دنیا گاهی برای انسانها چنان سخت میگیرد که هر لحظهای از زندگی آنها را مشکلات احاطه میکند. اما مقابله با این سختیها بستگی به اراده و طرز تفکر هر فرد دارد که چگونه مشکلات را از پیش رو برداشته و خود را به قلههای پیروزی میرساند.
پوهندوی شازیه اسلمی، استاد فاکولته ادبیات دری در پوهنتون تعلیم و تربیه، در جمع خانمهایی قرار دارد که با سرسختی در مقابل هر گونه مشکلات و نابسامانی های روزگار مقابله کرده و خود را به درجات بالای علمی و اجتماعی رسانیده است. این استاد 42 ساله که بر خودباوری و دگراندیشی تأکید دارد، میگوید: “زندگی پر است از مشکلات، گرفتاریها، مصروفیتها و ماجراهای تلخ و شیرین اما انسان باید ارادهای قاطع برای تغییر داشته باشد.”
شازیه اسلمی در ولسوالی کوهستان ولایت کاپیسا به دنیا آمده است. وی دیری در زادگاهش نمیپاید که کودتای 7 ثور سال 1357 اتفاق میافتد، با این تحولات خانواده وی به کابل می کوچ میکند.
خانم اسلمی که دختر یک معلم است، پدرش وی را در مکتب بهرامالدین شهید در کابل شامل میکند. او تا صنف سوم در این مکتب درس میخواند. بعد از آن به لیسه قصبه کارگری که اکنون به نام داکتر عبدالاحمد جاوید یاد می شود، رفته و تا صنف دوازدهم در این مکتب درس میخواند.
شازیه اسلمی میگوید: “در امتحان کانکور بر خلاف علاقهام به پولی تخنیک کابل کامیاب شدم ولی خود را از این رشته به رشته زبان و ادبیات تعلیم و تربیه تبدیل کردم.”
اسلمی در جریان تحصیل ازدواج میکند، اما این ازدواج باعث بازداشتن وی از ادامه تحصیل نمیشود. به گفته اسلمی، شوهر او با تحصیلات وی ممانعت نداشته است.
این خانم در شرایط ناگوار جنگی شامل پوهنتون شده و تا سال سوم فاکولته تحصیلاتش را با تحمل شرایط سخت جنگ سپری کرده است. پس از آن خانواده وی به دلیل جنگ در شهر کابل مجبور میشود کشور را ترک کنند و خانم اسلمی در سال چهارم تحصیلاتش را ترک گفته و با خانودهاش مانند صدها افغان دیگر تن به مهاجرت میدهد.
این خانم فعال دورهای از عمرش را با تجربه تلخ مهاجرت در ایران سپری میکند و زمانی که اوضاع در افغانستان به حالت عادی برمیگردد، دوباره به وطن برگشته و تحصیلات عالیاش را از همان صنف چهارم فاکولته ادامه میدهد. او میگوید: “رشته ادبیات را بسیار دوست دارم، از این خاطر بسیار تلاش کردم در این رشته تحصیل کنم. من بعداز پایان دوره لیسانس، ماستری خود را در همین رشته، از فاکولته ادبیات دری پوهنتون کابل گرفتم.”
اما خانم اسلمی این موفقیتها را به سادگی و آسانی به دست نیاورده است بلکه با مشقتها و رنجهای فراوان در زندگی دست و پنجه نرم کرده تا توانسته است تحصیلاتش را ادامه دهد. او میگوید: “من یک دختر غیرنارمل دارم که مشکل عقبماندگی ذهنی دارد، او تا حال که 15 ساله شده است حتی نمیتواند نامش را بگوید….”
طبق رسم و رواج خانوادههای افغان، رسیدگی به هر گونه مشکلات اطفال وظیفه خانمها بهویژه مادران میباشد. خانم اسلمی برای این فرزندش که معلول به دنیا آمده هم مادری کرده و هم پرستاری. او میگوید با آنکه تلاشهای زیادی برای تداوی این دخترش انجام داده است اما داکتران همواره پاسخ منفی برای او دادهاند: “من هفتهای نبود که این دختر را به یک مرکز صحی نبرم و یا با داکتران روانی در تماس نشوم. داکتران همه مرا جواب دادهاند و گفتهاند که این طفل قابل علاج نیست.”
خانم اسلمی میگوید یکی از ویژگیهایش این است که در زندگی هیچگاه ناامید نمیشود. او در رابطه به این دخترش نیز ناامید نشده و تلاش کرده است که طفلش را شخصاً زیر آموزش بگیرد: “در ایران به مراکز صحی و روانی میرفتم و داکتران بعضی حرکات فیزیکی را مشوره میدادند و من با این دختر این مشورهها را عملی میکردم. علاوه بر این حرکات فیزیکی، من با وی دهها بار یک عمل را تکرار میکردم، یک حرف را یک بار نه بلکه ده بار برایش میگفتم تا یاد بگیرد، این کارم خیلی نتیجه داده است.”
با این حال، خانم اسلمی، زمانی که از پوهنتون تعلیم و تربیه فارغ میشود، در سال 81 خورشیدی پیشنهاد استاد شدن را از سوی اداره این فاکولته دریافت میکند و بعد از آن در کنار وظیفه و پرستاری دخترش برنامه ماستری را نیز دنبال میکند. این استاد پوهنتون میگوید با وجود تمام گرفتاریهای زندگیاش تلاش کرده است خود را با تمام معیارهای استادی آماده کند: “کورسها، برنامهها و ورکشاپها را تعقیب میکردم و کورسهای انگلیسی و کمپیوتر را دنبال میکردم تا معلومات آفاقی خود را برای تدریس بالا ببرم.”
