضعیت خوبی به سر نمیبرند.
طبق تحقیقات هفتهنامۀ مرسل مشخص شده كه بسیاری از كهنسالان به دلایل مختلف از حمایت خانوادگی و اجتماعی برخوردار نبوده و با مشكلات زیادی روبرواند.
بلقیس زن 95 ساله باشنده كـــــوه افشار كابل؛ مـــادر 4پسر و 3دختر میگوید:”پسرهایم مرا مانند توپ فوتبال به یكدیگر شوت میكنند، با وجودی كه سخت مریض استم، اما جویای احوالم نمیشوند، پسر بزرگم كه همین اكنون با او زندگی میكنم به خاطر شرم زمانه مرا مانند پسران دیگرم از خانه نمیكشد، اما اینها هم چندان رویه خوب با من ندارند.“
به گفتهِ این زن، یكی از پسرانش در نزدیكی آنها زندگی میكند، اما كوچكترین احساس مسئولیت نمی كند و حتی از خبرگیری وی ابا میورزد.
او میافزاید:” شوهرم از مدت 8سال به اینسو در پاكستان مفقود شد، او نیز زمانی كه مورد لت و كوب پسرانم در پاكستان قرار گرفت از خانه قهر كرد و دیگر سر و دركش گم شد.”
زهرا كارمند وزارت دفاع ملی و عروس بلقیس میگوید: “خشویم به شمول شوهرم 4پسر دارد، باتاسف كه سه برادر دیگر پایشان را از نگهـداری او گرفتهاند و تمام مسئولیت او به ما واگذار شده است. مــــــا هــــم مشكلات خود را داریم.“
به گفته او، یكی از برادران شوهرش با مادر پیرش جنگ كرده و او را لت و كوب كرد كه در نتیجه دست راستش شكست و سپس خودشان خانه را ترك كرده و در كوچه دیگر این منطقه اقامت گزیدند، ولی كوچكترین خبری از مادرشان نمیگیرند.
او میافزاید:” یك ایورم در اردوی ملی و دیگرش در ایران زندگی میكند، زمانی كه شوهرم برای آنان زنگ میزند، آنان میگویند كه مادرشان یك بار گران به دوششان است و نمیتوانند از وی نگهداری كنند، دخترانش نیز در ایران به سر میبرند.”
او میگوید:” خسرم در سال 1382 با من زندگی میكرد، اما زمانی كه با ایورانم به پاكستان رفت از آنجا برایم زنگ زد و شكایت كرد كه پسرانش او را به خاطر به دست آوردن سند خانه، لت و كوب میكنند، در آخرین بار شنیدم كه این سه پسر پدر را لت و كوب كـــرده و خواستند سند خانه را بگیرند، اما بعد از این وضعیت او از خانه قهر كـــرده و تا هنوز مفقودالاثر میباشد، با وجودی كه تلاشهای زیاد برای پیداكـــردنش انجام دادیم ولی كوچكترین اثری از وی نیافتیم.”
به باور او، بسیاری از كهنسالان در عقب دروازهها میمیرند و او نیز روزها به این فكر میكند كه خسر كهنسالش در كدام كوچه پاكستان عقب دروازه كی مرده و چگونه جان داده است.
جواد محسنی پسر بزرگ این پیره زن میگوید:” مادرم همراه من زندگی میكند و من هم وظیفه شرعی و وجدانی خود را انجام میدهم، اما باید پسرهای دیگرش نیز این مسئولیت را به عهده بگیرند، من نیز اقتصاد خوبی ندارم تا به صورت درست و از او مواظبت نمایم.“
بیسرنوشت رها كردن والدین
یكی از انواع عدم حمایت از والدین، رها كردن و بیسرنوشت گذاشتن آنان است كه به نوعی كهنسالان را در مضیقه قرار داده است.
رحیم 72 ساله یكی از مشمولین مرستون سره میاشت كابل، با وجودی كه سه فرزند دارد، اما به گفتهِ خودش هیچكسی را ندارد.
او میگوید: ”از امریكا به افغانستان آمدم و از این كه به سن كهولت رسیدهام، نتوانستم زندگی را به راحتی به پیش ببرم، به همین خاطر به مرستون سره میاشت پناه آوردم.“
رحیم میافزاید: “زمانی كه زنان بیكس افغان را به كشورهای خارج ببریم با مشكلات زیادی روبرو میشویم، آنان مانند خانم من هوایشان دیگر شده و مناسبات خانوادگی را برهم میزنند.”
