روزی نیست که خــون غیــرنظـامیان افغان به زمین نریزد. جان غیرنظامیان برای هیچ یک از اطراف درگیر ارزشی ندارد و اصول حقوق بشردوستانه یا حقوق جنگ به کلی زیرپا گذاشته میشود. اقدامهای انجام شده در قبال تلفات غیرنظامیان اما محکومیت محض این رویدادها است.
اگر مــروری بـه رخــدادهــای خــونیـن روزهــای اخیر انداخته شود، خواهیم دید که غیرنظامیان بیگناه در هیچ نقطهای از کشور مصوون نیستند و هر کدام از گروههای درگیر به نحوی جان و مال و عزت و حیثیت آنها را لگدمال و نابود میسازد. حادثه مرگبار دره میرزااولنگ در ولسوالی صیاد ولایت سرپل، آماج قرار دادن نمازگزاران در هرات، حمله هوایی نیروهای خارجی در ولسوالی هسکه مینه ننگرهار، هدف قرار گرفتن دو زن و یک کودک در منطقه گرمآب شهر ترینکوت ارزگان، حمله قومندان حزب اسلامی به مسجدی در تخار و کشته شدن اعضای یک خانواده در فاریاب در اثر فیر راکت توسط سربازان اردوی ملی از جمله رخدادهایی است که طی هفتههای اخیر اتفاق افتاده است. در این رویدادها به صورت مجموعی حدود 110فرد ملکی، به شمول زنان و کودکان، کشته شدهاند.
روایت دردناک رویدادهای غمانگیز مرگ غیرنظامیان، قصه پرغصه امروز و روزهای اخیر نیست. این سریال ناگوار ریشه در چهاردهه گذشته دارد. اگر از قربانی شدن غیرنظامیان در زمان جنگ با اردوی شوروی سابق بگذریم، دوسیههای سیاه چندین سال جنگ داخلی، منازعات جاری که از سال 2001 با حضور نظامیان خارجی آغاز شد و سایر جنایتهای انجام شده علیه غیرنظامیان، کتاب قطوری خواهد شد که محتوای آن روی انسان این سرزمین و عاملان جنگ را سیاه خواهد کرد.
کوتاهی ملی و بینالمللی
واکنش نهادهای ملی و بینالمللی در راستای کاهش تلفات غیرنظامیان و جلوگیری از آن اما تاکنون تأثیرگذاری لازم را نداشته و شرایط دشوار زندگی در زیر چتر آتش جنگ را برای شهروندان کشور بهبود نبخشیده است. به گفته برخی از آسیبدیدگان جنگ، دلیل اصلی این مسأله در بازیهای بزرگ قدرتهایی نهفته است که افغانستان را میدان جنگ نیابتی و کاروزارهای سیاسی شان ساختهاند. محمدحسین احمدی که خود قربانی ماین بوده و معلولیت ناشی از جنگ وی را متأثر ساخته است، میگوید: “متأسفانه گروههای درگیر و حامیان آنها، به خصوص شورشیان، به هیچ وجه پایبندی لازم را به معاهدات موجود بینالمللی ندارند و بیمحابا، افراد ملکی را هدف قرار میدهند.” به گفته وی، کنوانسیون حقوق بشردوستانه یا حقوق جنگ، ارزشهای انسانی حاکــم بــر زنــدگــی در کشورهای جنگزده و اصول اخلاقی موجود که ناشی از احکام اسلامی نیز میباشد، در کشور ما زیر پا گذاشته شده و کمتر گروه یا حلقهای به آن متعهد میباشند.
همین مسأله نیز باعث شده تا آمار مرگ و معلولیت غیرنظامیان روز به روز افزایش یافته و حیات اجتماعی شهروندان بیگناه کشور، در رنج و الم همیشگی قرار داشته باشد. این در حالی است که تاکنون بارها صدای دادرسی از غیرنظامیان در سراسر کشور و حتا در سطح بینالمللی بلند شده، بدون این که اندک تأثیری در کاهش تلفات غیرنظامیان داشته باشد.