وی همچنان برای ترفیع رتبه، تحقیقاتی را انجام داده و آثاری نیز دارد که میگوید هر کدام یکی از آثارش را که به چاپ برساند میتواند کتاب خوبی برای محصلین و علاقمندان رشته ادبیات باشد. او درمورد نثرهای مصنوعی فارسی دری، سبک داستانها و صور خیال در اشعار برخی شاعران نیز تحقیقاتی را انجام داده است.
اما این استاد پوهنتون از بیتوجهی نظام کنونی به علم و دانش انتقاد داشته و میگوید که نظر به ادوار مختلف تاریخی، دوره کنونی دوره خوبی برای اهل دانش نیست: “وقتی دورههای تاریخی را مطالعه میکنیم، میبینیم که در دورههای غزنویان، سلجوقیان، تیموریان و حتی در دوران مغولها، توجه خاصی به آثار ادبی، هنری و علمی وجود داشت، اما در دوران کنونی به آثار علمی هیچ توجهی وجود ندارد؛ البته در کشورهای دیگر توجه زیادی وجود دارد.”
خانم اسلمی مطالعه را یکی از رازهای موفقیتاش میداند. به گفته خودش، او به مطالعه بسیار اهمیت میدهد: “وقتی کتاب میخوانم بیشتر اعتماد به نفس پیدا میکنم. در کنار کتاب، ویدیوهایی را تماشا میکنم که از سخنان روانشناسان و جامعه شناسان تهیه شده باشد.” وی میگوید که خیلی طرفدار تغییر در زندگی است و هرگز از یک نواختی در زندگی خوشش نمیآید. او این ویژگیاش را حاصل مطالعاتش میداند.
این استاد پوهنتون در کنار اینکه درس و تحصیل خود را دنبال کرده و با حوصلهمندی تمام مشکلات خانواده و دختر معلولش را نیز بر دوش کشیده است، میگوید که با مشکلات زیادی اقتصادی روبهرو شده ولی هرگز دست از تلاشهایش برای ادامه تحصیل برنداشته است: “در کنار کارهای خانه و سرپرستی از فرزندانم، به خصوص دختر معلولم، درسهایم را ادامه دادهام و به وظیفهام نیز به خوبی رسیدگی کردهام. یادم است که در طول روز وقتی به وظیفه میرفتم، نگهداری طفل غیرنارمل من برای دیگر اعضای خانواده بسیار سنگین بود، از این جهت تلاش میکردم هرچه زودتر به خانه برگردم و به طفلم رسیدگی کنم.”
جد و جهد خانم اسلمی در مقابل مشکلات زندگی سبب شده است که وی موفقیتهای زیادی به دست آورد. از این لحاظ او میگوید که امروز بسیاری از دوستان و اقاربش به او افتخار میکنند و وی را در زندگی خود الگو قرار میدهند: “با وجود تمام مشکلات اقتصادی و خانوادگی که داشتم هیچ وقت ناامید نشدم و به مبارزهام ادامه دادم، از همین جهت است که امروز بسیاری از اقاربم از من الگو میگیرند و با تعجب مرا تحسین میکنند.”
این زن افغان یکی از رازهای موفقیت خود را در این میداند که همواره مشکلات خانوادگیاش را با محبت حل کرده است. او به این نظر است که خانمها میتوانند با محبت شوهران شان را رام کنند و آنها را در مسیری که به نفع هر دو جانب باشد قرار دهند. از نظر او، زن و شوهر باید یکدیگر را درک کنند، تنها با سروصداها و منازعات نمیشود از مردان حقوق زنان را تقاضا کرد.
خانم اسلمی در کنار این که در پوهنتون به حیث استاد کار میکند یک موسسه را به نام موسسه همکاری با زنان بیبضاعت نیز راهاندازی کرده و میگوید در میان زنان وقتی میخواهد فعالیت کند درمییابد که زن افغان ناتوان نیست و همیشه حاضر است که کار کند: “در مدت شش ماه که این موسسه را فعال کردهایم، از زنان و دختران مرستون دیدن کردهایم و برای آنها مواد درسی و لباسهای زمستانی توزیع کردهایم. همچنان زنان زیادی به موسسه ما مراجعه کرده و خواستار کار شدهاند.”
خانم اسلمی با رسانهها نیز همکاری دارد. او برای هفتهنامه محور ملی مقاله مینویسد و به همین شکل در مجله آیینه امید به حیث سردبیر فعالیت دارد. خانم اسلمی در کنار تمام مشغلههایش توجه خاصی به ورزش دارد و میگوید که عضو یکی از کلبهای ورزشی در کابل نیز میباشد.
به هر صورت، شازیه اسلمی از جمله افرادی است که خودش استعدادش را کشف کرده و میگوید که هرازچند گاهی با خودش خلوت میکند و کارها و فعالیتهایش را بررسی میکند. او تصریح میکند: “انسان نیاز دارد که هرازچند گاهی در گوشهای دور از هر گرفتاریهای زندگی خلوت کند و از خود سوال کند که تا چه حدی در اهدافش موفق بوده و نیاز به چه کارهایی در زندگیاش دارد.”