به گفته او، مناسبات زن و شوهری او 20سال قبل از هم پاشید، اما او دراین مدت فقط خواسته مسئولیت پدر بودنش را در مقابل سه فرزندش ادا نماید و هر كدام را خودكفا سازد.
او میگوید: “مدت 20سال را با آنكه از هم جدا شده بودیم به بسیار سختی به سر بردم، این زن اولادها را علیه من ساخت و همهشان را به خود جذب نمود. حال هیچكدام از من احوال نمیگیرند، خبر شدم كه صاحب نواسه هم شدم، نمیتوانم بگویم كه اولاد دارم، اما بهتر است بگویم اولاد ندارم.”
درهمین حال، محمد جلیل شخص دیگری است كه در دامنه یكی از كوههای كابل تنها زندگی میكند.
او میگوید: “از مدت 8سال به اینسو زن و 6پسرم به نوبت به بهانههای مختلف به یكی از كشورهای اروپایی رفتند و مرا تنها گذاشتند. در قدم نخست پسران و آخرین نفر خانم و عروسم عازم اروپا شدند.“
محمد جلیل میافزاید: ”از دو سال به اینسو كه از پا افتادهام و با آنكه توانایی كار را ندارم، اما به سختی دكانداری میكنم. خانم و پسرانم نیز روابط تیلفونی خود را با من قطع كردند و دیگر خبری از آنان ندارم.“
درهمین حال بی بی حاجی باشنده پلچرخی كابل میگوید:” من یك پسر و یك دختر داشتم، پسرم با اولادهایش به كانادا رفت و دخترم به اثر مریضی مرد، حال تنهای تنها ماندهام. پسرم آخرین فرزندش را نیز كه 18سال مواظبش بودم، نزد خود به كانادا خواست، اما از من یادی نمیكند. در خانهام یك همسایه را نشاندهام، اما هیچكس به درد كس دیگر نمیخورد. هنگامیكه پسر خودم به یادم نیست، ازهمسایه چه گله كنم.”
او كه از مریضی جگر رنج میبرد، میگوید: ”یك روز در زیر این سقف خواهم مرد، اما روی پسر و نواسههایم را نخواهم دید.“
این درحالیست كه دل آقا محمودی؛ معاون شفاخانه طب عدلی كابل میگوید:”در طول چهار ماه گذشته 43 واقعه مجهول الهویه ثبت شده است كه اقاربش پیدا نشده و بنا بر پروسیجر كاری، اجساد را به شاروالی تحویل دادیم تا آنان را در جای مخصوص دفن كند و در 15 واقعه جداگانه دیگر، اجساد به اقاربشان تحویل داده شدند. در میان این اجساد افراد مبتلا به مواد مخدر، كهنسالان، حوادث ترافیكی كه اكثرشان افراد كهنسال را تشكیل میدادند، نیز شامل است.”
به گفته وی، در واقعات حیاتی و زندهِ این شفاخانه، بعضاً افراد كهنسال نیز شامل است كه از سوی اعضای خانواده لت و كوب شدهاند.
درهمین حال، خواجه فاروق صدیقی؛ آمر كشف حوزه یازدهم پولیس كابل میگوید:” خشونت علیه افراد كهنسال و والدین دراین اواخر افزایش یافته است. پدران و یا مادران از رفتار فرزندانشان شكایت كرده و حتی در یكی از موارد پدر از پسرش شاكی شده و گفته كه پسرش میخواست، او را با تفنگ چرهایی بزند.”
به گفته این مسئول، زمانی كه پسر این مرد را دستگیر كردند، متوجه شدند كه تفنگ چرهایی به نسبت عوارض تخنیكی، مرمی شلیك نكرده است.
صدیقی میافزاید: “از دو سال به اینسو چنین قضایا زیاد شده است، چنانچه در سه ماه گذشته 6 مورد لت و كوب والدین و كهنسالان در حوزه یازدهم ثبت و راجستر شده كه بعداً از سوی حوزه به موضوع پرداخته شده است. اما بیشتر والدین زمانی كه فرزندانشان را در عقب میلهزندان میبینند تاب نیاورده و از شكایت منصرف میشوند.”
