دو سوی خط دیورند شاهد نسلی است که طی بیش از سه دهه گذشته بارها از این سو به آن سو پناهنده شده و یا هم از آن طرف خط به این سمت اخراج شدهاند. این نسل سرگردان، ساکنان سرزمینی است که قلمرو دو طرف خط دیورند سرزمین پدری شان بوده، ولی جبر تاریخ منجر به این شده تا تسلط رسمی در این قسمت از آن دولت اسلامآباد باشد؛ دولتیکه بارها از این ساکنان سرگردان در دو سوی خط دیورند، به عنوان ابزار سیاسی استفاده کرده است. دو سوی خط دیورند شاهد نسلی است که طی بیش از سه دهه گذشته بارها از این سو به آن سو پناهنده شده و یا هم از آن طرف خط به این سمت اخراج شدهاند. این نسل سرگردان، ساکنان سرزمینی است که قلمرو دو طرف خط دیورند سرزمین پدری شان بوده، ولی جبر تاریخ منجر به این شده تا تسلط رسمی در این قسمت از آن دولت اسلامآباد باشد؛ دولتیکه بارها از این ساکنان سرگردان در دو سوی خط دیورند، به عنوان ابزار سیاسی استفاده کرده است.
بخش بزرگی از شهروندان افغان که به دلیل تجاوز شوروی و جنگهای پس از آن راهی دیار غربت شدند، ناگزیر کوتاهترین راه را انتخاب نموده و در آن سوی خط دیورند مسکن گزیدند. اما آنان شاید یکی از رنجدیدهترین مهاجرانی باشند که سالیان زیادی را در این محدوده با هزار و یک نوع زجر و رنج به سر بردند.
دست های از افغان های مقیم پاکستان، کسانی هستند که زمانی با نام مجاهدان غیور ستایش میشدند، اما اکنون به چشم طالبان مخرب نگریسته میشوند. داستان برمیگردد به دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰، زمانی که پاکستان، امریکا و دیگر بازیگران بینالمللی صحنه افغانستان، از مهاجرت افغان ها به عنوان حربهای علیه اتحاد شوروی استفاده میکردند. در آن زمان، از افغان ها در پاکستان استقبال زیادی میشد، به ویژه از گروههای مسلح مخالف شوروی، که اهمیت کلیدی و استراتیژیک داشتند. اکنون اما با وقوع هر رخداد ناامنی در پاکستان، یکی از مواردی که انگشت اتهام به سوی شان دراز میشود، مهاجران افغان هستند. گشت و گذار آنان نیز با اینگونه حوادث دشوار شده و محدودیتهای زیادی روی کار و بار شان وضع میشود.
عبدالخلـیـل که سالیــان زیــاد زمــان جنــگ را در کمپهای مهاجران خیبرایجنسی گذرانده است، میگوید: «سالی یکبار حکـومت ایالتـی هـشـدار خروج میداد و در زمانهای دیگر نیز ما شاهد آزار و اذیت بیش از حد مهاجران توسط پولیس و ملیشههای پاکستانی بودیم.» این وضعیت دشوار به خصوص زمانی افزایش مییابد که روابط کابل – اسلامآباد تنشآلود میشود.
این هشدارها اما با اعطای کمکهای وافر سازمان ملل بار دیگر رفع شده و گاهی یکسال دیگر، مدت زمان اقامت آنان تمدید میشد. اما امسال گویا آخرین مهلت اقامت این مهاجران در آن سوی خط دیورند است؛ زیرا روند خروج این مهاجران به شدت افزایش یافته و توقف و تمدیدی در کار نیست.
ریاست امور مهاجران و عودت کنندگان ولایت ننگرهار میگوید از یک ماه به اینسو برگشت مهاجران افغان از پاکستان 80 درصد افزایش یافته است. غلام حیدر فقیرزی، رییس امور مهاجران و عودت کنندگان ننگرهار، میگوید: «در یک ماه گذشته از طریق بندر تورخم در حدود سه هزار خانواده به وطن برگشتهاند که برعلاوه اهالی ولایت ننگرهار، باشندگان سایر ولایتها نیز در بین شان میباشند.» او افزود: «از یک ماه به اینسو 2702 خانواده به وطن آمدهاند که از آن جمله 359 خانواده آن اسناد دارند.»
فقیرزی گفته است در ماه گذشته در حدود 900 نفر به دلیل نداشتن اوراق مهاجرت از طریق پولیس پاکستان در تورخم به حکومت افغانستان سپرده شدهاند. او میگوید: «عودت کنندگانیکه سند مهاجرت داشته باشند، برای هر عضو خانواده شان تا 400 دالر امریکایی کمک میشود، اما کسانیکه اسناد ندارند، از طریق اداره ملل متحد به آنها به ارزش 300 دالر امریکایی مواد خوراکی و غیرخوراکی کمک میشود.»
وزارت مهاجران و عودت کنندگان نیز تأیید نموده که ده ها هزار مهاجر افغان در هفته های اخیــر از پــاکـستــان بــه کشـور شــان بـازگـشـتــه اند. اسلام الدین جرئت، سخنگوی این وزارت، میگوید طی تنها هفت روز، 30 هزار مهاجر از پاکستان به افغانستان آمدهاند. بیشتر کسانی که در هفتههای اخیر به افغانستان برگشتهاند، از برخورد نادرست پولیس پاکستان با مهاجران شکایت دارند. حمیدالله، یکی از بازگشت کنندگان، میگوید: «هرگاه کسی را جایی ببینند دستگیر میکنند و به زندان میاندازند. در آن جا پولش را میگیرند و باز به سرحد میآورند و به حکومت افغانستان میسپارند.»
نه دست ستیز و نه پای گریز
مهاجران بازگشته از پاکستان به افغانستان نیز با مشکلات متعددی مواجه اند. آنان نه دست ستیز با دولت پاکستان را دارند و نه هم پای شان یارای گریز از آن سو و دل زدن به دریایی از مشکلات در این سوی دیورند را دارند. به همین دلیل نیز سالها ستم و تحقیر و اذیت و آزار را در قلمرو تحت تسلط پاکستان تحمل کرده و تن به بازگشت ندادهاند.
در واقع، مهاجران افغان در پاکستان در وضعیتی قرار دارند که با وجود اقامت طولانی، چشماندازی برای خروج از این مخمصه ندارند. اما با وجود مشکلات فراوان در پاکستان، حداقل امکاناتی برای ادامه زندگی خود فراهم کردهاند و با بازگشت، باید از نو شروع کنند.
زرغونه، زن بیوهای است که چنین وضعیتی را دارد. وی میگوید: «کسی به من چیزی نداد. آمدیم در این جا، ولی کسی چیزی هم نداد. ما در این جا زمین داریم، اما در آن خانه آباد نمیتوانیم، زیرا تواناییاش را نداریم.»
این در حالی است که غلام حیدر فقیرزی، رییس امور مهاجران و عودت کنندگان ولایت ننگرهار، موجودیت چنین مشکلاتی را تأیید نموده و میگوید در صدد یافتن راه حلی برای آن است. وی میگوید: «حال این کمکها کم شده است. ما با مسوولان ملل متحد نشست داشتیم. ما به آنها پیشنهاد افزایش کمکها را نمودیم، آنها میگویند که ما از 16 درصد بیشتر کمک نمیتوانیم، اما اطمینان دادند که در ارتباط با افزایش کمکها با دفتر مرکزی شان تماس میگیرند.»
تنها مشکل نداشتن امکانات زندگی نیست که دل کندن از محیط پرمشقت غربت را برای مهاجران دشوار کرده است. بسیاری از ساکنان دو سوی خط دیورند را تنها مهاجرت به هم پیوند نزده است، بلکه اتباع دو کشور در دو جانب این خطه پیوندهای دوستی برقرار نموده و مجبور به رفت و آمد مکرر هستند. محدودیتهای مرزی اخیر و اخراج اجباری مهاجران از جمله مواردی است که این روابط و علایق را به شدت محدود نموده است.
هزارگل همراه با ده عضو خانواده اش که پس از 30 سال مهاجرت در پاکستان مجبور به بازگشت به وطنش شده، یکی از آنان است. به جز همسر و مادر پیر هزارگل، برای تمام فرزندانش، افغانستان کشوری است که به آن تازه پا میگذارند. برای هزارگل، آمدن به افغانستان، پا گذاشتن به سرزمین خاطره ها است، اما برای فرزندانش وداع با دوستان است و وارد شدن به یک محیط کاملاً جدید. در کمپ این تازه واردان، درس اول آشنایی با خطرات زندگی در افغانستان است؛ کشوری که هنوز بوی خون و باروت میدهد.
هزارگل میگوید: «در تورخم کش و گیر زیاد شد. برای رفت و آمد نیاز به پاسپورت و ویزه است. تهیه این ها بسیار مشکل است. این تصمیم را گرفتم که پاکستان را برای همیشه ترک کرده و به افغانستان بازگردم. تصمیم گرفته ایم که همین جا در خاک خود بمیریم. حتا اگر امنیت بدتر هم شود تصمیم داریم همین جا زندگی کنیم.»
این روایت، داستان مشترک تمام مهاجرانی است که از پاکستان بازمیگردند؛ دل کندن از محیطی که سالیان زیادی در آن زیستهاند و پا گذاشتن به سرزمینی که متعلق به آنها است، ولی جنگ، فقر، بیکاری و بیخانگی رنجهایی است که بازوان هر بازگشته را زیر بار زندگی خم میکند.
مسوولیت و تدابیر دولت
با این حال، سوال اصلی مهاجران بازگشته از غربت این است که دولت کابل، به خصوص وزارت مهاجران و عودت کنندگان، برای سهولت در زندگی روزمره این مهاجران چه کاری انجام داده و یا خواهد داد؟ اسلامالدین جرئت، سخنگوی وزارت مهاجران، در این زمینه میگوید که افزایش آمار شمار مهاجرانی که از پاکستان به کشور برمیگردند، آنان را به تصمیم بازگشت افغانها به کشورشان امیدوار می سازد. به گفته وی، سه کمپ بزرگ دیگر در ولایت کندهار در جنوب، هرات در غرب و شهر جلالآباد در شرق کشور برای رسیدگی به امور مهاجرانی که داوطلبانه به افغانستان بازمیگردند، ایجاد شده است.
کمپ مهاجران متعلق به کمیشنری عالی پناهندگان سازمان ملل در پلچرخی، در حومه شرقی شهر کابل، یکی از بسترهایی است که پذیرای مهاجران بازگشته از پاکستان است. در این کمپ، هر مهاجر افغان، از کودک نوزاد گرفته تا پیرمرد هشتاد ساله از امتیازات مالی بهره مند میشوند، مشروط به این که سند مربوط به کمیشنری عالی پناهندگان سازمان ملل را از کشوری که از آن میآید با خود داشته باشد. افزون بر این، به هر خانواده یک نمره زمین رهایشی در مرکز یا ولایتها هم داده میشود تا مشوقی باشد برای بازگشت افغانهایی که همچنان آواره اند.
اما آیا این نسل سرگردان به وعدههای داده شده خواهند رسید و تسهیلات لازم برای شان مهیا خواهد شد تا پای شان در بستر سرزمین آبایی ثابت مانده و دلگرمی شان به زندگی در این خاک بیشتر شود؟ این سوالی است که گذر زمان و تلاش مقامهای دولتی و مسوول، پاسخ آن را خواهد داد.