این روزها بار دیگر شعله جنگ در کشور تیزتر از روزها و ماههای گذشته زبانه کشیده و شرایط دشواری را به شهروندان کشور تحمیل کرده است. این وضعیت منحصر به یک منطقه، یک ولایت یا یک شهر و ده خاصی نیست و آن گونه که بارها در فضای اجتماعی و اظهارات مردم مشاهده میشود، به راستی که “هیچ جایی امن نیست”. اگر بخشی از ولایت فراه سقوط کرد یا غزنی در معرض چنین تهدیدی قرار دارد، ولایتهای جنوبی، شمالی و پایتخت نیز حالت بهتری ندارند. اگر در ولایتهای ناامن، خطر حمله و تهاجم وجود دارد، پایتخت و شهرهای امن در معرض هرگونه حمله انتحاری و انفجاری قرار دارند.
آنچه مسلم است و آگاهان امور نیز بر آن تأکید دارند این است که جنگ جاری در افغانستان با گذشت هر روز جنبه نیابتی جدیتری به خود گرفته و دست کشورهای همجوار و قدرتهایی که به نحوی دچار تضاد منافع در افغانستان و پیرامون آن هستند، درازتر از پیش در افغانستان قابل مشاهده است. در این سوی قضیه اما کمتر کشوری است که صادقانه پرچمدار صلح بوده و بستری را برای آشتی ملی در افغانستان فراهم سازد؛ بستری که حاصل آن صلح بینالافغانی بوده و این مقصود بدون هیچ غرضی برآورده شود.
جنگ نیابتی
آنچه مسلم است اینکه پردهبرداری و افشای نقش مخرب روسیه با همدستی ایران در حمایت از طالبان و قرار گرفتن این دو کشور در کنار پاکستان، روز به روز به یک حرف جدی مقامهای محلی و مرکزی کشور مبدل شده و جزئی از گفتمان جاری جنگ و صلح افغانستان میشود. میزان حضور، سلاح و تجهیزات و مصارف هنگفت مخالفان مسلح نیز بیانگر این حقیقت است که دستهای توانمند نظامی و اقتصادی از خارج کشور در پشت این جبهه شکستناپذیر قرار دارد. زیرا براساس تحقیقی که موسسه برابری برای صلح و دموکراسی چندی پیش انجام داده بود، هزینه یک روز جنگ در افغانستان ۲۴ملیون دالر و هزینه یک سال آن در حدود ۹ملیارد دالر بوده است. نتایج این تحقیق براساس گزارشهای امنیتی، مهاجرت، صحت، آموزش، معلولیت و هزینه تخریب زیرساختها و تأثیراتی که جنگ بر کارهای توسعهای در کشور دارد، برآورد شده است. اما بخشی از این هزینه نیز متوجه مخالفان میشود. مصرف تجهیزات، تداوی و اکمالات آنها، امری نیست که توسط خود این گروهها قابل تأمین بوده و یا حتا از طریق قاچاق مواد مخدر و… به دست آید.
در این میان، انگشت اتهام علاوه بر پاکستان، به سوی ایران و روسیه نیز بلند است. به باور آگاهان، گسترش سیطره غرب باعث شد که روسیه طی سالیان اخیر، یکبار دیگر نقش نظارهگری صرف در افغانستان را کنار بگذارد و به تحرکات جدید خود بپردازد. ایران نیز انگیزههای متعددی برای دخالت در افغانستان دارد. این کشور با استفاده از نفوذ و دسترسی فزیکی به خاک افغانستان، زمینه پیاده کردن نقشه مداخلهجویانهاش را مهیا میکند.
فرشته شهاب، فعال مدنی، معتقد است که “سهم گرفتن روسیه در بازسازی افغانستان یکی از نقشهای نوین این کشور در سیاست افغانستان به شمار میرود. بخشش قرضههایی به افغانستان گام دیگری در ایجاد روابط میان این دو کشور بود. فروش و کمک طیارههای جنگی و آمادگی برای مبارزه با تروریزم در افغانستان از موارد دیگری بود که نشان میدهد روسیه نیز در مسایل افغانستان بیطرف نخواهد ماند. این امر هم به دلیل آن است که روسیه از تماشاچی بودن صرف در افغانستان خرسند نیست و هم اینکه معتقد است امریکا به صدور تروریزم از افغانستان به کشورهای آسیای میانه و روسیه میپردازد.”
در این میان، دخالت روسیه پس از امضای پیمان امنیتی افغانستان و امریکا و استقرار دایمی نظامیان این کشور شدیدتر شد. به اعتقاد نورآغا حبیبی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسایل سیاسی، “مسأله پایگاه و امضای پیمان افغانستان و امریکا برای روسیه یک مسأله حیاتی و حساس تلقی شد؛ چرا که فکر میکرد این موضوع میتواند تهدیدی برای امنیت روسیه به حساب آید. از این جهت روسیه همواره در حال نظاره و رصد این موضوع میباشد و تلاش میکند تا روابط خود را با افغانستان بیشتر از پیش بهبود بخشد. جنبه حساس و خطرناک نقش روسیه اما استفاده از پوتانسیل طالبان برای مبارزه با آنچه داعش خوانده میشود، است. زیرا روسیه فکر میکند که داعش یک طرح غربی برای گسترش خشونت در آسیای میانه و حوزه نفوذ مسکو است.”
