با فرا رسیدن اول ماه جدی، زنگ اول انتخابات ریاست جمهوری نواخته شده و نامزدان انتخابات ریاست جمهوری برای حضور در صحنه سرنوشتساز سی و یکم حمل سال آینده ثبت نام خواهند کرد.
هرچند هنوز تمامی داوطلبان مشارکت در این رقابت مشخص نشده اند، ولی دانههای درشت عرصه سیاست افغانستان به صورت کلی و اجمالی در این خصوص موضعگیری کرده اند. محمداشرف غنی؛ رییس جمهور کنونی از ادامه مسیر سیاست فعلیاش سخن گفته و مدعی است که او الگوی اصلاحات امانی را در دوره زمانی ده ساله رقم خواهد زد. در برابر وی اما تا زمان تدوین این مقاله، تعداد اندکی به شکل ضمنی یا به صورت صریح عرض اندام نموده اند. گفته میشود رقیب جدی آقای غنی، مشاورپیشین امنیت ملی حنیف اتمر است که با دو چهره پیشین جهادی آقایان محمدمحقق و یونس قانونی در این میدان خواهد ایستاد. او که تا چندی پیش بازوی سیاسی و کاری رییس جمهورغنی بود به قصد رسیدن به جایگاه رییس خود، دل از ارگ کند. همزمان، برخی چهرههای دیگر که ادعای رسیدن به این منصب را داشتند، به اردوگاه سیاسی حاکم پیوستند؛ کسانی چون عمرداودزی که یکی از نامزدان احتمالی بود جذب تیم حکومت شد و چنین یارگیریها در جوانب مختلف ادامه دارد.
تکتهای قومی و بانکهای رأی
عرف سیاسی حاکم در کارزارهای انتخاباتی و ساختار موجود در رأس قدرت، پایهگذار یک تشکیل کاملاً قومی در انتخابات ریاست جمهوری بوده است. این امر باعث شده تا درگذشته نامزدان ریاست جمهوری همواره سراغ رهبران قومی رفته و در جستجوی بانکهای رأی باشند.
اما به باور کارشناسان، عملکرد سالیان اخیر رهبرانی که به بانک رأی تبدیل شده بودند، این معادله را برهم زده است. ذکیه عادل؛ فعال مدنی معتقد است که “وعدههای رهبران قومی که در گذشته بانک رأی به حساب میآمدند، مردم را نسبت به آنان بی باور ساخته و دیگر انتظار اینکه این رهبران به مرکز جمع آوری آرای ملیونی مبدل شوند، بعید به نظر میرسد. لذا امکان اینکه چنین نگاهی وجود داشته باشد یا اینکه رهبران به بانکهای رأی مبدل شوند، بعید به نظر میرسد.”
حمید باذل؛ کارشناس مسایل سیاسی دلیل دیگری را نیز در این امر تأثیرگزار میداند. وی میگوید: “رهبران قومی که در گذشته عضو تیمهای حکومتی بودند، به بسیاری از وعدههای شان عمل نکرده و در دادن تعهدات شان به مردم نیز بیش از حد مبالغه نمودند. آنها تعهداتی سپردند که امکان عملی کردن آنها در افغانستان نبود و این مسأله اعتبار این رهبران را در نزد هواداران شان به شدت تضعیف کرده است. لذا حضور این افراد در تکتهای انتخاباتی نیز تأثیرگزاری گذشته را نخواهد داشت.”
این وضعیت مختص یک تکت انتخاباتی نیست. اولتر از همه رییس جمهورغنی در چنین وضعیتی گرفتار است. معاون اول وی آقای جنرال عبدالرشید دوستم از رییس خود به شدت ناراحت است و نبود وی در کنار آقای غنی، رأی ازبکتباران افغانستان را به سمت مخالف صندوق آقای غنی سوق خواهد داد. در این میان، تنها مهره وفادار به وی سرور دانش، معاون دوم وی است که متعهد به پیمودن این مسیر تا پایان راه میباشد.
از سوی دیگر، احزاب سیاسی نیز که بیشتر شان ماهیت قومی داشته و به ندرت فراقومی عمل کرده اند، تاکنون به توافق واحدی نرسیده است. ائتلاف شمال به چند دسته تقسیم شده و سایر احزاب نیز دچار لغزشهای فراوان سیاسی هستند. نوید الهام؛ آگاه امور سیاسی میگوید: “حزب سیاسی در افغانستان به معنای واقعی شکل نگرفته واز جانبی هم زمینه بار رقابت کامل احزاب در انتخابات مشخص نیست. زیرا آرا در تمام انتخاباتها فردی است و احزاب سیاسی در عمل فاقد اعتبار هستند.”
