ads

زنان افغان؛ سوگوارانه به پیشواز هشت مارچ

حال که هشتم مارچ روز جهانی زن را پیشرو داریم، زنان میهن ما سوگواراند. هشت مارچی که در آن بوی گوشت های سوخته و استخوان های آتش گرفتۀ اطفال و زنان  از نقاط مختلف کشور به مشام می رسد و همچنان کسی نمی داند که بر طفل معصومش همین امروز بر چهار راه و گذر گاه چه خواهد آمد، آیا طعمۀ انفجار نخواهد شد؟

نویسنده: The Killid Group
10 حوت 1389
زنان افغان؛ سوگوارانه به پیشواز هشت مارچ

ماه گذشته از خونین ترین ماه های مردم ما بود که در آن جان بی گناهان بسیاری گرفته شد. عملیات انتحاری طالبان در خوست، کابل، قندهار، جلال آباد، کندز و عملیات نیرو های خارجی در غازی آباد کنر، خوگیانی ننگرهار و کاپیسا بیش از 400 کشته و زخمی به جا گذاشت. این عملیات شا ل عزا را بر سر تا سر وطن ما هموار ساخت و فقط انسانهای عاری از هر گونه شرف و عاطفه از این کشتار ها به وجد آمدند و غمگین نشدند. در این همه عملیات کور و غیر انسانی، فقط یک درصد افراد نظامی و در گیر جنگ تلف شدند، در حالیکه 99 درصد کشته شدگان غیر نظامیان بودند.

وقتی در کابل بانک جلال آباد، فرد سادیستی که از وزیرستان برای کشتار مردم افغانستان فرستاده شده بود و مردم تصویر او را حین کشتار دیدند و بعد از دستگیری گفت که از این کشتار لذت می برده، نشان می دهد که برای چنین قاتلانی، انسان بودن  و شرف و حیثیت انسانی جه معنی دارد و به این خاطر  انتخاب و به این سوی مرز فرستاده می شوند. این همه افغانی که بی هیچ گناهی به قتل رسیدند، هریک زن و فرزندی داشتند که در این حمله ها یگانه نان آور فامیل خود را از دست دادند. وقتی در فروشگاه فاینست، پسر نوجوانی به دنبال خواهرش فریاد می زد و یا شش تن به شمول چهار طفل از یک خانواده طعمۀ گلوله شدند، معلوم است که بازماندگان این جمع به چه روزگار سیاهی نشستند. کشته شدن این همه طفل و زن و مرد در غازی آباد که اجساد سوختۀ شان ساحۀ را پر کرده بود، چه اثرات روانی بر بازماندگان آنها و در مجموع مردم منطقه خواهد داشت. این همه  از پرسش های اند که قاتلان لحظه ای به آنها نمی اندیشند و فقط به دنبال اهداف خود این همه خون را به باد می دهند.

ارزیابی های چند سال اخیر نشان می دهد که 60 در صد زنان افغان به نحوی با تکالیف روانی دست و پنجه نرم می کنند، علاوه به اینکه به دهها مرض جسمی مبتلایند که علت اصلی و اساسی اکثر آن ها فشار های روانی ناشی از جنگها و تلفات آنها می باشد. وقتی نان آور خانه ای که هفت، هشت طفل  سر و نیم سر دارد، در جریان عملیات انتحاری و انفجاری طالبان و یا بمباران نیرو های خارجی به قتل می رسند، تمام بار مشکلات  خانواده که  دیگرهیچ ملجا و پناه گاهی ندارد، بر  زن  خانواده بار می گردد، زنی که تا دیروز اجازۀ بیرون شدن از خانه را نداشت و امروز هم کسی برایش چنین اجازۀ نمی دهد، لذا باید در کنج خانه بنشیند و کوهی از غم روز گار را به سینه بکشد و برای زنده ماندن این همه فرزند نان تهیه کند. یا بی هیچ چیزی به شهری رو بیاورد و در بیغوله ها زندگی کند و درد جانکاه زندگی را تا آخر عمر بکشد.