واکنشهای موجود چه از جانب دولت و چه از سوی نهادهای غیردولتی در سطح ملی و بینالمللی اما در حد محکومیت شدید و اعلام نوع فاجعه خلاصه شده است. این واکنشها اما هیچ تأثیری روی وضعیت ناگوار موجود نگذاشته و زندگی افراد بیگناه در جریان منازعات جاری بیشتر از پیش به مخاطره میافتد.
عارف اکبر، کارشناس مسایل سیاسی، معتقد است که این وضعیت خونبار ناشی از جنگهای نیابتی است که ریشه در منازعات کلان منطقهیی و جهانی دارد. به گفته وی “جنگجویان فعال در افغانستان همواره خواستهاند با کشتن غیرنظامیان، اوضاع امنیتی را تحت تأثیر سیاستهای اربابان خویش قرار داده و شرایط را به نفع خود بچرخانند. زیرا مرگ غیرنظامیان، باعث حساس شدن ملت در برابر دولت شده و به نحوی به تضعیف حکومت و نهادهای دولتی میانجامد.”
اما کشتن غیرنظامیان توسط مخالفان مسلح دولت تنها یک روی از این سکه سرخرنگ است. روی دیگر آن، عملیاتهای کوری است که نیروهای دولتی و حامیان آنها انجام میدهند. به باور حبیبه عادل، فعال مدنی، این کشتارها ناشی از عدم دقت این نیروها و تشخیص غلط از اهداف نظامی است. زیرا همواره وقتی غیرنظامیان در عملیات هوایی و زمینی نیروهای خارجی یا نهادهای وابسته به دولت کشته شدهاند، عذرخواهی از گزارش اشتباه، تنها بهانهای بوده که نیروهای خارجی پیشکش کردهاند. در این میان، هیچ نهاد ملی و بینالمللی نیست که عاملان این رخدادها را مورد پیگرد قرار داده و یا هم فشارهایی را برای پیگیری و جلوگیری از چنین رخدادهایی وارد سازد.
در این میان، پرسش اصلی و اساسی این است که راه حل چیست و آیا سریال خونبار کشتار غیرنظامیان در افغانستان خاتمه خواهد یافت و اگر نقطه پایانی برای آن متصور است با چه راهکاری، اجرایی خواهد شد؟
اجماع ملی و بینالمللی
کارشناسان حقوقی و سیاسی اما راه حل این معضل بزرگ و بحران جاری فراروی حیات غیرنظامیان را، اجماع جهانی و کشوری میدانند. به باور آنها، هرگاه نهادهای حقوق بشری روی حامیان جنگ، کشورهای دخیل و نهادهای مسوول ملی فشار وارد نسازند، کشتار غیرنظامیان در چهارچوب جنگ جاری ادامه یافته و گذاشتن نقطه پایان برای آن غیرقابل تصور است. راه دیگر جلوگیری از این رخداد، تقویت بنیادهای امنیتی در میان مردم و جلب همکاری آنها جهت اطلاع از موقعیت دشمن است. با چنین رویکردی میتوان پیش از استقرار مخالفان مسلح در مناطق ملکی، جلو واقعههایی را گرفت که در آن غیرنظامیان قربانی میشوند.
جاويد احساس، استاد پوهنتون در ولایت غزنی، میگوید: “جامعه جهانی و نهادهای ملی و بینالمللی، به خصوص آنهاییکه پسوند حقوق بشری دارند، نباید در برابر جنایتهایی که منجر به مرگ غیرنظامیان میگردد، تماشاچی بوده و تنها اعلامیه صادر کنند.” به گفته وی، صدای انسانی در عصر حاضر مرده و در ورای منافع سیاسی و مادی جنگطلبان بزرگ، رنگ خود را از دست داده است. در چنین شرایطی، نه تنها انسجام نهادها لازم است، بلکه باید علیه چنین وضعیتی، صدای بزرگ جامعه بشریت از گوشههای مختلف جهان بلند شده و نهادها و کشورها را وادارند تا بیش از این با مرگ غیرنظامیان کشورهای مظلوم و محرومی چون افغانستان، در جستجوی منافع سیاسی خویشتن نباشند. اما به گفته شریفه ساحل، شهروند پایتخت، “متأسفانه در جنگ جاری، اصول حقوق بشردوستانه یا حقوق جنگ کمتر مد نظر گرفته شده و جلوگیری از کاهش تلفات و آسیب به غیرنظامیان به هیچ وجه جزئی از تکتیک طرفهای درگیر نیست.” به گفته وی، در گزارشهایی که تا حالا از سوی سازمان مللمتحد و کمیسیون مستقل حقوق بشر نشر شده، طالبان مسلح و سایر گروههای مسلح مخالف دولت، مسوول بیشترین تلفات غیرنظامیان دانسته شدهاند. در گزارش این نهادها، مسوولیت بیش از 60 درصد این تلفات گروه طالبان، شبکه حقانی، حزب اسلامی، گروه داعش و سایر مخالفان مسلح خارجی و 23 درصد نیروهای امنیتی افغان و حامیانشان دانسته میشوند.
این در حالی است که جنگ جاری شامل این اصول حقوق بشردوستانه بوده و جوانب درگیر در کشور نیز باید به این اصول پایبندی داشته باشند. جانب دولت و حامیان خارجی آن که باید علاوه بر اصول قانونی پایبند باشد به موازین اخلاقی و اسلامی نیز باید پایبندی نشان دهند. جانبهای دیگر نیز که به زعم خویشتن برای اعتلای بیرق اسلامی و تحقق نظام دینی میجنگند، نباید به ریختن خون غیرنظامیان و فروپاشی نظام زندگی آنها راضی شوند.
داکتر قاسم الیاسی، کارشناس مسایل حقوق بینالملل، معتقد است “آنچه در این میان از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است، نبود استراتیژی قاطعانه، درازمدت و همهجانبه برای جلوگیری یا حداقل کاهش این پدیده است. زیرا با گذشت هر روز فاجعه انسانی تلفات غیرنظامیان و آسیب آنها افزایش مییابد، ولی راهکارهای ایجاد شده از جانب دولت و نهادهای مسوول در این خصوص، مقطعی، موقتی و غیرمؤثر است.”
به باور تحلیلگران، اقدامهای نمایشی و اداری که از جانب دولت به کار گرفته شده قطعاً تأثیرگذار نیست. محمد قرهباغی، نویسنده و تحلیلگر، میگوید: “دولت تنها به تقاضاهای نزاکتآمیز اکتفا کرده و راههای عملی را برای کاهش تلفات غیرنظامیان روی دست نداشته است. چندی پیش، بورد مشترک جلوگیری از تلفات غیرنظامیان که تحت ریاست شورای امنیت ملی کار میکند، از تمام نهادهای بینالمللی خواست در مورد ارقام تلفات غیرنظامیان افغان و ارزیابی گزارشهای شان برای ارگانهای امنیتی افغانستان فرصت بیشتر بدهند تا یافتههای همین سازمانها و نهادها بررسی شود. اما تاکنون از نتیجه این ارزیابیها نشانه روشن قابل مشاهده نبوده است.” حقیقت این است که اینگونه خواستها و ارزیابیها ممکن است صورت گرفته و نتایج آن روی کاغذ منتشر شود، اما از تأثیر عملی و اجرایی آن در رویکردهای نبرد و میدان رزم نمیتوان انتظار کاهش تلفات غیرنظامیان را داشت؛ زیرا از یکسو مخالفان مسلح با پناه گرفتن در میان غیرنظامیان و اعمال فشار بر آنها، از ناگزیری غیرنظامیان استفاده میکنند و از سوی دیگر، نیروهای دولتی از تجهیزات کافی جهت مقابله با مخالفان مسلح و جلوگیری از تلفات غیرنظامیان برخوردار نیستند. در چنین وضعیتی است که غیرنظامیان هیزم جنگ جاری شده و به اشکال مختلف قربانیهای زیادی را متحمل میشوند.