در این میان، ائتلافهایی چون ائتلاف شمال، شورای حراست و ثبات و موارد دیگری هستند که ادعای معرفی نامزد را دارند. با این وصف مشاهده شود که در این کارزار چه حلقاتی به هم نزدیک شده و کدام مهرهها از یکدیگر فاصله خواهند گرفت.
در همین حال، مذاکرات صلح با گذشت هر روز جدیتر شده و سخن از پیوستن طالبان در ساختارهای سیاسی و حتا تشکیل دولت موقت است. در چنین وضعیتی، برخی چهرههای سیاسی خواستار حضور طالبان در کارزار سیاسی انتخابات شده اند. گلبدین حکمتیار که حزبش سال گذشته در قالب یک توافقنامه، به حکومت پیوست از طالبان خواسته تا در این عرصه، با وی همکار و هم پیمان باشند. برخی چهرههای جهادی نیز از احتمال یک نامزد واحد سخن گفته و عبدالله عبدالله؛ رییس اجرائیه که رقیب جدی قبلی رییس جمهور غنی بود هم از امکان پیوستن به این اردوگاه سخن گفته است.
با این وصف، صحنه داخلی سیاست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آبستن تحولات فراوانی در ساختارهای پیشین سیاسی و چارچوبهای قدیم حزبی میباشد. اما این تمام ماجرا نیست.
از برنامهمحوری تا لافهای سیاسی
یکی از موارد مهم دیگری که در انتخاباتهای گذشته رایج بوده این است که در کارزارهای رسمی و غیررسمی بیش از آنکه نامزدان به تعریف برنامههای کاری و حکومتداری شان بپردازند، به لافهای سیاسی دست زده اند. در این میان، وعدههایی داده شده که هرگز زمینه عمل نیافته و شرایط تحقق آن به صورت منطقی و عملی فراهم نشده است.
تجربههای موجود و آموزههای برجامانده ازآنها، ارتقای سطح خرد سیاسی شهروندان و ضرورتهای موجود، نیاز جامعه را به ایجاد تیمهای برنامهمحور تشدید بخشیده است. به همین دلیل مردم تقاضا دارند تا این بار به جای تشکیل تیمهای قومی و تباری و شعارهای میان خالی که به دنبال تحریک احساسات مردمی باشد، تیمهای انتخاباتی در پی تعریف برنامههای عملی باشند. شکورجمال، شهروند پایتخت نشین میگوید: “انتظاری که مردم از انتخابات پیش رو و نامزدان احتمالی دارند این است که در شعارهای شان به دنبال تعریف برنامههایی بروند که زمینههای اجرایی آنها امکانپذیر باشد. زیرا مردم دیگر از شعارهای میان خالی خسته شده و بار دیگر فریب این حرفها را نخواهند خورد.” زرغونه؛ یکی از معلمان میگوید: “با گذشت هر روز دسترخوان مردم خالیتر شده و امید به زندگی در نتیجه ناامنی، فقر و فلاکت کاهش یافته است. لذا باید نامزدان ریاست جمهوری آینده با برنامههای خویش به دنبال پرکردن این خالیگاهها باشد نه اینکه شعارهای احساساتی بدهد.”
نقش قدرتهای بیرونی در تیمهای انتخاباتی
هرچند انتخابات ریاست جمهوری در اصل یک پدیده ملی و برنامه داخلی است. اما نقش قدرتهای منطقهای و بینالمللی در انتخابات افغانستان یک امر انکارناپذیر است. به باور آگاهان، به دنبال اوج گرفتن رقابتها میان امریکا و رقیب جدی سیاسی وی روسیه یا هم پیمانان مسکو از جمله ایران، احتمال دخالتها و نقش آفرینی این کشورها در تشکیلات تیمهای انتخاباتی بیشتر شده است. علاوه برآن، حدس و گمانههای غالب حاکی از آن است که حمایت غرب از جمله امریکا از نامزد آینده ریاست جمهوری نیز سرنوشت ساز خواهد بود. با این حساب، تنها فاکتور رأی مردمی نیست که در تشکیل تکتهای انتخاباتی و تعیین تیمهای پیروز تأثیرگزار است. بازی سیاسی انتخابات ریاست جمهوری که بزرگترین و مهمترین تحول سیاسی در کشور است، تحت تأثیر عوامل زیادی از جمله اندیشههای قومی و تباری، نوع نگاه به بانکهای رأی و دخالت کشورهای بیرونی قرار دارد. با این حال، باید دید که در چنین وضعیتی، تنور انتخابات ریاست جمهوری توسط چه کسانی گرم شده و هیزم سیاسی آن را چه کسان یا عواملی مهیا خواهند کرد. آنچه مسلم است اینکه مردم به دنبال تغییر مثبت هستند و انتظار دارند این مسأله افق روشنتری را به روی آنان بگشاید.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید