صدای تنش میان دولتهای کابل و اسلامآباد هرازگاهی دمار از روزگار مردم دو کشور درآورده و عناصر حاکم بر سرنوشت سیاسی وادار میسازد تا ساکنان دو سرزمین را قربانی اهداف سیاسی خویشتن نمایند. تنشآفرینی اما از جانب پاکستان بیشتر بوده و دولت نوپای کابل که از دل یک بحران سیاسی متولد شده است، ناگزیر بوده تا همواره در برابر این سیاستهای آسیبرسان اسلامآباد سردرگم باقی بماند. زیرا دولتمردان اسلامآباد از یکسو لاف دوستی میزنند و از سوی دیگر مظنون درجه اول حملههای انتحاری است که همواره خون مردم ملکی و نظامیان و غیرنظامیان افغانستان را برزمین میریزند. حملههای مرگبار در پایتخت، حضور نظامیان پاکستانی در صفوف مخالفان مسلح دولت افغانستان و راکتاندازیها در نقاط سرحدی کشور از جمله مواردی میباشد که شاهرگهای امنیت و ثبات افغانستان را بریده و مجال هرگونه فعالیتهای اقتصادی را از دولت کابل باز ستانده است.
همین مسأله نیز باعث شده است تا برخی از آگاهان، همسایگی افغانستان را با پاکستان، زخم ناسوری بخوانند که مرحم آن کار آسانی نیست. فرشته شمال، فعال جامعه مدنی و عضو جنبش زنان آزاداندیش، میگوید: “این تنها افغانستان نیست که در معرض آسیبهای اهداف مغرضانه و مخربانه سیاسی پاکستان قرار گرفته و همواره دچار تزلزل سیاسی و اجتماعی میگردد. کشورهای دیگری نیز چون هندوستان، ایران و آسیای میانه از صدور خشونت مستمر توسط این کشور آرام نبوده و زیانهای بزرگی را پرداخته و سالانه متحمل هزینههای سنگینی میشوند. در واقع این کشور به زخم ناسوری در منطقه مبدل شده است که باید برای مداوای آن تلاش دستهجمعی صورت گیرد.”
سایر کشورها با تدابیر جدی و سیاستهای منطقی و منسجم توانستهاند راهکارهایی را دنبال کنند که کمترین میکروب از زخم ناسور ایجاد شده به بدنه ملی شان سرایت نموده و سهم کمتری از آسیبهای ساری این بیماری مهلک که مرکز آن پاکستان است ببرند. در این میان افغانستان در پرتو نظام سیاسی بیثبات، نبود دیپلوماسی فعال، عدم هماهنگی لازم با جامعه جهانی و همکاری مستمر با منطقه، بیشترین ضررهای ممکن را از وضعیت نابهسامان سیاسی – اجتماعی پاکستان دیده است.
این وضعیت در طول تاریخ روابط دو کشور ادامه یافته و در طی یک و نیم دهه اخیر با تخریبهای بیشتری همراه شده است. در این اواخر نیز با تشکیل حکومت وحدت ملی، سعی صادقانه و تلاشهای بیشائبهای از سوی دولت کابل به ریاست محمداشرفغنی صورت گرفت تا شاید پاکستان روش پیشین خویش را تغییر داده و رویکرد بهتری را اختیار نماید، ولی دولت اسلامآباد با افشای مرگ ملامحمدعمر، رهبر گروه طالبان و سنگاندازیهای دیگر فراروی پروسه صلح نشان داد که به هیچ وجه سر سازش با دولت کابل را ندارد.
افکار ضد پاکستانی
وضعیت شهرآشوبی که در این اواخر افغانستان را فراگرفت، شهریاران کابل را بیش از حد تحت فشار افکار عمومی شهروندان قرار داد و باعث شد تا لحن تند و موضع شدیداللحنی علیه پاکستان در پیش گرفته شود. رییسجمهور از احتمال قطع روابط سخن گفت، رییس اجرائیه احتمال شکایت به سازمان ملل را قابل تصور دانست و مردم نیز با راهاندازی اعتراضات مدنی از سیاست پاکستان ابراز انزجار کردند. در آخرین مورد نیز نورالحق علومی، وزیر امور داخله، اعلام کرد از دولت پاکستان به دلیل دست داشتن در ناامنیها و حملات موشکیاش بر برخی از مناطق مرزی شرقی کشور، به شورای امنیت سازمان ملل شکایت خواهند کرد. علومی میگوید که حکومت افغانستان از کارنامههای پاکستان در حمایت از طالبان و دیگر گروههای تروریستی، نیز در شورای امنیت سازمان ملل شکایت میکند. به گفته او، اکنون دولت پاکستان بیش از اندازه از تروریستان حمایت و در امور داخلی افغانستان نیز مداخله میکند. اما علومی در مورد زمان شکایت حکومت افغانستان از پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل چیزی نگفته است.
برخی از جنبشهای مدنی نیز علیه سیاست پاکستان شکل گرفته و در حال فعالیت اند که تدوین تومار شکایت از پاکستان به سازمان ملل و جمعآوری امضای پنجهزار شهروند افغانستان به پای آن یکی از این نمونهها است. بکتاش سیاوش، عضو ولسی جرگه که مسوولیت این فعالیت را به عهده دارد، میگوید که این شکایتنامه بیانگر احساسات ملی و مردمی در برابر پاکستان است و واکنشی در برابر خاموشی دولت افغانستان که رسالت اصلی حراست از حقوق شهروندان خود را دارد، به شمار میرود. مسوولان دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در کابل (یوناما) که این شکایتنامه را تحویل گرفته و خواندهاند، آن را یکی از کارهای تأثیرگزار دانسته و گفتهاند که این سخن از جانب مردم افغانستان به گوش مقامات عالی سازمان ملل رسانده خواهد شد.
واکنش اسلامآباد و هشدار کاخ سفید
افکار عمومی به شدت علیه پاکستان رقم خورده و خواهان هرگونه فشار بر دولت این کشور است تا دست از حمایت تروریستان برداشته و بیش از این از آنان منحیث ابزار سیاسی استفاده نکنند. صدیقه عارف، مادر سی و شش سالهای که صدای کودک یتیم بازمانده از حمله انتحاری در جلو کلینیک شینوزاده را دیده است که چگونه در نبود مادرش گرفتار غم و اندوه شده، میگوید: “وقتی تصویر وی را دیدم اشک در چشمانم حلقه زد و لقمه در گلویم گیر کرد. خواست تمام مردم از دولت این است که عاملان اصلی این حملهها را شناسایی و دولت پاکستان را نیز برای مبارزه با گروههایی که مرکز شان در خاک این کشور است، وادار سازد.”
این وضعیت در اذهان عمومی باعث شده است تا دولت اسلامآباد نیز آرام ننشسته و تا اکنون چندبار سفیر افغانستان را احضار و نسبت به سازماندهی افکار ضد پاکستانی در افغانستان هشدار دهد. آخرین بار نیز این احضار در واکنش به تنشهای مرزی صورت گرفت. هفته گذشته وزارت امور خارجه پاکستان در بیانیهای اعلام کرد جانان موسیزی، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان به وزارت خارجه پاکستان احضار شد و این وزارتخانه اعتراض خود را درمورد پرتاب راکت از افغانستان که بر اثر آن چهار سرباز پاکستانی نیز کشته شدند، اعلام کرد. در این بیانیه آمده است از سفیر افغانستان درخواست شد از دولت خود بخواهد درباره این حادثه تحقیق کند و نتایج این تحقیقات را در اختیار دولت پاکستان قرار دهد. در بیانیه وزارت امور خارجه پاکستان آمده است پاکستان تروریزم را به هر شکلی که باشد محکوم میکند و آماده همکاری با افغانستان در جنگ علیه این دشمن مشترک است. سفیر افغانستان نیز اعلام کرد این پیام را در اختیار مقامات مسوول قرار خواهد داد.
در این میان کاخ سفید نیز سکوت سیاسیاش را در این خصوص شکست و جان کری، وزیر امور خاجه این کشور، با نوازشریف صدراعظم پاکستان، به شکل تلیفونی گفتگو کرد. در این تماس تلیفونی وزیر امور خارجه امریکا خواستار افزایش همکاریها میان پاکستان و افغانستان شده است. به گزارش رادیو دولتی پاکستان، صدراعظم این کشور نیز در این تماس تلیفونی، اقدامات انجام شده از سوی اسلامآباد را برای کمک به صلح و ثبات افغانستان، با وزیر امور خارجه امریکا در میان گذاشت و تأکید کرد که پاکستان صمیمانه و صادقانه خواستار صلح پایدار در افغانستان است. گفته میشود که برخی از اعضای سنای امریکا گفتهاند که پاکستان در امر مبارزه با تروریزم صادق نیست و اگر این روند اصلاح نشود، احتمال قطع کمکها نیز مطرح است.