حكیم پیامی؛ ساكن ولسوالی بركه ولایت بغلان كه در آسایشگاه كابل به سرمیبرد، میگوید: ”14 سال قبل در اثر جنگها فلج دایمیشدم و حالا به خاطر اینكه در قریهام امكانات زندگی وجود ندارد، به همین خاطر اینجا زندگی میكنم. گاهگاه احساس میكردم كه بالای اعضای خانواده یك شخص اضافه استم، ولی حالا اینجا راحت استم.“
كهنسالان و مشكلات اجتماعی
ضمن دهها مشكل دیگر، یكی هم مشكل اجتماعی افراد مسن است كه آنان هر روز بیشتر از دیروز نثبت به نسل امروزی ناامید میشوند.
یكی از مشكلات اجتماعی سرگردانی افراد متقاعد در كشور است. كسانی كه بنا بر كهولت سن از اجرای كار در دوایر دولتی عاجز میمانند و بنابر قانون به تقاعد سوق داده میشوند،اما زمانی كه آنان به خاطر اخذ حقوق تقاعدی خود میروند، با انواع مشكلات در این اداره روبرو میشوند.
داكتر میرعلی احمدهاشمی؛ یكی از متقاعدین میگوید:” مشكل متقاعدین بسیار زیاد است، اول اینكه ازدحام زیاد بوده و یك متقاعد تا زمانی كه به مقصد میرسد خیلی زحمت میبیند، اسناد در آرشیف پیدا نمیشود، هرگاه اسناد به مشكل پیدا شود باید دفتر به دفتر گشت تا اینكه چك تقاعدی را به دست آورد.”
به باور او، برخورد در دفاتر ریاست تقاعد در مقابل كهنسالان واقعاً درد آور است، اینجا اصلاً با كهنسالان و سالخوردهها كه سالها در یك اداره كار كردهاند، رویه خوب صورت نمیگیرد، به خصوص كسانی كه از مریضی رنج میبرند، واقعاً مشكل دارند.
او برخورد عمومی در برابر بزرگسالان در اجتماع را خوب ندانسته میگوید: “روز تا روز این برخوردها خراب و خرابتر میشود. اگر سالخورده از اقتصاد خوب برخوردار باشد، وضعیت او بهتر است، اما كسانی كه فقیراند، برخوردها واقعاً نگرانكننده میباشد.”
سید نعیم سادات؛ رئیس خزینه تقاعد میگوید: ” بیشتر از یك لك و دو هزار متقاعد در مركز و 40 هزار در ولایات ثبتاند و رسیدگی به 500 متقاعد در روز واقعاً مشكل است، چون از یكسو تشكیلات خزینه تقاعد كه تعدادشان به 104 تن میرسد، كم است و از سوی دیگر كار روی انكشاف سیستم جدید تقاعد به همكاری بانكجهانی جریان دارد.”
او میافزاید:” ما متقاعدین را به دوبخش تقسیم كردیم، یكی متقاعدین سابقه كه همه ساله جدول نوبتی ترتیب و آنان به روز معین تقاعد خود را بگیرند و دیگر كسانی كه جدید تثبیتاند به تقاعد سوق میگردند كه اینگونه متقاعدین یك مدت زمان نیاز دارد تا اسنـــــــادشان تكمیل گردد و از حقوق خود برخوردار شوند.”
به گفته رئیس خزانه تقاعد، “برنامههای بعدی ما انكشاف سیستم جدید تقاعد میباشد كه كارش 95 در صد تكمیل شده است. در ربع اول سه برنامه آموزشی را به راه انداختیم، یكی آن برای كارمندان دولتی و دو برنامه به كارمندان داخلی این ریاست است، پروسس حقوق متقاعدین، معاش از طریق بانكها، ایجاد دیتابیس به شكل دقیق، كار روی تقاعد كارمندان سكتور خصوصی و… از برنامههای روی دست این ریاست میباشد، اما در این بخش واقعاً مشكلات وجود دارد كه وقت گیر است.”
درهمین حال، مسئولان وزارت كار وامور اجتماعی از موجودیت 4 آسایشگاه برای كهنسالان معلولین و خانوادههای شهدا خبر میدهند.