ایران در فراه
آنچه روشن است اینکه با شش برابر شدن تقاضای آب پس از قرن بيست، هيچ گشايشی بر سر مسایل مربوط به آبهای مرزی حاصل نشده و همين امر سبب گرديده تا عدهای از کارشناسان پيشبينی کنند که جنگهای قرن 21 بر سر آب خواهد بود. صندوق جمعيت ملل متحد گزارش داده است که طی هفتاد سال گذشته جمعيت جهان 3 برابر و مصرف آب در جهان 6 برابر شده است. سالانه به جمعيت جهان حدود 75 مليون نفر افزوده میشود و پيشبينی شده است که جمعيت کشورهای توسعهنيافته و کمتر توسعهيافته تا سال 2050 از رشد 300 درصدی فراتر خواهد رفت. این مسأله در خصوص منطقه و افغانستان نیز به خوبی صدق میکند. به خصوص اینکه افغانستان به لحاظ داشتن منابع آبی شیرین و آبهای جاری، غنیتر از سایر کشورها بوده و با برخی کشورها از جمله ایران، توافقنامهای هم دارد.
سمیر بدرود، کارشناس سیاسی و آگاه امور، معتقد است که “مشکل ما در خصوص قرارداد ایران و افغانستان درمورد دو دریا است؛ اولی دریای هریرود است که در خصوص آن قرارداد مشخصی وجود ندارد، ولی در مورد دریای هلمند، قرارداد معینی وجود دارد. لذا زمینه بحث حقوقی و همچنان ایجاد مشکل بر سر آب دریای هریرود منتفی است و تنها نقطه مشکلزای آبی افغانستان، آب هلمند میباشد.”
ایران مدعی است که حقآبه این کشور از دریای هلمند کاهش یافته و با خشک شدن دریاچه هامون، بحران جدی در حوزه تحت پوشش آب سرازیر شده از افغانستان شکل خواهد گرفت. به همین دلیل چندی پیش مقامهای آن کشور گفتند که اگر این مسأله از جانب افغانستان جدی گرفته نشود، ایران دست به اقدامات عملی و متقابل خواهد زد. پاسخ افغانستان اما این بود که “ما هیچگونه تأسیسات و منابع نداریم تا مانع سرازیر شدن آب به ایران شویم، بلکه در مجموع خشکسالیهای اخیر موجب کمآبی و کاهش آب دریای هلمند شده است.”
همین موارد باعث شده است تا مقامهای محلی فراه همواره از دخالت این کشور شاکی بوده و در آخرین مورد که شاهد تهاجم گسترده مخالفان مسلح دولت بود نیز شائبه نفوذ و حمایت ایران در این تهاجم بعید از تصور نبود. این مسأله پیش از این نیز مطرح شده بود. با تشدید وخامت اوضاع امنیتی فراه، بسیاری از مسوولان محلی فریاد انتقاد از حکومت بلند کردند، ولی گوش کسی قرضدار شنیدن این حرفها نبود و حکومت نیز آن را آنگونه که باید جدی نگرفت.
درست یکسال پیش بود که سرور عثمانی فراهی، عضو ولسی جرگه، اظهار داشت: “حکومت چرا ساکت است؟ در مقابل پاکستانیها لهجه صریح دارد، ولی در مقابل ایرانیها تا جایی که دیده میشود، ساکت و صامت است.” عبدالجبار قهرمان، عضو دیگر ولسی جرگه، هم تصریح کرد: “ایران به مخالفان دولت مهمات میدهد، اسلحه میدهد و پول میدهد؛ خصوصاً در ولایتهای فراه، هلمند، هرات و غور.» علاوه بر این در جریان جنگ فراه در شماری از صفحات اجتماعی فیسبوک عکس سلاحهای ایرانی و سربازان آن کشور که گفته میشد اعضای سپاه پاسداران ایران هستند و به جنگ فراه آمده بودند نیز بین مردم دست به دست شد؛ اگر چنین باشد این امر تقریباً نشاندهنده حمله ایران به ولایت فراه است. به هر حال پاسخ مقامهای مسوول حکومتی اما متفاوت بوده است. در حالی که وزارت دفاع پیوند طالبان با ایران را رد نکرده است، نجیب دانش، سخنگوی وزارت داخله، از تحقیق پیرامون این مسأله سخن گفته است.
مقامهای محلی فراه میگویند که در حال حاضر جنگجویان طالبان پس از یک روز درگیری و تحمل 300 نفر کشته مجبور شدهاند تا شهر فراه را ترک کنند. این جنگجویان حوالی ساعت 2 صبح سهشنبه/ 25 ثور از چندین استقامت برای تصرف شهر فراه به این شهر حمله کرده بودند.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید