سفر رییسجمهور محمد اشرفغنی به دهلی نو در حالی صورت گرفت که گمانهها از نارضایتی دهلی نو به دنبال نزدیکی روابط کابل با اسلامآباد حکایت داشت؛ چیزی که اظهارات صدراعظم هند خلاف آن را متبارز ساخت. تعهد نریندرا مودی، صدراعظم هند، مبنی بر دوستی پایدار با افغانستان و قول محکم این کشور برای حمایت درازمدت از کابل و برنامههای حکومت وحدت ملی، چشمانداز سیاست دوستانه دهلی را در امتداد روابط گذشتهاش به نمایش گذاشت. هند با سابقه دوستی 500 ساله و صداقتی که در این مسیر نشان داده است بار دیگر نشان داد که به تداوم و تحکیم این رابطه نیازمند است. شکی نیست که این موضوع به همان اندازه که برای کابل اهمیت دارد، دهلی نو نیز ارزش آن را درک نموده است. زیرا رسیدن به منابع سوخت آسیای میانه از طریق افغانستان برای اقتصاد رو به توسعه هند یک ضرورت جدی است.
در این میان چیزی که برای دولت افغانستان به عنوان گره کور در روابط خارجی با هند به حساب میآید، ایجاد تعادل روابط با پاکستان و هند است. زیرا سنگین ساختن ترازوی سیاست خارجی به جانب هرکدام از این دو کشور، ممکن است باعث گردد که اعتماد دیگری نسبت به افغانستان از بین برود.
حکومت وحدت ملی به خوبی متوجه این نکته است که نباید دیپلوماسی کابل به خروج از حالت توازن میان دو کشور برادر “پاکستان” و دوست “هند” خارج شود. زیرا ممکن است این رویه دیپلوماتیک برای کابل سنگین تمام شده و به خصوص اینکه اعمال سیاست پاکستان با رویکرد خشونتآمیز و با زبان انفجار و خونریزی به تصویر کشیده شود.
دل بریدن از هند بری افغانستان به همان اندازه دشوار است که تعریف سیاستها در عرصه تأمین صلح بدون در نظر گرفتن پاکستان غیرممکن به نظر میرسد. کارشناسان بر این باور اند که این دو کشور منطقه و رقیب، هرکدام از بستر افغانستان سودهای سرشار سیاسی و اقتصادی را مد نظر دارند. اما مدیریت و ایجاد توازن در روابط با این دو کشور به آسانی تمثیل نخواهد شد. چرا که برای دولت کابل که میخواهد هم منافع و امنیت داخلی خود را در نظر بگیرد و هم اینکه در خط و مشی سیاست خارجیاش، دل حامی اصلی آن یعنی ایالات متحده امریکا نیز نشکند، انتخاب یکی از این دو کشور دشوار است. کاخ سفید با در پیش گرفتن سیاست سهلانگارانه در برابر پاکستان و مساعدت با هند، تا هنوز هم هر دو دولت را در جمع همپیمانان خود نگه داشته است، ولی نزدیکی پاکستان با چین و تعهد حکومت بیجینگ بر سرمایهگذاری ملیارد دالری در پاکستان، این گمانه را دامن میزند که ممکن است دولت اسلامآباد از کمکهای سرشار واشنگتن ناامید شده و این بار برای اداره اقتصاد حمایتیاش از ابرقدرت شرق کمک بخواهد. شکی نیست که هرگاه اسلامآباد طمعه اژدهای زرد (چین) گردد، انتخاب کاخ سفید از دهلی نو و اسلامآباد، اولی خواهد بود. در آن صورت، دولت کابل نیز ناگزیر خواهد بود در ترازوی سیاست خارجیاش، وزنه هند را بیشتر سازد.
اما حقیقت این است که کابل باید به هر قیمتی که باشد، توازن را در سیاست منطقوی خود حفظ کند. زیرا همکاریها در زمینههای مختلف از سوی کشورهای منطقه با افغانستان، بهخصوص کشورهای تأثیرگذاری چون پاکستان، چین، روسیه، هند و ایران، آغازی به حساب میآید برای پایهریزی این سیاستهای منسجم در راستای مقابله با ناامنی، افراطگرایی و شورشهایی که سالها است افغانستان و حوزه پیرامونی آن را رنج میدهد.
بنابراین، بهتر خواهد بود تا کابل دولتهای منطقه را بر همکاریهای متقابل در محور و بستر افغانستان متقاعد سازد. چرا که سود این نوع سیاست شامل تمامی کشورهای منطقه از جمله هند خواهد شد. لذا امیدواری بر آن است تا رییسجمهور اشرفغنی توانسته باشد در سفر به دهلی توجه مقامات هندی را برای پرهیز از مقابله با پاکستان در افغانستان جلب نموده و از ظرفیتهای موجود در روابط دو کشور بهره مثبت را نصیب شده باشد. بدیهی است که قانع ساختن مقامات پاکستانی نیز در این راستا یک امر الزامی است. زیرا جمع کردن میان دو کشور منطقوی که دشمنی تاریخی و استراتیژیک دارند، کار دشواری است که طی سالیان درازی میسر نشده است.
هرچند امکان دستیابی به چنین هدفی در سیاست منطقوی کابل کاری است بس دشوار و چه بسا دست نیافتنی، ولی تردید نباید کرد که هرگاه این اهداف منطقوی برآورده شود و پیروزیهایی در این عرصه حاصل گردد، فایق آمدن بر مشکلات داخلی نیز خیلی دشوار نخواهد بود.