علی افتخاری؛ سخنگوی وزارت كار وامور اجتماعی میگوید:” ما چهار مركز به شكل آسایشگاه در كابل، مزار، هرات و ننگرهار داریم،اما با توجه به فرهنگ اسلامیكه داریم، هیچ كس حاضر نیست كه والدینش در چنین مراكزی زندگی كند. در این مراكز به تعداد 50 تن از خانواده شهدا و معلولین زندگی میكند كه به شكل لیلیه میباشد.“
به باور افتخاری، با توجه به مشكلات گذشته هنوز مشكلات اجتماعی زیادی موجود است كه باید به آن پرداخته شود، از آن جمله میتوان به وضعیت اطفال و كهنسالان اشاره كرد كه باید به آن توجه كرد كه فعلاً كار روی این مسِله جریان دارد.
حبیب الرحمن سیدخیلی؛ مدیر آسایشگاه كار وامور اجتماعی شهدا و معلولین میگوید:” این آسایشگاه در سال 1383 ایجاد گردیده كه به تعداد 26 تن از مریضان پروپولوژی (فلج نیم تنه) از نقاط دور افتاده كشور داخل بستر میباشند.اینها كسانیاند كه خانههایشان در جایی است كه زندگی كردن برایشان مشكل است، امكانات موتر ندارند و یا به زخم بستر مبتلااند.“
او میافزاید:”قبلاً معلولین نیز اینجا آورده شده بودند كه آنان حمایت خانوادگی نداشتند، به طور مثال، یك پسر با خانم و فرزندانش میخواست پدر پیرش را به این آسایشگاه تسلیم نموده و از كشور فــــــرار نماید كه این مسئله بسیار درد آور بود.”
درهمین حال، فوزیهامینی؛ رئیس حقوق وزارتامور زنان میگوید: “آمار اینگونه قضایا بلند رفته و درجریان كار قضایای زیاد برای ما راجع شده و زنان كهنسال نزد ما مراجعه كردهاند كه از عدم حمایت خانوادگی در قبال نگهداشتشان شكایت داشتند. به طور مثال چندی قبل یك زن پیر از چهار پسرش شكایت داشت كه از وی نگهداری نمیكنند، سپس ریاست حقوق این وزارت پسرانش را به بسیار مشكل وا داشت تا به شكل نوبت از وی سرپرستی و مواظبت نمایند.”
به باور وی، با تاسف در بسیاری از خانوادهها نظام خانوادگی از بین رفته است و دولت باید یك سیستم حمایتی را پیشبین شود چون واقعـــــاً اطفال و كهنسالان در وضعیت خوبی قرار ندارند.
وی به مرستون و پرورشگاهها اشاره كرد،اما آنان را ناكافی دانسته و از دولت میخواهد تا در این مورد توجه جدی مبذول دارد، چون این موضوع تاثیرات بس منفی بالای روان خانمها دارد و تا هنوز با چندین مورد نیز روبرو شدهاند كه خانمها به خاطر عدم حمایت خانوادگی به تكالیف روانی دچار شدهاند و بی سرنوشت در كوچهها میگردند.
با این وجود، احمد شاه صالحی؛ مدیر اداری مرستون سره میاشت میگوید: “همین اكنون بیش از 400 نفر شامل اطفال، زن و مرد و كهنسالان بدون حمایت خانوادگی، نابینایان و افرادیكه خلل دماغ دارند به سر میبرند. شرایط پذیرش طوری است كه برای خانوادههای بدون سرپرست كه آنان از محكمه وثیقه آماده میكنند به حیث مشمول پذیرفته میشوند، ولی به افراد بدون حمایت خانوادگی و بیكس، به امر و حكم مسئولان جمعیت سره میاشت جلب میشوند.”
به گفته صالحی، روزانه از این گروه افراد زیادی مراجعه میكنند، اما مرستون گنجایش پذیرش آنان را ندارد. ولی میتوان به اساس نوبت آنان را پذیرفت. مدت اقامت در اینجا دو سال است كه بعد از خودكفایی از طریق فرا گرفتن كورسهای حرفوی، آنان از مرستون رخصت شده و در جایشان مراجعین دیگری جلب میشوند. اما در بسیاری از موارد استثنا وجود دارد كه در تمدید اقامت مشمولین درنظر گرفته میشود. ناگفته نباید گذاشت كه سره میاشت در 5زون كابل، جلال آباد، هرات، بلخ و قندهار مرستون دارد.
