“این روزها وقتی رگهای گلوی دولتمردانی که روزی از جایگاه قدرتمندی در ساختارهای احزاب مسلح درگیر برخوردار بودند، بلند میشود و فریاد دفاع خودی و ملیشهسازی را سر میدهند، کابوس سالهای سیاه دهه نود در ذهنم زنده میشود.”
این سخنان را عبدالفتاح، مرد میانسالی بر زبان میآورد که در سالهای دهه نود شاهد جنگهای ویرانگر میان نیروهای وفادار به تنظیم ها بوده و اوج این درگیریها را در پایتخت کشور شاهد بوده است. او از رجزخوانی رهبرانی یاد میکند که از جوانان قومی برای شان لشکری ساخته و هرکدام برای گرم ساختن میدان نبرد، دامان یکی از همسایهها را گرفته و یا هم به کشورهای دورتر دیگری پناه برده بودند.
اما شهروند دیگری میگوید که “اکنون از آن زمان سالیان زیادی گذشته و چهارده سال است که مردم در پرتو حاکمیت قانون و زیر چتر دولت قانونی زندگی میکنند، ولی گویا رویای لشکرداری و حکومت خودمختاری که ماهیت اصلی آن انارشیزم و هویت آن را سربازان قومی تشکیل میدادند، از سر برخی از رهبران جهادی که در چوکی حکومت نیز نشسته بیرون نشده است.”
نفیسه فیروز، فعال مدنی و عضو «انجمن ترقیخواهان جوان»، با یادآوری این نکته تأکید میکند که شرایط امروزی با سالهای پیشین تفاوت بسیاری کرده است و در حال حاضر وجیبه ملی و جمعی تمام ما این است که برای تقویت نهادهای ملی و نیروهای نظامی وابسته به دولت سعی و تلاش نماییم. به باور وی، “هرگاه مشکل ناامنی یا هرگونه معضل امنیتی در یکی از مناطق کشور رخ میدهد، وظیفه و تکلیف تمامی شهروندان به شمول رهبران جهادی و به خصوص رهبرانی که مسوولیت دولتی نیز دارند این است تا خواهان استقرار نیروهای امنیتی در مناطق مربوطه شده و از این طریق برای حل مشکل شان اقدام نمایند.”
این واکنشهای شهروندی و مردمی پس از آن صورت گرفت که به دنبال ناامن شدن برخی از مناطق کشور از جمله ولایتهای شمالی و مسیرهای منتهی به ولایتهای مرکزی افغانستان، تعدادی از رهبران جهادی خواهان مسلحسازی ساکنان آن منطقه شده و طرح دفاع خودی را به جای استفاده از نیروهای مسلح دولتی پیشنهاد کردند. برخی نیز به دولت هشدار دادند که اگر برای شان اسلحه توزیع نکند، به آدرسهای دیگری مراجعه نموده و این هدف را دنبال خواهند کرد.
ملیشهسازی در کندز سرآغاز این حرکت بود که تا اندازهای مورد استقبال قرار گرفت و جنرال عبدالصبور نصرتی، قومندان امنیه کندز از مسلح شدن ملیشههای محلی استقبال کرده و این اقدام را در مبارزه بر ضد مخالفان مسلح دولت مؤثر دانسته است. قومندان امنیه ولایت کندز به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که مبارزه این ملیشهها در کنار نیروهای امنیتی افغان نتایج خوبی داشته است. بر اساس گزارشها، هم اکنون حدود ۴۰۰۰ فرد مسلح وابسته به قومندانان پیشین جهادی در کندز وجود دارد و شماری از آنان در کنار سربازان افغان بر ضد طالبان میجنگند. احمدضیا مسعود، مشاور ویژه ریاستجمهوری در حکومتداری خوب، نیز که چندی پیش به کندز سفر کرده بود، از همکاری مجاهدین پیشین با نیروهای امنیتی افغان ستایش کرد.
پس از این حرکت در ولایت کندز، سران قومی که در عین حال دارای پستهای دولتی نیز میباشند، از این طرح حمایت نمودند و با حضور در جمع هواداران خویش از دفاع خودی توسط ساکنان محل و توزیع سلاح میان آنان سخن گفتند. جنرال عبدالرشید دوستم در فاریاب، صلاحالدین ربانی، وزیر امورخارجه در بدخشان، عطامحمد نور، سرپرست ولایت بلخ در مزارشریف و محمد محقق در کابل، ندای مسلحسازی مناطق تحت نفوذ شان را سر دادند و بیشتر نیز با داعیه رهبری قومی داد سخن سر دادند. عامل اصلی این حرکتها نیز ناامن شدن نقاط تحت نفوذ این رهبران جهادی بود. زیرا گفته میشود بدخشان به وزیرستان دوم تبدیل خواهد شد، بلخ نیز در آستانه آن است که امنیت نسبیاش را از دست بدهد، فاریاب مدتها است که در محاصره تعدادی از گروههای مسلح مخالف دولت قرار گرفته و سربازان اربکی متعلق به قوم هزاره نیز در ولسوالی جلریز ولایت میدان وردک کشته شدند، بدون اینکه از نیروهای دولتی کمکی دریافت نمایند.
ملیشهسازی یا احیای اقتدار قومی؟
ندای دفاع خودی از سوی این رهبران به هدف دفاع از مردم تحت نفوذ شان در حالی سر داده میشود که این ادعا یک روی سکه است. روی دیگر این سکه سیاسی اما رویای بازگشت به جایگاهی است که این رهبران در دهه نود و زمان جنگ داخلی داشتند. این همان چیزی است که شهروندان کشور نسبت به آن ابراز نگرانی نموده و هراس از آن دارند که مبادا با تسلیح و تجهیز گروههای ملیشهای که وابسته به رهبران قومی اند، عنان اداره نقاط زیادی از کشور از دست دولت خارج شود و بار دیگر حاکمان خودمختار در ولایتهای کشور به اقتدار برسند.
مطیعالله خروتی، آگاه مسایل سیاسی، بر این باور است که تسلیح ملیشههای محلی و قومندانان پیشین جهادی “غیرمشروع” و یک اقدام زیانبار و غیرقانونی است. خروتی میگوید: “شماری از این افراد به خاطر کتمان خلافکاریهای شان و فرار از پیگرد آماده همکاری مسلحانه در کنار نیروهای افغان اند.” او افزود که در چوکات قوای مسلح افغانستان هیچ نیازی به چنین ملیشههای مسلح محسوس نیست.
توسلی غرجستانی، استاد پوهنتون، نیز بر این باور است که “سیاست ملیشهسازی و مسلح کردن گروههای قومی در گذشته بارها مورد آزمون و تجربه قرار گرفته است. از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق تا زمان تسلط گروه طالبان بر کابل این پالیسی از سوی کشورهای مختلف و متعدد با هدف تأمین خواستهها و منافع خویش در افغانستان مورد تجربه عملی قرار گرفته است. بسیاری از مشکلات کنونی محصول و میراث ماندگار و سیاه آن زمان تلقی میگردد که کشور را بر اساس گروههای قومی به چهار قطب مخالف تقسیم کرده بود که در هر قطب افراد با قطع نظر از گرایشهای ایدئولوژیکی، در اطراف طناب پوسیده قومی به مصاف همدیگر رفته بود.”
به دنبال اظهارات رهبران جهادی، ولسی جرگه نیز واکنش نشان داد و ملیشهسازی را به نفع کشور و مصالح ملی ندانستند. آنان بر تقویت و یا اگر لازم باشد بر افزایش نیروهای امنیتی تأکید نمودند و هرگونه تشکیلات نظامی خارج از چوکات ساختارهای دولتی را نادرست خواندند. نذیر احمدزی، معاون دوم این جرگه، میگوید که جنرال دوستم، عطامحمد نور و محمد محقق باید به جای این ائتلاف، تلاشهای شان را برای تقویت نیروهای امنیتی بیشتر سازند. به گفته وی، “جنرال صاحب دوستم حالا تنها رهبر شمال نیست، معاون اول ریاستجمهوری است. توقع من هم از والی صاحب (سرپرست ولایت بلخ) این است که این جا ما سکتور امنیتی داریم که اردوی ملی، پولیس ملی و امنیت ملی است. اگر ما میخواهیم اینها را باید مشترکاً تقویت کنیم نه اینکه اینها ملیشهسازی کنند و نه مردم این کار را اجازه میدهند.”
این در حالی است که ریاست اجرائیه به صورت رسمی از این طرح دفاع نموده و آن را به نفع مردم و ملت دانسته است. جاوید فیصل، معاون سخنگوی ریاست اجرائیه حکومت، تصریح میکند که این حرکتها مثبت تمام شده و حکومت نیز کنترول خود را بهخاطر رفع نگرانیهای احتمالی در این مسأله دارد. به گفته وی، “تلاشهایی که بهخاطر بهتر شدن امنیت میشود حکومت افغانستان از آن حمایت میکند. خود آقای نور، جنرال عبدالرشید دوستم و اشخاص دیگر هم که در بدنه حکومت اند وظیفه دارند که در مقابل دهشتافگنی فعالیت کنند، ولی به هر صورت حکومت هم متوجه تمام ابعادش هست.”
از ملیشهسازی تا دفاع خودی
اظهار نظر سخنگوی ریاست اجرائیه در حالی صورت میگیرد که مشاور مطبوعاتی معاون اول ریاستجمهوری گفته است، جنرال دوستم طرفدار ملیشهسازی نیست، بلکه به دنبال ایجاد خیزشهای مردمی است تا بتوانند در برابر تهدیدهای موجود از خویشتن دفاع کنند. سلطان فیضی، مشاور مطبوعاتی جنرال دوستم، میگوید: “این موضوع درست نیست که جنرال صاحب دوستم خارج از نظام امنیتی افغانستان در صدد ایجاد کدام ملیشه باشد. همیشه در گفتههای خود نیز ذکر کرده که نمیخواهد، خدای ناخواسته نیروی موازی ایجاد شود که تهدیدی برای نظام باشد، بلکه طرفدار خیزشهای مردمی در مناطق است که از خود دفاع کنند نه اینکه به سایر جاها تعرض نمایند.”
اما مسوولان رسمی حکومت تصریح کردهاند به هیچ وجه اجازه حضور ملیشهها را نداده و از آنان حمایت نیز نخواهند کرد. صدیق صدیقی، سخنگوی وزارت امور داخله، بارها از عدم حمایت حکومت از این نیروها سخن گفته و اظهار داشته است که یگانه نهادهای مورد حمایت دولت، قوای سه گانه اردو، پولیس و امنیت ملی است و هرگونه حرکت نظامی باید در چوکات این نهادها انجام شود.
جنرال دولت وزیری، معاون سخنگوی وزارت دفاع ملی، نیز میگوید به هیچ وجه آنها نیرویی را ایجاد نخواهند کرد که بیرون از قوای مسلح بوده و خودسرانه عملیات کند. به گفته سخنگوی وزارت دفاع ملی، آنها نیروهایی را به هدف تأمین امنیت در کشور در چوکات وزارت دفاع تشکیل خواهند داد: “من هیچ فکر نمیکنم که کسی در افغانستان یک قوای مسلح دیگر را ایجاد کند. این شاید تبلیغات باشد. ما به این عقیده نیستیم که معاونین رییسجمهور و رییس اجرائیه یک قوای دیگر را ایجاد کنند.”
محمدحنیف اتمر، مشاور شورای امنیت ملی، نیز گفته است که دفاع حق افغانها است، اما خارج از چوکات نیروهای امنیتی هیچ حرکت مسلحانه جواز قانونی ندارد. با این حال باید دید که طرح ملیشهسازی آنهم به سرپرستی سران قومی به واقعیت خواهد پیوست یا خیر. اما آنچه مسلم است اینکه هرگاه حکومت نتواند نفوذ امنیتیاش را افزایش دهد و مناطق ناامن را تحت کنترول خود درآورد، امکان هرگونه حرکت خودسرانه دور از تصور نخواهد بود.