ads

قصهء زندگی؛”لورا بوش از من قرضدار است”

گل‏های رنگارنگ قالين به تنهايی هنر است و چشم هر بيننده را مجذوب خويش مي كند. از اين‏رو قالين‏باف تنها صنعت‏كار نيست، بلكه هنرمند نيز مي باشد. اين صنعت وقتي زيباتر مي شود كه سوژه‏هاي هنري را در درون خويش جا داده و چهره‏هاي انساني، طبيعت زيبا و صحنه‏هاي بي نظير ديگري را به تصوير بكشد. قصهء زندگي اين شماره از مجله كليد گوشه‏ای از خاطرات تلخ و شيرين كسي را بازگو مي كند كه هنر وي زينت بخش كاخ‏هاي مرمرين گشته و در درون كاخ سفيد نيز آويخته شده است، اما خانم اول امريكا تا هنوز از اين هنرمند افغان قرضدار است.

نویسنده: The Killid Group
7 جوزا 1390
قصهء زندگی؛”لورا بوش از من قرضدار است”

گل‏های رنگارنگ قالين به تنهايی هنر است و چشم هر بيننده را مجذوب خويش مي كند. از اين‏رو قالين‏باف تنها صنعت‏كار نيست، بلكه هنرمند نيز مي باشد.

اين صنعت وقتي زيباتر مي شود كه سوژه‏هاي هنري را در درون خويش جا داده و چهره‏هاي انساني، طبيعت زيبا و صحنه‏هاي بي نظير ديگري را به تصوير بكشد. قصهء زندگي اين شماره از مجله كليد گوشه‏ای از خاطرات تلخ و شيرين كسي را بازگو مي كند كه هنر وي زينت بخش كاخ‏هاي مرمرين گشته و در درون كاخ سفيد نيز آويخته شده است، اما خانم اول امريكا تا هنوز از اين هنرمند افغان قرضدار است.

براي او قالين زندگی بوده و تصوير آن هنر دوست داشتني. اين هنرمند صنعت‏كار “امين نادم” است.

نادم، قالين را منبع ادامهء حيات خويش مي داند و تصويرهاي آراسته برآن را عشق خويش مي پندارد. به گفتهء نادم زماني كه مردم اين ديار دست به تفنگ بردند تا با آشوب‏هاي به وجود آمده به مقابله برخيزند و يا هم به گسترش آشوب كمك كنند، وي توان برداشتن جسم سنگين و آتش افزای تفنگ را نداشت. لذا او به اسلام آباد، پايتخت كشور پاكستان سفر نمود تا از آتش جنگ در امان بوده و از سويی نيز به زندگي اش ادامه دهد.

نادم در سال 1361 در ديار غربت انگشتان خويش را با تارهاي قالين آشنا ساخت و پنج سال بعد، دريافت كه استعداد استاد شدن را در اين صنعت خوش رنگ دارد. امين نادم مي گويد:” درسال 1366 يك استاد كلان متر قالين شدم و احساس وظيفه نمودم تا به وطن برگشته و حد اقل چرخ زندگي مردم قريه ام را در زمستان به گردش درآورم.”

وي به قريهء” قلياقل” از مربوطات ولسوالي قرباغ ولايت غزني برمي گردد تا به گفتهء خودش، چرخ معيشت نيم دايرهء مردم را كه در تابستان و بهار به دوران مي افتد و در زمستان خوابيده است، در اين فصل نيز با ايجاد كارگاه قالين بافي فعال نمايد.

مردم قلياقل، سه سال تمام از اين صنعت استفاده مي كنند و ثمرهء اين صنعت در اقتصاد كم رونق مردم آن ديار مؤثر ميفتد. باگذشت چند سال از ادامهء كار وی، تبليغات سوء عليه اين صنعت شروع مي شود كه ” گويا قالين‏بافي موجب مرض سل مي گردد.” مردم از قالين بافي و آموزش آن دست برمي دارند تا مبادا به مرض ساری و لاعلاج سل مبتلا شوند!

نادم، ناچار است تا اين صنعت را به گونه ای ديگري عرضه نمايد تا مقبوليت بيشتري كسب نموده و مسيري را نيز براي نفس كشيدن وي و فرزندانش در زمان جنگ بازنمايد. او مي گويد:” دريافتم كه مي توان با نقش قالين جانمايهء هنري بخشيد و شروع كردم به نقاشي از طريق تارهاي خام در اندام قالين.”

كار نادم رونق مي گيرد، اولين محصول دست خويش را به پاكستان مي برد و با نرخ قابل توجهي مي فروشد. دو اثر خلق شدهء امين در سال هاي 1371 و 1372 در بدل هجده هزار كلدار پاكستاني به فروش مي رود. بنا به اظهارات او، اين مبلغ در آن سال‏ها پول كلاني بود كه مي توان سه حويلي را در كابل توسط آن خريداري كرد، اما نادم اين كار را نمي كند و پول به دست آمده را براي انكشاف كارهاي هنري اش به كار مي بندد. اين ديد هنري نادم باعث شده كه وی تا هنوز در دو اتاقك گلي كرايي زندگي كند و عشق و علاقهء او جان دادن هنري به رنگ قالين است.

تشويق كساني مثل محمدعمر صفا، ریيس سابق ستاد مركزی صحت عامه در زمان حكومت داكتر نجيب و هنرمند ديگري بنام “شريف صديقي” نادم را انگيزهء بيشتر مي بخشد. “صفا” در پاكستان با نادم و آثارش آشنا مي شود و “صديق” در شهر غزني. نادم به سراغ هنرمندان ديگر نيز مي رود و با آشنايي بيشتر با جنبه‏هاي هنري قالين، كارش را با علاقمندي بيشتر ادامه مي دهد.

اين هنرمند قالين‏باف سليقهء هنري خوبي دارد و همين ذوق هنري وي باعث شد تا بتواند در فلم “اسامه” به خوبي ظاهر شده و در جايگاه يك هنرپيشه نقش بازي نمايد.

نادم مي گويد: “سرمايه گزار فلم اسامه محسن مخملباف، فلم‏ساز ايراني بود و براي انتخاب نقش من از چندين نفر امتحان گرفت كه بالاخره من كامياب شدم.” امين نادم در فلم اسامه نقش مردي را بازي نمود كه پدرش مريض است و در شرايطي كه طالبان بركشور حكومت مي كند، زندگي رقت‏بار و فقيرانه ای دارد. پدر اين مرد فقير، بيمار است و او براي تداوي اش زحمت زيادي مي كشد. او پدرش را با حمل نمودن در پشت خويش، پيش داكتري مي برد كه نامش “زبيده” است. زبيده مادر مارينا است و در اين فلم نقش مركزي را بازي نموده است. در اين فلم، شفاخانه توسط طالبان تعطيل مي‎شود و در نبود داكتر( مردي كه نادم نقش وی را ايفا مي‏كند) پدرش مي ميرد و…

نادم توانست در اين فلم به خوبي ظاهر شود و پس از آن به كار هنرپيشگي ادامه نداد. دليل قطع رابطه با هنرپيشگي را وي اينگونه توضيح مي دهد:” من عاشق هنر هستم و ادعايم اين است كه تا هنوز در لب بحر هنر قدم مي زنم تا بتوانم قطره‌ای ازين دريا بنوشم. هنر براي من جنون آورده است و من دلبستگي خاصي به تمام جنبه‏هاي آن دارم. با اين حال نيز بايد بگويم كه دردمندانه كساني بودند كه راه من را بستند و نگذاشتند تا من در چهرهء يك هنرپيشه ظاهر شوم.”

موانعي كه نادم به صلاح مي داند تا ناگفته بماند، باعث گرديد تا وي دوباره به بافت تصوير در قالين روي آورد. او توانسته تا بيش از 250 اثر هنري را توسط قالين خلق نمايد. سوژه‏هاي انتخابي نادم گاهي سفارشي است و بيشتر از جانب خودش گزينش مي شوند. سوژه‏هاي هنري آثار وي نيز بيش از ده مورد است كه به گونه ای ابداعي در ذهن وي تراوش نموده و براي نمايش يك مشكل اجتماعي در قالين به تصوير كشيده شده است. آثار اين هنرمند در چندين نمايشگاه به نمايش گذاشته شده و داراي چندين مدال گرديده كه به لحاظ تون، سوژه، تركيب رنگ و… مقام اول را نيز كسب نموده است.

نادم اميدوار است تا آثار وي كه به عنوان يك عكس ساده در سراسر دنيا پخش شده با گذشت چندين سال در نگاه يك هنرمند برجستگي پيدا كند. این تصویر گر قالین می گوید: ” برجستگي هنري اين آثار، هركسي را به ياد اين مسئله خواهد انداخت كه روزي و روزگاري در افغانستان و در قلب جنگ و كشمكش نيز كسي بوده است كه توانسته در ظرف محدود قالين، هنري را مجسم سازد.”

آثار خلق شده توسط نادم بيشتر از عكس‏هاي انتخابي به الهام گرفته مي شود كه با روش ریاليزم در قالين به اجرا در مي آيند. گاهي نيز سفارش سياست‏مردان وي را وادار مي سازد تا شخصي را با تارهاي قالين ترسيم نمايد. اين سفارش‏ها در دستان بي عاطفهء قدرتمندان چرخيده و زينت بخش “كاخ‏هاي قدرت” مي شوند. گاهي در “قصر گلخانه” جا مي گيرند و زماني نيز از “كاخ سفيد” سر درمي آورند.

هنرمند زماني دلتنگ مي شود كه او همانند هنرش مورد ستم قرار مي گيرد. به گفتهء نادم، سيدمحمدامين فاطمي( وزیر پیشین صحت عامه) بابت يك تصوير اهدايي به لورابوش؛ خانم جورج بوش ریيس جمهور سابق ايالات متحده امريكا تا هنوز از وي قرض‏دار مانده است. نادم مي گويد: “تصميم دارم هرگاه لورا بوش را از نزديك ببينم قرض خود را از وي مطالبه كنم.!” شايد اين يك خيال باطل باشد، زيرا “دست او كوتاه و خرما برنخيل.”

امين نادم آثارخويش را درچندين نمايشگاه‏ قالين و آثار هنري ديگر به نمايش گذاشته است. وي پنج سال است كه مسئوليت بخش فرهنگي”اتحاديه قالين‏بافان” را نيز به عهده دارد كه اين مسئوليت را به شكل افتخاري و رايگان انجام مي دهد. بسياري از آثار توليدي وي در اين نمايشگاه‏ها به فروش مي رود و چیزی باقی نمی ماند كه در يك نمايشگاه اختصاصی قابل عرضه باشد.

نادم مي گويد:”هرچند زندگی براي من بسيار ساده شده، ولي جامعهء ما بيشتر حالت مافيايي پيدا نموده و در چنين جامعه‏اي هنر يك امر غريب و بيگانه است.” با اين حال نيز وي با علاقهء تمام به كارش ادامه مي دهد، هرچند به گفته وي، “دست‏هاي ويرانگری در افغانستان در كار است تا آثار هنري با هويت افغاني را نابود سازند.”

او از اينكه به افتخارات علمی افغانستان بها داده نمي شود، بسياراندوهناك است. نادم می‌افزايد:” بسيارتاسفبار است كه شما وقتي به سراغ يك اثر هنری از چهره‏هايي مثل ابوعلي سينا، فارابي، سنايي و… برويد، هيچ اثري پيدا نمي توانيد، ولي وقتي به سراغ آثار هنري از رهبران جهادی برويد، هزاران مورد به دست خواهد آمد.”

امين نادم، كارگاهی را نيز به راه انداخته كه در جریان این سالها به آموزش شاگرد در بافت تصوير روي قالين مشغول آموزش اند. نادم هم اكنون در شهر غزني مشغول تلاش‏هاي هنري بوده و يك بنياد فرهنگي را به راه انداخته است تا بتواند در بازآفريني افتخارات پيشين اين شهر نقش ايفا نمايد. به نظر وي، شهري كه در سال 2013 رسماً جايگاه پايتخت فرهنگي جهان اسلام را كسب مي كند، ظرفيت كار هنری زيادی را دارا می باشد. وي اميدوارست كه با همكاری مقام‏های اين ولايت بتواند در اين شهر، كار ارزنده ای را انجام دهد.

امين نادم باور دارد كه كارهای وی نيز همانند هنرمندان ديگری بعد از مرگش شهرت پيدا نموده و برجستگي هنري پيدا خواهد كرد.

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA