تجاوزهای جنسی در ولایتهای مختلف کشور، بهخصوص برخی از ولایتهای شمالی، در حالی زخم عمیق بر وجدان اجتماعی مردم ایجاد میکند که مجامع مدنی و دینی، دستگاههای سیاسی و قضایی و سایر نهادهای مرتبط از شدت عمل لازم در برابر این رخدادها کار نگرفتهاند. آخرین موارد از این اعمال غیرانسانی، تجاوز بر دختران سه ساله و سیزده ساله در ولایت تخار بود که در هفته گذشته بازتاب یافت و بار دیگر روان اجتماعی مردم را داغدار ساخت و چهره غیرانسانی عاملان آن را برملا کرد. در حقیقت، این وضعیت نمایانگر تصویر دلخراش از جامعهای است که بستر زندگی برای دستکم 30 ملیون انسان این سرزمین است و 99 درصد از آنان نیز به آیین و ارزشهای اسلامی باور و ایمان دارند؛ دین و آیینی که اصول آن حفظ حیثیت انسانی بوده و هرگونه تجاوز به حریم حیثیت یک انسان را به مثابه کشتن آن تلقی میکند.
به همین دلیل، پس از وقوع این رخداد، برخی از نمایندگان مجلس از سکوت مجامع دینی چون شورای علما و محافل مدنی در برابر این رخداد انتقاد نمودند. در حقیقت ایجاب میکند تا این نهادها براساس دستورهای ملی که مبتنی بر اصول اسلامی است برای حفظ حیثیت انسانی افراد و جلوگیری از هرگونه تجاوزی که باعث زیان رساندن به عزت و کرامت انسانی گردد، حرکتهایی را به راه انداخته و یا حداقل موضع قاطعانهای را اختیار نمایند. از سوی دیگر، ارگانهای مرتبط عدلی و قضایی نیز مکلف اند از ادامه و گسترش آن جلوگیری نموده و با گرفتاری این افراد، حکم لازم را هرچه سریعتر و روشنتر اجرا نمایند تا باعث عبرت دیگران گردد.
آنچه مسلم است اینکه عاملان این گونه اعمال غیرانسانی باید به جزای عمل شان رسیده و به هیچ وجه از اعمال حکم لازم بر آنان اهمال نگردد. اما شکی نیست که تنها اعمال مجازات بر عاملان این تجاوزها راهکار مؤثر برای جلوگیری از این گونه اعمال ناشایست نمیباشد، بلکه راهکار سودمند و مفیدی که باید در خصوص مهار این اعمال روی دست گرفته شود، اگاه ساختن افراد جامعه و ترویج و تبلیغ ارزشهایی است که آحاد این ملت به آن باور داشته و خویشتن را معتقد به آن میدانند.
متأسفانه نبود عوامل، ابزار و راهکارهای لازم جهت تعمیق و نهادینه ساختن فرهنگ سالم و اخلاق نیکو در جامعه از طریق امکانات تبلیغی باعث شده است یک نوع بیبندوباری و بیحیایی در جامعه حاکم شود و جدا از اینکه افراد دارای تربیت و اخلاق سالم نشوند، هیچ ترس و هراسی هم از قانون و پیگردهای قانونی نداشته باشند. از جانبی هم وجود رواجهای اجتماعی که موجب پوشانیدن این گونه جرمها شده و وابستگان قربانیان را وادار میسازد تا از پیگیری جرم و دادخواهی صرف نظر نمایند، عرصه را برای عوامل ارتکاب آن مهیا ساخته و به نحوی دست تجاوزگران را بازتر نگه داشته است.
مسلم است که هرگاه ما نتوانیم جلو این گونه حوادث را گرفته و از تکرار آن جلوگیری کنیم در پیامدهای وحشتناک این حوادث شریک خواهیم بود. شکی نیست که تجاوز در هر حالتی یکی از شدیدترین اتفاقاتی است که میتواند برای انسان اتفاق بیفتد. اتفاقی که از نظر روانشناسان به اندازه سیل، زلزله، مرگ عزیزان و سختترین حادثههای زندگی بر روان فرد اثر میگذارد. یگانه پیامد ناگوار تجاوز جنسی این است که افراد قربانی را برای همیشه از صحنه اجتماع میراند و وی را وادار میکند با تحمل بار مشکلات از همه برید و انزوا اختیار کند.
بنابراین، برای مبارزه با پدیده تجاوز جنسی و جلوگیری از آن اگر از یکسو عوامل بازدارنده قضایی و عدلی و اجرایی لازم است، از جانب دیگر ضروری است با ترویج و نهادینه کردن اخلاق حسنه و اسلامی در جامعه، محیط را برای همگان مصوون ساخت. همچنین برای اینکه قربانیان تجاوز جنسی بتوانند به عدالت دسترسی پیدا کنند و شکایات شان را در نهادهای امنیتی و محاکم به منظور مجازات عاملان تجاوز جنسی درج نمایند، نیاز است تا موانع اجتماعی از برابر آنها برداشته شود.
مسلم است که یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از این گونه رخدادهای فجیع و اعمال شنیع، همکاری و هماهنگی تمامی ارکان جامعه و ارگانهای مسوول و مرتبط است، که با راهاندازی حرکتهای وسیع اجتماعی میتوان جامعه خویش را سالم و اخلاقمدار ساخت و همنسلان و نسلهای آینده را از افتادن در چنگ متجاوزان نجات داد.