نقطه قوت اسلامآباد و نقاط ضعف کابل
در این اواخر که پاکستان از صداقت در پروسه صلح سخن میزند، تصمیم صادقانه و همکاری جدی از سوی رهبران مذهبی این کشور نیز سر داده شده است. به نقل از تلویزیون جیو، «مولانا سمیعالحق» رهبر جمعیت علمای پاکستان شاخه سمیعالحق که از وی به عنوان «پدر معنوی طالبان» نیز نام برده میشود، در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت که تمام گروههای وابسته به طالبان افغانستان آماده مذاکره با دولت هستند. وی افزود که دولت کابل نیز برای ادامه روند مذاکرات صلح آمادگی دارد، بنابراین نباید بیش از این روند صلح در افغانستان را به تأخیر انداخت.
مولانا سمیعالحق که از مقبولیت بالایی هم در میان طالبان پاکستان و هم در میان طالبان افغانستان برخوردار است، در گذشته اعلام کرده بود که حاضر است برای حل اختلافات ایجاد شده بر سر انتخاب رهبری جدید طالبان افغانستان، میان جناح مخالف و موافق این گروه میانجیگری کند. چندی پیش «مولانا سمیعالحق»، حمایت کامل خویش را از رهبر جدید طالبان اعلام کرد و از همه گروههای جهادی خواست با کنار گذاشتن اختلافات، «ملااخترمنصور» را به رهبری بپذیرند.
کارشناسان یگانه دلیل غالب شدن پاکستان در برابر افغانستان را همصدایی حلقههای تأثیرگذار این کشور دانسته و ضعف دولت کابل را ناشی از عدم انسجام و چندصدایی این دولت میدانند. فرزدا رمضانی، تحلیلگر مسایل سیاسی، معتقد است که “در پاکستان، سیاستگران، نظامیان و رهبران مذهبی در خصوص پاکستان وحدت نظر دارند، هرچند ممکن است هرکدام اهداف خاصی را دنبال نمایند. به همین دلیل است که قوت موضع سیاسی پاکستان نسبت به افغانستان در خصوص مسایل سیاسی میان دو کشور بیشتر است. زیرا دولت کابل در درون خودش دچار اختلافات شدید بوده و رهبران حکومت وحدت ملی تا هنوز هم روی تقسیم قدرت چانهزنی کرده و برای تثبیت قدرت سیاسی شان دست و پنجه نرم میکنند. وجود شکافهایی در ابعاد مختلف سیاسی، سمتی، قومی و … نیز دلیل مضاعفی بر ضعف دولت کابل در برابر اسلامآباد شده است.”
با این وجود، به باور کارشناسان، یگانه راه حل معضل روابط با پاکستان، اجماع ملی در افغانستان و جلب همکاریهای منطقوی و جهانی است. رمضانی حل معضلات منطقوی میان هند و پاکستان و اختلاف بر سر خط دیورند میان کابل و اسلامآباد را راه حل اساسی دانسته و بر اجماع جهانی علیه پاکستان تصریح میکند.
محمد قرهباغی، نویسنده و تحلیلگر، نیز تأکید میکند که “یگانه راه موفقیت در برابر پاکستان و جلوگیری از زیانهای مستمری که از این کشور میبینیم، ایجاد یک بلوک سیاسی منطقوی و جهانی علیه پاکستان است. زیرا بسیاری از کشورهای منطقه و جهان پذیرفتهاند که پاکستان مرکز هراسافگنی و محور نشر شرارت است و نباید بیش از این به چنین سیاست خطرناک اجازه عملی شدن داد. اکنون کلید اصلی ایجاد این بلوک سیاسی در دست دولت کابل است که در آینده بتواند از این فرصت به سود خویش و منطقه استفاده مطلوب نماید.”