حقوق والدین از دیدگاه اسلام
محمد طارق اعظم؛ یكی از علمای دین میگوید:” حقوق والدین بعد از خداوند(ج) یكی از بزرگترین مسایلی است كه هر انسان باید آن را رعایت كند.در رابطه به حقوق والدین در چهار سوره قرآن كریم: سوره اسرا، بقره، لقمان و آلعمران به صراحت حكم آمده است. خداوند(ج) در سوره اسرا میفرماید كه “درقدم نخست خدا را پرستش كنید و سپس با والدین رفتار نیك داشته باشید.”
به گفته اعظم، در سوره دیگر آمده است كه برای پدر و مادر اوف نگوئید. هر آن چیزی كه مایه رنج، زحمت و سبب آزردگی خاطر والدین میشود، هیچ نوع حركت منفی انجام ندهید. اگر كسی چنین میكند، در اصطلاح شرعی عاق گفته میشود، عاق یعنی كسی كه مورد خشم و غضب خدواند قرار گرفته باشد و عاق یكی از جمله گناهان كبیره است.
او میافزاید:” حقوق پدر و مادر به خصوص كه از دست و پا میماند، یكی از واجبات شمرده میشود و فرزند مكلف است كه در هر حالت او را مورد توجه و عطوفت قرار دهد. حضرت محمد (ص) میفرماید كه بد بختترین انسان در دنیا دو كس است یكی كه ماه رمضان بیاید و توبه نكند و دوم اینكه پدر و مادرش زنده باشد و به دوزخ برود. یعنی كسی كه سبب رنجش پدر و مادر را فراهم كرده باشد، از جمله دوزخیان شمرده میشود.”
او خاطر نشان ساخت كه از نظر اسلامی راجع به بنی نوع چند نوع مسئولیت وجود دارد، مسئولیت به والدین است، دوم مسئولیت بر میگردد به اقارب كه از مالش ارث میبرد، مانند برادر، خواهر، برادر زاده و… وكسی كه هیچگونه مورث نداشت و ارثش به دولت میرسد كه آن را كلاله گویند، مسئولیت نگهداری آن به حكومت بر میگردد.
عوامل و راه حل
عوامل زیادی در بروز چنین موضوعی وجود دارد و میتوان از راههای زیادی به حل آن پرداخت.
پروین رحیمی؛ مسئول بخش حمایت زنان حقوق بشر میگوید:” سه دهه جنگ در افغانستان نه تنها زیر بنای اقتصادی خراب شد و تمام عرصهها متضرر شده است، زیر بنای معنوی ما هم صدمه دید. یكی از این معنویات، احترام به بزرگسالان است كه شدیداً لطمه وارد گردیده و منجر به خراب شدن روابط خانوادگی شده است.”
به گفته او، قضایایی وجود دارد كه آن را والدین آزاری میگویند، زمانی كه زنان شوهر خود را از دست دادهاند و وابستگی به فرزندان پیدا شده، این زنان انتظار دارند كه به همان شكل كه خودشان به اطفال در خوردسالی رسیدگی كردهاند، پسرشان نیز آنان را با جان ودل نگهداری و مواظبت نمایند، اما زمانی كه از سوی خانواده بیمهری میبینند، ناامید میشوند.“
به باور رحیمی، یك دلیل دیگر را میتوان در میان خانواده جستجو كرد، زمانی كه زن و شوهر یكدیگر را احترام نكرده و پدر دست به لت و كوب زن با فرزند كوچكش بزند، همین لت و كوب به عقده بزرگ تبدیل شده و به طغیان آمده و فرزند زمانی كه خود را نیرومند احساس میكند و پدر به سن كهولت میرسد، اولاد این عقدهها را از پدر سالمند خود میگیرد.
او میگوید:”دولت باید مراكز را برای افراد كهنسال در نظر گیرد تا آنان حداقل برای چند ساعتی در روز گرد هم جمع شده و تبادل نظر كنند تا روحیه آنان در مقابل زندگی پر مشقت خانوادگی، تغییر كند، اما با تاسف در جامعه ما توجه بسیار كم است.“
مولوی اعظم نیز به این باور است كه دولت باید زمینههایی را فراهم سازد كه هیچ فرد در میدان و بیپشتیبانی باقی نماند. این كار از چند طریق میتواند انجام شود، ازلحاظ تعلیمیو تربیتی باید یك مضمون جداگانه از صنف اول الی 12، تبلیغ برنامههای مشخص برنامههای به خاطر حقوق والدین از طریق رسانهها مساجد و … تا هیچ انسانی به چنین گناه عظیمی مبادرت نورزد.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید