سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد میگوید که ۹۰ درصد زنان افغان در روستاها بیسواد هستند و در کنار آنها، 60 درصد مردان نیز نمیتوانند بنویسند، بخوانند و حساب کنند. وزارت معارف نیز میگوید که تنها ۴۰ درصد مردم افغانستان باسواد هستند.
یکی از عــوامــل عقــبمــانــدگــی کــشور هــمانا بیسوادی بخش زیادی از افراد جامعۀ ما، اعم از زنان و مردان، میباشد که همواره روی رفع این چالش تأکید شده است. این مشکل در میان زنان نسبت به مردان و همچنان در میان باشندگان روستاها نسبت به مردم شهرنشین بیشتر مــحـسوس است. هــرچــند تــلاشهــای وسیعی برای دســترســی زنـان به خــدمــات آموزشی در ۱۵ سال گذشته انجام شده است، ولی براساس آمارهای یونسکو، هنوز هم۹۰ درصد زنان افغان از سواد “خواندن و نوشتن” بیبهرهاند.
به باور آگاهان امور، هنوز سواد در افغانستان یک امر مردانه تلقی میشود و در بسیاری از روستــاهــا برای زنــان اجـازۀ آمــوزش داده نمیشود. با وجود این که در طی 15 سال گذشته پروژههای مختلف جهت تسریع پروسۀ سوادآموزی و تعلیم و تربیه اجرا شده است، اما این پروژهها چنان که باید، مؤثر تمام نشد. ناامنیها و فساد در ادارات تعلیمی، به خصوص وزارت معارف، سبب گردیده که این تلاشها ممد واقع نگردد. متأسفانه حکومت وحدت ملی هم ادامۀ همان سیستم ناقص و فسادزده است که سیزده سال فرصتها و امکانات مردم را در بازی فساد نابود کرد. حکومت وحدت ملی نمیتواند تمام سیستم و افرادی را عوض کند که با فساد خو گرفتهاند و فعلاً هم در حکومت وحدت ملی صاحب صلاحیت اند.
در چنین حالتی، لازم است تا یک سیستم مؤثر و شفاف جهت ارایۀ آموزش همگانی و باسواد ساختن تمام شهروندان کشور از سوی دولت روی دست گرفته شود؛ هرچند وزارت معارف طرحی را برای ریشهکنی بیسوادی و اجباریکردن سوادآموزی روی دست دارد.
در شرایط کنونی، سواد برای جوامع بشری حیثیت اکسیجن برای زنده جانها را دارد؛ هرچه افراد یک جامعه باسوادتر باشند، به همان پیمانه این اکسیجن بهتر و رساتر به وجود آن جامعه میرسد و برعکس هرچه گراف باسوادان پایینتر باشد، این اکسیجن حیاتبخش نیز کمتر شده و در این حالت احتمال ابتلای یک جامعه به بیماریها مهلک اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بیشتر خواهد بود.
ملتی که سواد نداشته باشد، در واقع یک ملت کور است و نمیتواند قضایا را درست درک کرده و عــلیه آن عکــسالعــمل مناسب نشان دهد. قدم اول برای رهایی افغانستان از مشکلات متعدد کنونی، باید از باسواد ساختن تمام اقشار جامعه آغاز گردد.
با مشاهدۀ این همه بیسواد در میان بخش و طبقات مختلف جامعه، به این نتیجه میرسیم که هر زورمندی میتواند از احساسات آنها سود ببرد، هر کشوری زمینۀ نفوذ در ملک ما را پیدا کند و هر قاتل و آدمکشی قادر خواهد بود که با نام مردم هر عمل ضدانسانی را به سر برساند و اقوام مختلف کشور را به جان یکدیگر بیندازند و این مردم طوری که لازم است قادر به درک توطئههای بیگانگان نشوند و در دامهای مختلف ضدملی چون اختلافات قومی، سمتی، زبانی، مذهبی و غیره گیر بیایند و زورمندان و جنگسالاران به آسانی یکی را بر ضد دیگری تحریک و حتا جنگهای خونینی را میان شان شعلهور بسازند.در این میان گراف بیسوادی زنان جامعۀ ما که میتواند، زنان را به آسانی و چون موم در چنگ مردان زنستیز قرار دهد و سالها آنان را از آگاهی نسبت به حقوق شان دور نگه دارد، بسیار دردناک است. زنان با درک این مشکل باید وارد عمل شوند و زندگی جدیدی را همراه با کتاب و قلم آغاز کنند؛ زیرا تنها با سواد و کسب دانش است که میتوان به صورت علمی به حقوق خود آگاه شد.
اولین قدم و پلۀ کسب دانش، سواد است و در دنیای کنونی انسانی که باسواد نباشد، معلوم است که با جهان پیرامون خود در ارتباط آگاهانه قرار ندارد. دنیای امروز تبدیل به یک دهـکــده شده و جوامع بشری را با هزار رشته
با هم پیوند میدهد و هیچ تولید و تجارت و در نهایت هیچ زندگی بدون اشتراک با دیگران پــیش بــرده نـمــیشــود. در چنین دنیایی، سوادآموزی یکی از
حیاتیترین کارهایی است که باید مرد و زن در انجام آن کوشا باشند.