این خانواده ها بعد از بی سرپرست شدن، شب و روز جان می کنند تا با فقر و سیه روزی دست و پنجه نرم کنند، نه اطفال شان روی مکتب را می بینند و نه از کوچکترین نعمات مادی بهره مند می گردند. بیشتر این خانواده ها که دیگر در دهات برایشان زمینۀ حد اقل زندگی وجود ندارند، روانۀ شهر ها شده و اطفال کوچک شان را در کوچه پسکوچه های شهر به کار می گمارند. بخش اعظمی از 40 هزار طفلی که در بازار های شهر کابل به پلاستیک و ساجق فروشی، شیشه پاکی و اسپندی  مصروف اند و در شهر های مختلف کشور یا به این کار ها و یا به تن فروشی کشانده می شوند،  جز ثمرۀ عملیات نظامی نیرو های خارجی و طالبان چیز دیگری نیست.

آنانیکه قاتلان مردم ما  را از بیرون افغانستان می فرستند و برای شان وعدۀ بهشت می دهند، لحظه ای به این نمی اندیشند که آیا ریختن خون مردم بیگناه وبه بدبختی نشاندن بازماندگان آنها می تواند بهشتی را رقم زند؟ آیا خدای که مالک بهشت است، این همه جبر و استبداد را بر این زنان و اطفال معصوم می بخشد؟ نیرو های خارجی تا جایی برای تبرئه شان به کذب گویی پناه می برند که اجساد سوختۀ اطفال را کار خانواده های آنها می دانند و به این صورت هم مرتکب جنایت و کشتار می شوند و هم به توهین مردم افغانستان به عنوان «وحشی های بی احساس» می پردازند و طالبان نیز در هر عملیاتی از رقم  نجومی کشتن نظامیان خبر می دهند، درحالیکه مردم شاهد اند که 99 درصد این عملیات ها غیر نظامیان را هدف قرار می دهند و خانواده های فقیر و بی بضاعتی را از یگانه نان آور شان محروم می سازند.  در همین شهر کابل همه خبر دارند که در عملیات انتحاری طالبان در جاده های مکروریان و دارالامان بیش از ده تن از کارگران شاروالی کابل کشته شدند و خانواده های شان فریاد می زدند که بعد از این به این همه اطفال معصوم چه کسی نان خواهد داد.

این همه عملیات کور و بی هدف، روان اجتماع را به شدت آسیب پذیر ساخته و  می بینیم  که اکثر عابران حرکت های جالب و غیر ارادی از خود به نمایش می گذارند. بعضی با خود حرف می زنند، بعضی رفتار مالیخولیایی دارند، عده ای ریش و سبیل خود را دندان می گیرند، همه آمادۀ درگیری و رویارویی با دیگران اند و تحمل کوچکترین حرفی را ندارند. در این میان اطفال و زنان بیشتر آسیب پذیر اند.

حال که هشتم مارچ روز جهانی زن را پیشرو داریم، زنان میهن ما سوگواراند. هشت مارچی که در آن بوی گوشت های سوخته و استخوان های آتش گرفتۀ اطفال و زنان  از نقاط مختلف کشور به مشام می رسد و همچنان کسی نمی داند که بر طفل معصومش همین امروز بر چهار راه و گذر گاه چه خواهد آمد، آیا طعمۀ انفجار نخواهد شد؟ با درد و دریغ که کسی انتظار دوباره  برگشت دلبندان  شان را به خانه ندارد. این وضعیت خونین و رقتبار، هر انسان با احساسی را در تشویش و اضطراب غرق می سازد، پس در این روزگار پر از غم و درد که زنان در محراق آن قرار دارند،چگونه می توان هشت مارچ  را تجلیل کرد و به دیگران تبریک و تهنیت گفت؟

 

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA